(دَ) (ص .) چابکی ، مهارت .
آبدستی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
آبدستی . [ دَ ] (حامص مرکب ) مهارت . چابکی . تندی در کار. لطافت و نازکی در صنعت :
به نقاشی ز مانی مژده داده
به رسامی ز اقلیدس زیاده
چنان در لطف بودش آبدستی
که بر آب از لطافت نقش بستی .
به نقاشی ز مانی مژده داده
به رسامی ز اقلیدس زیاده
چنان در لطف بودش آبدستی
که بر آب از لطافت نقش بستی .
نظامی .
کلمات دیگر: