کلمه جو
صفحه اصلی

کراهیه

عربی به فارسی

احساس مخالف , ناسازگاري , انزجار , دوست نداشتن , بيزار بودن , مورد تنفر واقع شدن , دشمني , کينه , عداوت , بغض , بيزاري , تنفر , نفرت , رسوايي , زشتي , بدنامي


لغت نامه دهخدا

کراهیة. [ ک َ ی َ ] (ع مص ) ناپسند داشتن چیزی را. (از منتهی الارب ). دوست نداشتن . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کَراهة.کُره یا کِره . مَکرَهة یا مکرُهة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کراهیت . رجوع به مکرهة، کره و کراهة شود. || دشوار شدن . (ترجمان جرجانی ص 81).



کلمات دیگر: