(وِ) ( اِ.) 1 - شعلة آتش ، زبانة آتش . 2 - جایی که در آن آتش روشن کنند.
آلاوه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
آلاوه . [ وَ / وِ ] (اِ) آلاو. اَلَو :
ز چشمان آنقدر اخگر ببارم
که گیتی سربسر آلاوه گیرد.
|| دیگدان . جائی که در آن آتش روشن کنند. (برهان ).
ز چشمان آنقدر اخگر ببارم
که گیتی سربسر آلاوه گیرد.
باباطاهر.
|| دیگدان . جائی که در آن آتش روشن کنند. (برهان ).
آلاوه . [ وَ / وِ ] (اِ) دو پاره چوب که کودکان بدان بازی کنند یکی بلند نزدیک سه بدست و دیگری کوتاه چندِ قبضه ای ، و دو سر چوب کوتاه تیز باشد.
فرهنگ عمید
شعلۀ آتش؛ زبانۀ آتش؛ الو: ◻︎ ز چشمان آنقدر اخگر ببارم / که گیتی سربهسر آلاوه گیرد (باباطاهر: لغتنامه: آلاوه).
کلمات دیگر: