کلمه جو
صفحه اصلی

جلو گیر

فارسی به انگلیسی

obstructive


لغت نامه دهخدا

جلو گیر. [ ج ِ ل ُ ](اِخ ) دهی از دهستان مرغا بخش ایزه شهرستان اهواز واقع در 42هزارگزی جنوب باختری ایزه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 75 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


جلو گیر. [ ج ِ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالا گریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در 25هزارگزی جنوب ملاوی ، کنار خاوری راه شوسه ٔ خرم آباد باندیمشک . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 1000 تن . آب آن از رودخانه ٔ جلوگیر و محصول آن غلات ، لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه ٔ کهزادوند میر هستند. عده ای در ساختمان و عده ای چادرنشین میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


جلو گیر. [ ج ِ ل ُ] (اِخ ) دهی است از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 36هزارگزی جنوب باختری اردبیل و 12هزارگزی شوسه ٔ تبریز - اردبیل . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 279 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی آن زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان گلیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).



کلمات دیگر: