[ویکی اهل البیت] اسم نود و نهم: القاهر
اسم قاهر در قرآن دوبار آمده و درهر دو مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنان که می فرماید:
(وَ هُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الحَکِیمُ الخَبیر).(سوره انعام/18)
«او است غالب و بالای (برتر از) بندگانش و او است فرزانه و آگاه».
(وَ هُوَ القاهِرُ فَوقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَة).(انعام/61)
«او است غالب و برتر از بندگانش، نگهبانانی بر شما گمارد».
درباره معنی قاهر در اسم بعدی بحث خواهیم کرد.
wikiahlb:
عباسیان به کرسی خلافت رسید.
از اولین اقدامات القاهر بالله پس از رسیدن به خلافت، مصادره اموال خانواده المقتدر عباسی بود. وی از هیچ رفتار خشونت آمیزی در حق خاندان المقتدر فروگذار نکرد، به حدی که برای دستیابی به اموال المقتدر، مادر وی را کتک زد و از درخت آویزان نمود و حتی اموال وقفی وی را نیز تصاحب کرد و خانه به خانه در جستجوی خانواده المقتدر بود و این اقدامات را چنین توجیه می کرد که سپاهیان برای تأمین مستمری فشار می آورند، در حالی که گویا این سنّتی بود در میان خلفا که اموال خلیفه پیشین را تصرف کنند، چنانکه الراضی با القاهر چنین کرد. از سوی دیگر، القاهر فرزندان متوکل عباسی را نزد خود خواند و مورد لطف و عنایت خویش قرار داد.
القاهر، مقام وزارت را به
ابن مقله تفویض کرد.(الفخری، ص273) وی که در آن زمان در فارس بسر می برد،(ابن خلّکان، ج5، ص114) به دستور القاهر راهی بغداد گردید و نه ماه و سه روز وزارت وی به طول انجامید.(تکلمه تاریخ الطبری للهمدانی، ج1، ص75؛ ابن جوزی، ج13، ص316؛ ابن تغری بردی، ج3، 238)
القاهر، علی بن بلیق را حاجب کرد. مونس را امیرالأمرا و پسر بلیق را رئیس امنیه بغداد؛ اما به سبب ضعف جسمی بلیق، بدر خرشنی را به نیابت از او برگزید. نگهبانی دارالخلافه را نیز به احمد بن خاقان سپرد.(طبری، ج11، ص281)
هنوز یک سال از خلافت القاهر بالله سپری نشده بود که سپاهش بر علیه او بشورید و بزرگان دولت و مونس و ابن مقله وزیر به خلع وی و نصب یکی از فرزندان مکتفی همسخن شدند اما خبر به قاهر رسید که همه را دستگیر نمود و بکشت و نامزد خلافت را میان دو دیوار قرار داد.
از میان توطئه گران بر ضد قاهر فقط ابن مقله جان از غائله بدر برد اما خانه اش را سوزاندند و خانه نزدیکانش را غارت کردند و چون فتنه خاموش شد. قاهر مستمری سپاه را داد و با دلخوش نمودن آنها دولت او اندک زمانی استقرار یافت. اما گروه ساجیان یعنی پیروان ابن ابی الساج که از سرداران معتمد بود و هم جماعتی از نگهبانان که از صولت قاهر بیمناک بودند و تحریک ابن مقله در ایشان کارگر افتاد، بار دیگر بشوریدند و چون شنیدند قاهر در خانه مونس تعداد زیادی سرداب آماده می کند. پنداشتند برای مجازات سران ایشان مهیا می شود.
ابن اثیر گوید: «قاهر با ساجیان و نگهبانان خشونت آغازید و مقاصد ایشان را انجام نداد و هم در خانه خویش پنجاه سرداب بساخت و درهای آن را محکم کرد. گفتند که سرداب ها را برای ساجیان و نگهبانان کرده است و کینه و بیمشان را برانگیخت و هم در آن ایام گروهی قرمطی را از فارس به بغداد آوردند و خلیفه بفرمود تا همه را در سرداب های قصر به زندان کردند و نهانی با ایشان مواضعه کرد تا به کمکشان از خطر ساجیان و نگهبانان آسوده شود».