کلمه جو
صفحه اصلی

حسین آباد

لغت نامه دهخدا

حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . هشتادهزارگزی باختر راور. شش هزارگزی جنوب راه فرعی کوهبنان به یزد. سکنه 20 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان .50هزارگزی شمال باختری راور. کنار راه فرعی راور به کوهبنان . سکنه 20تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات واقع در 16هزارگزی خاور خمین کنار راه شوسه . ناحیه ای است واقع در جلگه . دارای 10 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)0


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش جعفرآباد شهرستان ساوه . دارای 25 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)0


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهداد شهرستان کرمان .22هزارگزی شمال خاوری شهداد. سر راه مالرو کشیت به دهو. سکنه یک خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نیمور بخش حومه ٔ شهرستان محلات واقع در 16هزارگزی خاور محلات و 5هزارگزی شمال راه شوسه ٔ دلیجان - خمین . دارای 35 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان طغرود بخش دستجرد شهرستان قم واقع در 28هزارگزی شمال خاوری دستجرد 9هزارگزی جنوب طغرود. دارای 10 تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش زرند شهرستان ساوه واقع در 5هزارگزی شمال باختر زرند و سه هزارگزی راه عمومی . سردسیر. دارای 793 تن سکنه میباشد. ترک و فارسی زبانند. از قنات لب شور مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، بنشن ، چغندر قند، پنبه ، کرچک ، شاه دانه . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه فرعی دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان اراضی نیزار بخش حومه ٔ شهرستان قم واقع در 55هزارگزی جنوب باختر قم و سه هزارگزی باختر راه شوسه ٔ قم به اصفهان . ناحیه ای است واقع در جلگه ، کنار رودخانه ٔ قم . سردسیر. دارای 360 تن سکنه میباشد که فارسی زبانند. از رودخانه ٔ قم مشروب میشود. محصولات آنجاغلات ، یونجه . اهالی به کشاورزی ، کرباس بافی گذران میکنند. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان . هشتادهزارگزی شمال باختری راور. 35هزارگزی شمال راه فرعی کوهبنان به راور. سکنه 35 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گاوگان بخش جبال بارز شهرستان جیرفت . 100هزارگزی جنوب خاوری مسکون . 6هزارگزی جنوب راه مالرو سبزواران به کروک . سکنه 10 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات واقع در شش هزارگزی شمال خمین و 6هزارگزی راه عمومی . ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 308 تن سکنه میباشد. که فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، چغندر قند، پنبه ، انگور، بن شن . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه فرعی به خمین دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سلطانیه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان زنجان . 48هزارگزی خاور زنجان . سه هزارگزی راه شوسه ٔ قزوین به زنجان .کوهستانی ، سردسیر. 460 تن سکنه ٔ آن ترک و فارس . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت ، گلیم ،جاجیم بافی است . به جاده شوسه راه فرعی دارد. مزرعه فخره جزء این ده است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان تمین بخش میرجاوه شهرستان زاهدان . 51هزارگزی جنوب باختری میرجاوه . 5هزارگزی خاور فرعی میرجاوه به خاش . سکنه 45 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع در 60هزارگزی شمال ضیأآباد ناحیه ای است واقع در دامنه ولی معتدل . دارای 607 تن سکنه میباشد که ترکی و فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات دیمی ، عدس . نخود، انگور،قیسی ، بادام ، لبنیات . اهالی به کشاورزی و قالی و گلیم و جاجیم بافی گذران می کنند. سر راه شوسه ٔ قزوین به رشت واقع و دو مهمانخانه و چهار درب دکان و ساختمان دولتی ، راه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) (سلطان آباد) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . 25هزارگزی خاوری سبزواران . کنار رودخانه ٔ هلیل . جلگه . گرمسیر مالاریایی . سکنه 98 تن . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، برنج . شغل اهالی زراعت . راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) (محمدحسن خان ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . 10هزارگزی جنوب خاوری سبزواران . سه هزارگزی خاور راه سبزواران به کهنوج . جلگه . گرمسیر مالاریایی . سکنه 93 تن . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، برنج . شغل اهالی زراعت . راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده از بخش ابرقو شهرستان یزد. 9هزارگزی جنوب خاور ابرقو، 7هزارگزی جنوب راه فرعی ابرقو به فخرآباد وسر یزد. جلگه ، معتدل . مالاریایی .سکنه 129 تن . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، پنبه ، تره بار. شغل اهالی زراعت . صنایع دستی : قالیبافی . راه فرعی . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده از بخش شهداد شهرستان کرمان . 2هزارگزی شمال خاوری شهداد. سر راه مالرو شهداد به خراسان . جلگه . گرمسیر. سکنه 120 تن . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، خرما، حنا، مرکبات . شغل اهالی زراعت . راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده از دهستان کرچمبو بخش داران شهرستان فریدن 25هزارگزی شمال داران ، 5هزارگزی شوسه ازنا به اصفهان . جلگه ، سردسیر. سکنه 304 تن . زبان ترکی ، فارسی . آب آن از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات ، حبوبات ، گزانگبین . شغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی : جاجیم و قالیبافی . راه ماشین رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت . چهارهزارگزی خاور ساردوئیه ، سه هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه . سکنه 8 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش شهداد شهرستان کرمان . هفده هزارگزی خاور شهداد. سر راه مالرو کشیت به دهو. سکنه 5 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش نیکشهر شهرستان چاه بهار 14هزارگزی جنوب باختری نیکشهر، شش هزارگزی باختر شوسه چهاربهار به نیکشهر. سکنه 45 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ازروئیه بخش بافت شهرستان سیرجان . 130هزارگزی جنوب بافت . چهارهزارگزی جنوب راه فرعی دولت آباد به علی آباد. سکنه 20 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل . 5هزارگزی شمال باختری آمل . کنار شوسه ٔ آمل به محمودآباد. سکنه ٔ آن 50 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان باغین بخش مرکزی شهرستان کرمان . سی هزارگزی جنوب باختری کرمان . یک هزارگزی شوسه ٔ کرمان به تهران . سکنه 50 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان . 45هزارگزی جنوب خاوری سعیدآباد. 5هزارگزی جنوب بلورد. سکنه 9 تن . مزارع اصغرآباد، جبروئیه جزو این ده است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان . 42هزارگزی شمال باختر کوهپایه ، 25هزارگزی شمال شوسه ٔ اصفهان به یزد. کوهستانی . معتدل . سکنه 40 تن . زبان فارسی . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان . 55هزارگزی خاور رفسنجان . 13هزارگزی شمال رفسنجان به کرمان . سکنه 35 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . هیجده هزارگزی شمال خاوری کرمان . سه هزارگزی خاور راه مالرو شهداد به کرمان . سکنه یک خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان . 16هزارگزی شمال باختری کرمان سر راه فرعی زرند به کرمان . سکنه 40 تن . (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان زهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 53هزارگزی خاور قاین . ناحیه ای است واقع در جلگه . گرمسیر. دارای 11 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سرچهان بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده واقع در 85هزارگزی جنوب خاور سوریان و کنار راه فرعی سرچهان به هرات مروست و یزد. دارای 35 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان . 10هزارگزی باختر سعیدآباد. سر راه مالرو کریم آباد به زیدآباد. سکنه 20 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان . 67هزارگزی جنوب خاوری بافت . چهارهزارگزی خاور راه فرعی بافت به اسفندفه . سکنه 4 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . 20هزارگزی خاور ساردوئیه . 15هزارگزی خاور راه فرعی راین به ساردوئیه . سکنه 4 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . سی هزارگزی خاور ساردوئیه سر راه ساردوئیه به راین . سکنه 20 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گوربخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . 50هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه . دوهزارگزی جنوب راه مالرودارزین . سکنه 21 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لادیز بخش میرجاوه شهرستان زاهدان . 12هزارگزی جنوب باختری میرجاوه ، یک هزارگزی شمال راه فرعی میرجاوه به خاش . سکنه 45 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت .15هزارگزی خاوری مسکون . ده هزارگزی شمال راه دلفارد به مسکون . سکنه 8 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت 30هزارگزی جنوب کهنوج ، هفت هزارگزی باختر راه فرعی کهنوج به میناب . سکنه 10 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان منوجان بخش کهنوج شهرستان جیرفت 85هزارگزی جنوب کهنوج . سه هزارگزی خاور فرعی کهنوج به میناب . سکنه 40 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نیکشهر شهرستان چاه بهار. 15هزارگزی جنوب باختری نیکشهر. شش هزارگزی باختر شوسه ٔ چاه بهار به نیکشهر. سکنه 45 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گروه بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . 15هزارگزی شمال خاوری ساردوئیه . چهارهزارگزی خاور راه فرعی راین به ساردوئیه . سکنه 12 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان زنگی آباد بخش مرکزی شهرستان کرمان . سی هزارگزی جنوب باختری کرمان . شش هزارگزی جنوب راه فرعی زرند به کرمان . سکنه 8 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان سرویزن بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت . 15هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه . سر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه . سکنه 7 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشت آب بخش بافت شهرستان سیرجان . 26هزارگزی جنوب بافت . سر راه مالرو بافت به دشت آب . کوهستانی .سردسیر. سکنه 25 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان قلعه گنج بخش کهنوج شهرستان جیرفت . 72هزارگزی جنوب کهنوج ، سر راه مالرو مارز به کهنوج . سکنه 30 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


حسین آباد. [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) ده . از دهستان زیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان . 35هزارگزی شمال سعیدآباد. سه هزارگزی باختر زیدآباد به خاتون آباد. سکنه 25 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).



کلمات دیگر: