صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "د" - فارسی به عربی
دادوستد کالا
دادگاه
دادگاه محکمه
دادگاهی
دادگر
دادگستری
دادگیر
دادگیری کردن
دار
دار زن
دار و ندار
دارا
دارا بودن
دارا شدن
دارابودن
دارالا یتام
دارالایتام
داراى صلاحیت
دارای
دارای ابزار کردن
دارای ابهام
دارای اثاثه کردن
دارای احساسات جنسی نسبت به جنس موافق (مثل اینکه مرد بامرد ویا زن بازن دفع شهوت نماید)
دارای احساسات شدید
دارای احساسات شدید(مذهبی وغیره)
دارای اخلا ق غریب
دارای اخلاق غریب
دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
دارای ارزش بودن
دارای استحکامات کردن
دارای استعداد کردن
دارای اطناب
دارای اعتبار
دارای اعتبار مشکوک
دارای الکل
دارای اماس کردن
دارای امضاء
دارای امضاء (در زیر صفحه)
دارای انرژی
دارای انگیزه شده
دارای اهمیت حیاتی
دارای اهنگ
دارای بافت ویژه ای نمودن
دارای بدن
دارای برجستگی
دارای بو
دارای بوی زننده
دارای تاخیر
بیشتر