۱. بیقرار، پریشان، ناراحت
۲. پرآشوب، منقلب
۳. متلاطم ≠ آرام
ناآرام
مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
ناآرام . (ص مرکب ) بدون آرامش . بی ثبات . که آرام و سکون ندارد. || شتابگر. عجول . || ناآسوده . بی آسایش . بی تاب . بی شکیب . ناراحت . بیقرار. مضطرب .که اطمینان قلب ندارد. آشفته دل . وسواسی . || ناامن . بدون امنیت . آشفته . پر آشوب . متشنج . که ایمنی در آنجا نیست . مقابل آرام . رجوع به آرام شود.
فرهنگ عمید
۱. بیآرام؛ بیقرار.
۲. (صفت) پرتلاطم.
کلمات دیگر: