کلمه جو
صفحه اصلی

جامخانه

فرهنگ معین

(اِمر.) آیینه خانه ، اطاقی که به دیوارهای آن آیینه نصب کرده باشند.


لغت نامه دهخدا

جامخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری است . در 16 هزارگزی جنوب خاوری ساری و 9 هزارگزی تکاو و 3 هزارگزی شوسه قرار دارد. در دامنه واقع شده و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریائی است و 2220 تن سکنه دارد. آب مشروب ده ازچشمه و محصول آن غلات ، پنبه ، صیفی و توتون است . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان بافت پارچه های نخی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


جامخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) موضعی است از اندرود در فرح آباد مازندران . رجوع به سفرنامه مازندران رابینو ص 12، 13، 49، 119 بخش انگلیسی شود.



کلمات دیگر: