کلمه جو
صفحه اصلی

کثافه

عربی به فارسی

سختي , شدت , فزوني , نيرومندي , قوت , کثرت


لغت نامه دهخدا

کثافة.[ ک َ ف َ ] (ع مص ) ستبر گردیدن و بسیار گشتن و در هم پیچیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ستبر وغلیظ شدن و فراهم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). زفت شدن . (دهار). غلیظ گشتن و فزونی یافتن و در هم پیچیدن . (از اقرب الموارد). ستبری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (بحر الجواهر). ضد لطافت . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: