کلمه جو
صفحه اصلی

آهوپا

فرهنگ معین

(ی ) (ص مر.) بنا یا خانة شش پهلو، خانة شش ضلعی .


لغت نامه دهخدا

آهوپا. (ص مرکب ، اِ مرکب ) آهوپای . بنا یا خانه ٔ آهوپای ؛ خانه ٔ شش پهلو. خانه ٔ مسدس . خانه ٔ شش ضلعی . خانه ٔ مسدس الاضلاع :
ای مبارک بنای آهوپای
آهویی در تو نافریده خدای .

ابوالفرج رونی .


|| گچ بریهای برجسته بر آسمانه ٔ خانه آویخته چون پای آهو. مقرنَس . مقرنس کاری . و بهر دو معنی ، پاآهو و پاآهوی نیز گویند.
- آهوپای شدن ؛ گریختن . سخت بشتاب دویدن :
زآن بساط ددان آهن خای
کرده با هم دو آتش آهوپای (کذا).

امیرخسرو دهلوی .



فرهنگ عمید

۱. تندرو؛ تیزرفتار؛ آن‌که مانند آهو بدود و فرار کند.
۲. (اسم) ‹آهوپای، پاآهو› نوعی گچ‌بری برجسته در سقف یا دیوار خانه؛ مقرنس.
۳. خانۀ شش‌گوشه؛ خانۀ شش‌ضلعی: ◻︎ ای همایون‌بنای آهوپای / آهویی نانهاده در تو خدای (ابوالفرج رونی: ۱۵۰).



کلمات دیگر: