کلمه جو
صفحه اصلی

میان دار

فرهنگ فارسی

شخصی با اختیارات ویژه برای اجرای قوانین در یک نظرآزمایی


فرهنگ معین

(اِفا.) 1 - واسطه ، شفیع . 2 - استاد زورخانه .


فرهنگ عمید

در زورخانه، پهلوانی که میان گود قرار می‌گیرد و دیگران پا‌به‌پای او ورزش می‌کنند.



کلمات دیگر: