آبرودار، آبرومند، باحیثیت، محترم، معتبر ≠ بیآبرو
باآبرو
مترادف و متضاد
فرهنگ معین
(ص مر.) صاحب آبرو، آبرودار، باارزش ، بااعتبار.
فرهنگ عمید
آبرودار؛ آبرومند.
کلمات دیگر:
آبرودار، آبرومند، باحیثیت، محترم، معتبر ≠ بیآبرو
(ص مر.) صاحب آبرو، آبرودار، باارزش ، بااعتبار.
آبرودار؛ آبرومند.