کلمه جو
صفحه اصلی

آلان

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: ālān) (= الان ، اران) [اران /arrān/ = آران ، آلان و الان : آر (= آریا) + ان (پسوند مکان)] ، روی هم به معنی سرزمین آریایی‌ها ؛ نام سرزمینی در شمال غربی ایران که روس‌ها به آن نام آذربایجان را داده‌اند ؛ اعراب نام پارسی این شهر (آران) را تغییر داده و اران (بر وزن شداد) نامیدند .


لغت نامه دهخدا

آلان . (اِخ ) نام مملکت و قومی به نزدیکی ارمینیه مشتمل بر قراء کثیره . یاقوت گوید این کشور مجاور دربند است در جبال قفقاز و لقب پادشاه آنجا کنداج است و میان این مملکت و جبال قفقاز قلعه و پلی است بزرگ و قلعه را باب اللان نامند و تا تفلیس چندین روزه راه است . و عرب آن را اَلان گوید. و علان (به عین ) از اغلاط عامه است . (نقل به اختصار از تاج العروس ). و در فارسی آن را اَلان نیز گویند :
بگرداگرد خرگاه کیانی
فروهشته نمدهای الانی
و امثله ٔ آلان این است :
تف تیغ هندیش هندوستانی
علی الروس در روس و آلان نماید.

خاقانی .


ستیزنده روسی زآلان و ارگ
شبیخون درآورد همچون تگرگ .

نظامی .


و صاحب برهان گوید آلان نام ولایتی و نام محله ای و بعضی گویند شهری است در ترکستان و نام کوهی هم هست - انتهی . || نام تنگه ای در جنوب سردشت که آبهای بانه و مکری از آن گذشته وارد زاب صغیر میشود. || مرکز خُرّه ٔ آلان برآغوش .


کلمات دیگر: