(وَ دَ) (مص ل .) ورم کردن .
باد آوردن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
باد آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) باستسقای لحمی مبتلا شدن . به ورم آماس دچار شدن . به اَودما ، اوذیما، اِدِم گرفتار شدن . آماس و ورم کردن : دست فلانی این روزها باد آورده . (فرهنگ نظام ).
کلمات دیگر: