مترادف متن : نوشته، مکتوب، مضمون، محتوا، موضوع، زمینه ، سطح، گستره، پهنه ، میان، درون، نقش، بوم، بخش اصلی
متضاد متن : حاشیه
برابر پارسی : نوشته، نویسه، زمینه، نوشتار
text
background, context, letter, text, version, words
نوشته، مکتوب ≠ حاشیه
مضمون، محتوا، موضوع
زمینه
۱. نوشته، مکتوب
۲. مضمون، محتوا، موضوع
۳. زمینه ≠ حاشیه
۴. سطح، گستره، پهنه ≠ حاشیه
۵. میان، درون
۶. نقش
۷. بوم
۸. بخش اصلی
در زبانشناسی، واحدی زبانی که دارای تمامیت معنایی است و معمولاً در قالب بیش از یک جمله تجلی مییابد
مولوی .
مولوی .
متن . [ م َ ] (ع مص ) کفانیدن خایه ٔ قچقار را و بیرون آوردن خصیه وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کفانیدن خایه ٔ آن قچقار را و درآوردن تخم و همه ٔ رگهای آن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشش خایه ٔکبش شکافتن و خایه ٔ وی با رگها بیرون آوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || جای گرفتن و اقامت کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || گائیدن .(منتهی الارب ) (آنندراج ). گائیدن آن زن را. (ناظم الاطباء). نکاح کردن با زن . (از محیط المحیط) (از ذیل اقرب الموارد). || سوگند خوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سوگند یادکردن . (ناظم الاطباء) (ازمحیطالمحیط). || زدن یا سخت زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): متن فلاناً؛ زد فلان را و یا سخت زد فلان را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || رفتن در زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || دراز کشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): متن الشی ؛ دراز کشید آن چیز را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بر پشت کسی زدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بر پشت زدن . (تاج المصادر بیهقی ): متن فلاناً (از باب ضرب و نصر)،زد بر پشت فلان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
متن . [ م ُ ت ِن ن ] (ع ص ) دور و بعید و با فاصله . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
نویسه
۱جستجو کردن – گام نهادن ۲پی در پی به دنبال کار یا چیزی گشتن ...