کلمه جو
صفحه اصلی

آشکوب

مترادف و متضاد

۱. اشکوبه، اشکوب، طبقه، مرتبه
۲. آسمانه، سقف


فرهنگ فارسی

← عصرسنگ


فرهنگ معین

[ په . ] ( اِ.) 1 - هر طبقه از ساختمان . 2 - هر یک از طبقات نه گانة آسمان ؛ سپهر. 3 - سقف ، آسمانه . 4 - رگه های دیوار. 5 - هر طبقه از زمین .


لغت نامه دهخدا

آشکوب . (اِ) (از پهلوی آشکپ ، سقف . بام . مرتبه و طبقه ٔ بناء) طبقه و مرتبه ٔ خانه . آشیان . آشکو. بربار. برباره . برواره :
بر آشکوب نخستینْش دست فکرت من
بزیر پای فلک را چو نردبان افکند.

کمال اسماعیل .


|| هر یک از طبقات نه گانه ٔ آسمان :
روان ساعدماضی چو خواجه بار دهد
ز آشکوب نهم میکند تماشائی .

شرف شفروه .



|| سقف . آسمانه . || مُهره و رگه های چینه . || آسمان . فلک .

آشکوب . (اِ) هر یک از طبقات زمین در زمین شناسی . (فرهنگستان ).


فرهنگ عمید

۱. سقف.
۲. هر طبقه از بنا: ◻︎ بر آشکوب نخستینْشْ دست فکرت من / به زیر پای فلک را چو نردبان افکند (کمال‌الدین‌اسماعیل: ۲۸۵).
۳. (زمین‌شناسی) هر طبقه از زمین.



کلمات دیگر: