1. توانایی تولیدمثل فرزند بهطور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیتنگاری (demography)، توانایی بالقوۀ کاراندامشناختی تولیدمثل فرزند زنده
بارآوری
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بارآوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) مثمری . میوه داری . بارداری .
کلمات دیگر:
1. توانایی تولیدمثل فرزند بهطور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیتنگاری (demography)، توانایی بالقوۀ کاراندامشناختی تولیدمثل فرزند زنده
بارآوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) مثمری . میوه داری . بارداری .