کلمه جو
صفحه اصلی

خطخطی

فارسی به انگلیسی

doodle


لغت نامه دهخدا

خطخطی . [ خ َ خ َ ] (ص نسبی مرکب ) صاحب خطها. (یادداشت بخط مؤلف ). || ناخوانا شدن نوشته بر اثر کشیده شدن خطوطی بروی آن . چون : این نوشته خطخطی است . || کاغذ کثیف و بی مصرف بر اثر کشیده شدن خطوطی چند بروی آن .



کلمات دیگر: