کلمه جو
صفحه اصلی

آب گردش

فرهنگ معین

(گَ دِ) (ص مر.) تند رفتار، تندرو، سریع السیر.


لغت نامه دهخدا

آب گردش . [ گ َ دِ ] (ص مرکب ) تندرفتار :
آب گردش مرکبی کز چابکی هنگام تک
نعل سخت او ز خاک نرم می گردد غبار.

ازرقی .


|| (اِ مرکب ) نوبت آب در اصطلاح برزگران .

فرهنگ عمید

۱. نوبت آب گرفتن برای کشتزار.
۲. تندرو: ◻︎ آبگردش مرکبی کز چابکی هنگام تک / نعل سخت او ز خاک نرم انگیزد غبار (ازرقی: ۲۴).



کلمات دیگر: