کلمه جو
صفحه اصلی

جهان آرا

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: jahān ārā ) (در قدیم) زیبا کننده ، زینت بخش و مایه‌ی زیبایی جهان و (به مجاز) بسیار زیبا ، آراینده‌ی جهان و نظم بخشنده به آن .


لغت نامه دهخدا

جهان آرا. [ ج َ ] (نف مرکب ) جهان آراینده . آرایش کننده ٔ دنیا. که مملکت را سر و سامان دهد :
نه هرگز بر دلم دردی نه بر خاطر مرا گردی
جهان را جمله آوردی بکامم ای جهان آرا.

ناصرخسرو.


اباطیل اقوال کذاب ... آفتاب رای جهان آرای او را حجاب تواند کرد. (سندبادنامه ). || پروردگار که خالق عالم باشد. (انجمن آرای ناصری ) :
جهان آرای بی صورت بشکل خویش کرد آدم
تو زین سان شعبه ٔ صورت ز نسل آدمی ، حاشا.

وصال شیرازی .


|| نام ماه ششم از ماههای ملکی . (انجمن آرای ناصری ). رجوع به جهان آرای شود.

فرهنگ عمید

۱. زینت‌دهندۀ جهان.
۲. [مجاز] زیبا.
۳. آرایندۀ جهان؛ نظم‌دهنده به جهان.


دانشنامه عمومی

زیبنده جهان، آراینده جهان



کلمات دیگر: