کلمه جو
صفحه اصلی

آلیه

عربی به فارسی

مکانيزم , طرزکار , دستگاه


لغت نامه دهخدا

آلیه . [ لی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیث آلی ّ: اجسام آلیه .


آلیه . [ ی َ ] (اِخ ) شاید نام محلی که قصر آلیه منسوب بدانجاست . (مراصدالاطلاع ).



کلمات دیگر: