کلمه جو
صفحه اصلی

تآود

لغت نامه دهخدا

تآود. [ وُ ] (ع مص ) دشوار بودن کار بر کسی ، سنگین بودن کار بر او. (اقرب الموارد). تاوده الامر؛ به رنج آورد او را کار و گرانبار کرد. || کج و خمیده گردیدن . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: