fondant, bonbon, candy, comfit, kiss, Popsicle, rock candy, sugarplum, taffy
آب نبات
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
فراوردۀ قنادی سختی که با جوشاندن شکر قهوهای و کره یا شربت ذرت در آب تولید میشود
فرهنگ معین
(نَ) (اِمر.) نوعی شیرینی که با شیرة شکر سازند. ؛ ~ چوبی آب نبات مخصوص کودکان که معمولاً دستة چوبی یا پلاستیکی دارد. ؛ ~ قیچی آب نباتی که پیش از سرد شدن آن را به صورت مفتول باریکی درمی آورند و با قیچی به قطعات کوچک تقسیم می کنند. ؛ ~ کشی آب نباتی که هنگام خوردن یا گاز زدن کِش می آید.
لغت نامه دهخدا
آب نبات . [ ب ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی حلوا و شیرینی :
چه شیوه میکندآب نبات با دل ما
که بر طبقچه ٔ شمشاد و کاسه ٔ حلبی است .
چه شیوه میکندآب نبات با دل ما
که بر طبقچه ٔ شمشاد و کاسه ٔ حلبی است .
بسحاق اطعمه .
فرهنگ عمید
نوعی از شیرینی که با شیرۀ شکر درست میکنند.
کلمات دیگر: