صفحه اصلی
اصطلاحات
واژه های حرف "م" - اصطلاحات
ما هم بله
مات ومبهوت یا مات ومتحیر شدن
ماجرا کردن
مادر را ببین دختر را بگیر
مادر زنت دوستت داره
مادر فولاد زره
مادر کسی را به عزایش نشاندن
مادر که نباشه باید با زن بابا ساخت
ماده راغلیظ تر کردن
مار از پونه بدش می اید در لونه اش سبز می شود
مار خوردن و افعی یا اژدها شدن
مار خوش خط وخال
مار در استین پروراندن
مار در استین پروردن یا پروراندن
مار را با زبان از سوراخ بیرون کشیدن یا اوردن
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد
ماست خور کسی را گرفتن
ماست مالی کردن
ماست ها را کیسه کردن
ماشین مشدی ممدلی نه بوق داره نه صندلی
مال بد بیخ ریش صاحبش
مال دوره ی گروهبان یکی هیتلر
مال مفت و دل بی رحم
مال یک جا می رود ایمان هزار جا
مالیات
مامور است و معذور
ماه زیر ابر نمی ماند
ماهی به دمش رسیده
ماهی را هر وقت از اب بگیری تازه است
ماهی شو برو
ماهی گیاهخوار
مایه تیله
مته به خشخاش گذاشتن
مثل اب اماله رفت وامد کردن یا امدن و رفتن
مثل اب خوردن بودن یا حکم اب خوردن را داشتن یا پیدا کردن
مثل ابی که بر یا روی اتش بریزند
مثل انار ترکیدن
مثل برج زهرمار
مثل برق
مثل بید لرزیدن
مثل ترقه پریدن
مثل جن بو داده
مثل جن و بسم الله
مثل خر در گل واماندن
مثل خر در یا توی گل ماندن
مثل خرس تیرخورده
مثل زن سعدی
مثل سگ ترسیدن
بیشتر