صفحه اصلی
گویش اصفهانی
واژه های حرف "ی" - گویش اصفهانی
یابو
یاد
یاد دادن
یادت هست وقتی بچه بودی، از درخت بالا میرفتی و لانه پرندگان را خراب میکردی؟
یادتان هست (/ می آید)، سال پیش (این موقع ) به من چه گفتید؟
یاری
یازده
یاغی شدن
یافت
یافتن
یاقوت
یال
یبوست
یخ / آب یخزده
یرقان (زردیان)
یقه
ینجه
یک
یک تار مو
یک خروار
یک دسته غله
یک لیوان آب به من بده.
یک من
یک منونیم
یک چهارم من
یکدهم
یکسال
یکسی ودوم چارک
یکشانزدهم چارک
یکصدم
یکلحظه
یکماه
یکهزارم
یکهشتم چارک
یکچهارم چارک
یکشنبه