کلمه جو
صفحه اصلی

آزری

فرهنگ معین

(زَ) (ص نسب .) منسوب به آزر جد مادری حضرت ابراهیم (ع ) یا عمّ او که آزر بتگر هم گفته شده .


لغت نامه دهخدا

آزری . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب به آزر :
بزابُلْسِتان شد به پیغمبری
که نفرین کند بر بت آزری .

فردوسی .


- مثل بت آزری ؛ سخت جمیل :
جدا گشت از او کودکی چون پری
بچهره بسان بت آزری .

فردوسی .



فرهنگ عمید

۱. ساختۀ آز: ◻︎ دگر به روی کسم دیده برنمی‌باشد / خلیل من همه بت‌های آزری بشکست (سعدی۲: ۳۲۶).
۲. [مجاز] زیبا: ◻︎ جدا گشت از او کودکی چون پری / به چهره به‌سان بت آزری (فردوسی: ۲/۲۰۶).



کلمات دیگر: