کلمه جو
صفحه اصلی

چارهسازی

مترادف و متضاد

۱. چارهجویی، مصلحتسازی، مصلحتبینی، تدبیر، سببسازی، چارهگری ≠ چارهسوزی، سببسوزی
۲. علاجگری


فرهنگ عمید

چاره‌گری؛ چاره‌اندیشی◻︎ در چارهسازی به ‌خود در مبند / که بسیار تلخی بُوَد سودمند (نظامی۵: ۸۱۲).



کلمات دیگر: