(دَ) (مص ل .) آسودن .
آساییدن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
آسائیدن . [ دَ ] (مص ) رجوع به آساییدن شود.
آساییدن . [ دَ ] (مص ) آرام یافتن . بازایستادن از کار.
کلمات دیگر:
(دَ) (مص ل .) آسودن .
آسائیدن . [ دَ ] (مص ) رجوع به آساییدن شود.
آساییدن . [ دَ ] (مص ) آرام یافتن . بازایستادن از کار.