کلمه جو
صفحه اصلی

تهمورث

فرهنگ اسم ها

اسم: تهمورث (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tahmures) (فارسی: تَهمورث) (انگلیسی: tahmures)
معنی: پهلوان زمین، ( در اوستایی، takhmo urupa ) ( = طهمورث )، به معنی قوی جثه و نیرومند، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) شاه پیشدادی، معروف به دیوبند، که ریسندگی، بافندگی و اهلی کردن را به مردم آموخت، ( در اعلام ) نوه ی پسری هوشنگ و پدر جمشید جم، تهمورس، نیرومند، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی، ملقب به دیوبند

(تلفظ: tahmures) (= طهمورث) به معنی قوی جثه و نیرومند ؛ (در اعلام) نوه‌ی پسری هوشنگ و پدر جمشید جم.


فرهنگ فارسی

پادشاهی از سلله داستانی پیشدادی . وی که ملقب به (( دیو بند ) ) است پس از کشته شدن هوشنگ پادشاهی یافت و بر دیو غلبه کرد و چون در زمان او قحطی عظیم روی داد حکم کرد اغنیا غذای روز خود را بفقرا دهند و هردو طبقه شبانروزی یک بار غذا بخورند .

لغت نامه دهخدا

تهمورث. [ ت َ رَ ] ( اِخ ) رجوع به تهمورس شود.

دانشنامه عمومی

تهمورث که آن را طهمورث یا تهمورس نیز نوشته اند. از شخصیت های اساطیری ایرانی است. وی از پادشاهان پیشدادی و در شاهنامه پسر هوشنگ است. تهمورث وزیری داشت زیرک بنام شهراسپ (سحرسپ) که رهنمای تهمورث در کشورداری بود. تهمورث با توجه و اجرای نصایح او، هم پادشاهی دادگستر گشت و هم توانست همه دیوان دوران خویش به دام انداخته اسیر نماید. دیوان خط (نوشتن و خواندن) را به تهمورث آموختند بنابراین ممکن است سواد خواندن و نوشتن در ایران از زمان تهمورث مرسوم شده باشد.
شاهنامه
پیشدادیان
صورت اوستایی نام طهمورث تخمواوروپَ (یعنی اروَپهٔ نیرومند) است؛ که آوانویسی پهلوی آن تخمورو می شود. جز اول این نام همان است که در فارسی تهم شده است و در ترکیباتی چون تهمتن دیده می شود. معنی جزء دوم دقیق معلوم نیست و برخی تغییر تهمورپ به طهموث را به دلیل اشتباه در نسخه برداری دانسته اند. در اوستا طهمورث مزین به صفت «زیناوند» (مسلح) است. مطابق اوستا وی بر هفت کشور فرمانروایی داشت و سی سال بر اهریمن سوار بود. در رام یشت بندهای ۱۱ تا ۱۳ ذکر او رفته است. در این بندها طهمورث از ایزد اندروای طلب پیروزی بر دیوان و مردمان دروند و همهٔ جادوان و پریان و درآوردن اهریمن به پیکر اسبی و سواری بر او را می کند و ایزد اندروای وی را کامیابی می بخشد. همچنین در زامیاد یشت، بندهای ۲۸ و ۲۹، و یشت ۳۲، بند ۲، ذکر طهمورث رفته است.
نسب تهمورث در متن های پهلوی با نسب طهمورث در شاهنامه متفاوت است. برای نمونه در بندهشن بزرگ میان طهمورث و هوشنگ دو تن فاصله است: طهمورث پسر ویونگهان پسر انگهت پسر هوشنگ.
روایت سواری بر اهریمن در متون پهلوی به تفصیل بیشتری آمده است. خلاصهٔ داستان این است که طهمورث سی سال از اهریمن سواری می گرفت. تا این که اهریمن همسر تهمورث را به وعده فریفت و از او این اطلاع را کسب کرد که در سراشیبی البرز کوه بر طهمورث که سوار بر اهریمن است ترس مستولی می شود. اهریمن در مقابل این خدمت زن به وی دو چیز بداد: یکی دشتان بد و دیگری کرم ابریشم. پس اهریمن طهمورت را در آنجا زمین زد و بلعید. بعدها جمشید طهمورث را از شکم اهریمن بیرون کشیده و در استودان دفن کرد.

دانشنامه آزاد فارسی


پیشنهاد کاربران

:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " تهمورث" می نویسد : ( ( تهمورث در اوستا تَخْمه اروپه بوده است. بخش نخستین نام در پارسی ” تهم“شده است به معنی نیرومند و یل و پیلتن است و ویژگی پهلوانان بزرگ و آیینی مانند رستم و اسفندیار. ”تهم “ در ریخت تم، در نام رستم مانده است و نیز بخشی است از بَرْنام وی: تَهْمتن. در اوستا، فریدون، ایزد باد” وایو“، نیز امشاسپندان و فره وشیان از این برخوردارند. معنای پاره ی دوم نام، به درستی روشن نیست. در وندیداد ”اروپه” نام نژادی از سگان است. هوفمان، آریانی شناس آلمانی، این نام را با واژه لاتین volpes به معنی روباه سنجیده و همساز دانسته است. ویژگی دیگر تهمورث در اوستا اَزیناوَنْت آورده شده است. ونت، در آن پساوند است. " ازاینا" را، بر پایه ی همتای سانسکریتش اَجینا، به معنی پوستین می توان دانست. در یشت نوزدهم بند بیست و هشتم، ویژگی ها و نام پیوسته و یک لخت در ریخت ” اوروپی ازیناونت“به کار رفته است. بر پایه ی آنچه نوشته آمد، ” تخمه اروپه ازیناونت“ به معنی ” یلی که پوستین روباه برتن دارد“ می تواند بود. در پهلوی زناونتzenavānt و در پارسی ” زیناوند“ شده است و برآمده از زن یا ” زین “، در اوستایی زَئِنه، به معنی جنگ ابزار آهنین پنداشته آمده است.
بر پایه ی اوستا، تهمورث آیین برخی ( = قربانی ) را در بزرگداشت ایزد نیرومند باد، ” وایو“برپای می دارد و از او در می خواهد که وی را چندان چیرگی و توان ارزانی بدارد که بتواند بر مردمان و دیوان و جادوگران و پریان فرمان براند. ایزد باد خواست تهمورث را بر می آورد. فره ایزدی با او یار و همراه می شود و وی بر هفت پاره زمین که زیستگاه مردمان و دیوان و جادوان و پریان ”ساسْتاران و کویان و کَرْپانان بوده است، چیرگی و فرمانروایی می یابد و سی سال اهریمن را چونان بارگی در زیر ران و فرمان می آورد و بر دو کرانه گیتی در می تازد. ) )
( ( پسر بد مراو را یکی هوشمند
گرانمایه تهمورث دیوبند ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )



کلمات دیگر: