کلمه جو
صفحه اصلی

آسام

لغت نامه دهخدا

آسام . (اِ) مقلوب آماس . (انجمن آرای ناصری ). و ظاهراً آسام اصل سام است نه مقلوب آماس : السرسام فارسیة، السَّر هو الرأس و السام هو الورم . البرسام ، البر هو الصدر و السام هو الورم . و در فارسی حذف «آ» در کلمات مصدره ٔ بدان بسیار باشد. رجوع به «آ» شود.



کلمات دیگر: