کلمه جو
صفحه اصلی

میان آب

لغت نامه دهخدا

میان آب . (اِخ ) میاناب . نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر ، واقع در جنوب شوشتر و باختر دهستان گندزلو و دهستان حیزان با 41 قریه ٔ کوچک و بزرگ و حدود 8000 تن جمعیت . هوای آن گرمسیری و محصول عمده ٔ آنجا غلات و برنج و صیفی و کنجد است . قراء مهم میان آب عبارت است از عرب حسن و مهدی آباد. ساکنان از طایفه ٔ شوشتری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


میان آب . (اِخ )نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اهواز، استان ششم (خوزستان )، واقع در شمال باختری اهواز میان رود کارون و کرخه . هوای آن گرمسیری و محصول آن برنج است . جمعیت این دهستان در حدود بیست هزار تن و تعداد دیه های آن 80 است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).



کلمات دیگر: