کلمه جو
صفحه اصلی

آذربو

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: āzar bu) (= آذربویه) (در گیاهی) گیاهی است خودرو از تیره اسفناج که برگهای ریز و بهم فشرده دارد.


فرهنگ معین

( ~.) (اِمر.) = آذربویه : گیاهی است جزو تیرة اسفناج و خودرو است و برگ های ریز به هم فشرده دارد. ریشة آن را گلیم شوی یا چوبک اشنان گویند.


لغت نامه دهخدا

آذربو. [ ذَ ] (اِ مرکب ) بیخی سیاه رنگ شبیه به شلغم و بر روی او چیزها مثل گره رسته و گیاه او خاردار بقدر شبری بسیارشاخ و برگش شبیه بکرنب و ثمرش مانند غلاف نخود و در آن دو یا سه عدد دانه مایل بزردی و منبت او کشتزارها است ، وبسریانی عرطنیثا نامند و به فارسی چووه ٔ صباغان گویند و او غیر از چووه ٔ گازران است . و قسمی از بخور مریم است و در بردن چرک از پشمینه و جامه مثل صابون است . (تحفه ). و آن را آذربویه نیز گویند. و گویند اصل کلمه یونانی است ، و صاحب اختیارات بدیعی گوید گل آن زرد است و صاحب برهان گوید بر وزن نازک خو گل اشنان است و آن زردرنگ میباشد و بوته ٔ آن پرخار است و بیخ آن را گلیم شوی گویند و به عربی فلار خوانند و شیرازیان چوبک اشنانش گویند. آن را قصب شوی نیز نامند. و داودضریر انطاکی نیز عرطنیثا را معنی آذربو داده است .


فرهنگ عمید

اشنان#NAME?



کلمات دیگر: