کلمه جو
صفحه اصلی

مبادره

عربی به فارسی

پيشقدمي , ابتکار , قريحه , اغازي


لغت نامه دهخدا

مبادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع مص ) پیشی گرفتن کسی را و بشتافتن سوی آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیشی گرفتن و شتابی کردن و دلیری نمودن . (آنندراج ). بشتافتن . (از اقرب الموارد). با کسی پیشی کردن . (دهار). با کسی پیشی گرفتن . (زوزنی ).



کلمات دیگر: