کلمه جو
صفحه اصلی

آق

فرهنگ معین

[ تر - مغ . ] (ص .) سفید: آق پر، پر سفید؛ آق تپه ، تپة سفید.


لغت نامه دهخدا

آق . (اِخ ) نام طائفه ای از ترکمانان ساکن ایران ، دارای 700 خانوار. || نام طائفه ای از ترکمانان ایران ، ساکن قزل ملته حرگلان دارای سی خانوار.


آق . (ترکی ، ص ) سپید. سفید.


فرهنگ عمید

سفید؛ سپید.


گویش مازنی

۱مخفف آقا ۲به عنوان پیشوند در معنی بزرگ به کار می رود



کلمات دیگر: