کلمه جو
صفحه اصلی

شاهنامه

فارسی به انگلیسی

book or kings epic poetry and legendary history of iran byferdowsi

'Book or Kings' epic poetry and legendary history of Iran byFerdowsi


مترادف و متضاد

epopee (اسم)
حماسه، منظومه، شاهنامه، اشعار حماسی، شاعر اشعار حماسی، رجز

فرهنگ فارسی

شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد شده . شاهنامه های منثور : ۱ - شاهنامه ابوالموید بلخی که کتابی بود عظیم در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و آنرا شاهنامه بزرگ و شاهنامه مویدی هم گفته اند . درین کتاب بسیاری از روایات واحادیث ایرانیان راجع به پهلوانان و شاهان آمده که اغلب آنها در شاهنامه فردوسی و دیگر منظومه های حماسی متروک مانده و از آنها نامی برده نشده و با باختصار سخن گفته شده است : مانند اخبار آغش و هادان ( پهلوان عهد کیخسرو ) و کی شکن ( برادز زاده کیکاوس ) و گرشاسپ . علاوه بر اینها در شاهنامه مذکور اخبار نریمان و سام و کیقباد و افراسیاب و لهر اسب بتفصیل بسیار آمده بود. این کتاب بسبب تفصیل و نظم داستانهای قهرمانی در قرنهای بعد متروک شده و از میان رفته است . ۲ - اهنامه ابو علی محمد بن احمد بلخی . این شاهنامه و کتابی متقن و معتبر و مستند باسناد مهم زمان بود و مولف سیر الملوکها و تواریخ در تالیف کتاب خود استفاده کرده بود . ۳ - شاهنامه ابومنصور . بامر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق حاکم طوس در حدود ۳۴۶ ه.ق.شاهنامه ای بنثر فارسی تدوین شد که بعد ها فردوسی از آن استفاده کرد. امیر مذکور وزیر خود ابومنصور معمری را مامور این کار کرد و او چند تن از دانشمندان و مورخان را گرد آورد از جمله سیاح ( ماخ ? ) از هرات یزدان دادبن شاپور از سیستان ماهوی ( شاهوی ? ) خورشید پسر بهرام از نیشابور شادان پسر برزین از طوس و آنان شاهنامه ابومنصوری را تالیف کردند.دانشمندان مزبور داستانهای ایرانی را از کتب پهلوی و مخصوصا خدای نامه و روایات شفاهی جمع آوری کردند. این شاهنامه از بین رفته و فقط مقدمه آن باقی است که طبع شده . شاهنامه های منظوم :۱ - شاهنامه یا گشتاسپ نامه دقیقی ۲ - شاهنامه فردوسی - فردوسی در حدود ۷۱ - ۳۷٠ ه.ق. بنظم شاهنامه اقدام کرد .ماخذ فردوسی عبارتست از : شاهنامه منثور ابومنصوری بعضی روایات شفاهی و برخی آثار مکتوب . فردوسی پس از اتمام ( ۳۸۴ ) مدتی در صدد بود که پادشاهی بزرگ یا بدو شاهنامه را بنام او کند تا در حدود سالهای ۹۵ - ۳۹۴ ( ظاهرا تاریخ نخستین آشنایی فردوسی با دربار محمود ) در آن شد که در شاهنامه تجدید نظر و آنرا تکمیل و بنام محمود کند . و گویا پس از ۴٠۲ - ۴٠۱ شاهنامه را بدربار محمود تقدیم کرد ولی در شاهنامه بنظر قبول ننگریستند . فردوسی در سنین نزدیک بموت هم ظاهرا مشغول تجدید نظر نهائی در شاهنامه بوده و ابیاتی بر آن افزوده است . عده ابیات شاهنامه بشصت هزار میرسیده ولی نسخ معمول گاه کمتر و گاه بسبب الحاق ابیات غیر اصلی زیادترازین مقدار دارند . موضوع شاهنامه تاریخ و داستانهای ایران باستان است از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ایران بدست عرب . این سرگذشت ممتد شامل سه دوره متفاوت است : ۱ - دوره اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون .۲ - دوره پهلوانی از قیام کاوه تا قتل رستم .۳ - دوره تاریخی از اواخر عهد کیان ببعد ( ولی این بخش با افسانه ها و داستانهای حماسی آمیخته است ). در شاهنامه از چهار سلسله بحث شده : ۱ - پیشدادیان ۲ - کیانیان . ۳ - اشکانیان ( باختصار ) ۴ - ساسانیان . فردوسی در نقل روایات از ماخذ خود نهایت امانت را بکار برده و در وصف مناظر طبیعی میدانهای جنگ خصایص پهلوانان کمال مهارت را نشان داده است . داستانهای عشقی شاهنامه با آنکه آمیخته بعناصر حماسی است جذاب و دلکش میباشد . در مقدمه شاهنامه و آغاز و پایان سرگذشتها فردوسی بحکمت و موعظه می پردازد .بطور کلی شاعر در بیان افکار و نقل و معانی و سادگی زبان و فکر و روشنی سخن و استحکام و انسجام کلام بحد اعلای فصاحت و بلاغت ممکن رسیده است .
کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده سیر الملوک خدای نامه .

لغت نامه دهخدا

شاهنامه . [ م َ / م ِ ] (اِمرکب ) نامه ٔ ممتاز در نوع خود. || نامه ٔ شاه . || کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایران . در پهلوی آن را خدای نامه گفتندی . کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده است . سیرالملوک . خدای نامه . (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || (اِخ ) نام بزرگترین شاهکار ادبی ایران از فردوسی طوسی . رجوع به فردوسی شود.


شاهنامه. [ م َ / م ِ ] ( اِمرکب ) نامه ممتاز در نوع خود. || نامه شاه. || کتاب تاریخ و سرگذشت پادشاهان ایران. در پهلوی آن را خدای نامه گفتندی. کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده است. سیرالملوک. خدای نامه. ( از ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ فارسی معین ). || ( اِخ ) نام بزرگترین شاهکار ادبی ایران از فردوسی طوسی. رجوع به فردوسی شود.، شاه نامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) نام لحنی است در موسیقی. رجوع به کلمه آهنگ در لغتنامه شود.

فرهنگ عمید

کتابی که در آن سرگذشت پادشاهان ایران، به نظم یا نثر، گرد آمده باشد.

دانشنامه عمومی

شاهنامه شاهنامه نام یک عده از کتب منثور و منظوم حماسی است که در آنها سرگذشت شاهان ایران یاد شده . شاهنامه های منثور:1 - شاهنامه ابوالموید بلخی که کتابی بود عظیم در شرح تاریخ و داستانهای ایران قدیم و آنرا شاهنامه بزرگ و شاهنامه مویدی هم گفته اند . درین کتاب بسیاری از روایات واحادیث ایرانیان راجع به پهلوانان و شاهان آمده که اغلب آنها در شاهنامه فردوسی و دیگر منظومه های حماسی متروک مانده و از آنها نامی برده نشده و با باختصار سخن گفته شده است:مانند اخبار آغش و هادان ( پهلوان عهد کیخسرو ) و کی شکن ( برادز زاده کیکاوس ) و گرشاسپ . علاوه بر اینها در شاهنامه مذکور اخبار نریمان و سام و کیقباد و افراسیاب و لهر اسب بتفصیل بسیار آمده بود. این کتاب بسبب تفصیل و نظم داستانهای قهرمانی در قرنهای بعد متروک شده و از میان رفته است . 2 - اهنامه ابو علی محمد بن احمد بلخی . این شاهنامه و کتابی متقن و معتبر و مستند باسناد مهم زمان بود و مولف سیر الملوکها و تواریخ در تالیف کتاب خود استفاده کرده بود . 3 - شاهنامه ابومنصور . بامر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق حاکم طوس در حدود 346 ه.ق.شاهنامه ای بنثر فارسی تدوین شد که بعد ها فردوسی از آن استفاده کرد. امیر مذکور وزیر خود ابومنصور معمری را مامور این کار کرد و او چند تن از دانشمندان و مورخان را گرد آورد از جمله سیاح ( ماخ ?) از هرات یزدان دادبن شاپور از سیستان ماهوی ( شاهوی ? ) خورشید پسر بهرام از نیشابور شادان پسر برزین از طوس و آنان شاهنامه ابومنصوری را تالیف کردند.دانشمندان مزبور داستانهای ایرانی را از کتب پهلوی و مخصوصا خدای نامه و روایات شفاهی جمع آوری کردند. این شاهنامه از بین رفته و فقط مقدمه آن باقی است که طبع شده . شاهنامه های منظوم:1 - شاهنامه یا گشتاسپ نامه دقیقی 2 - شاهنامه فردوسی - فردوسی در حدود 71 - 370 ه.ق. بنظم شاهنامه اقدام کرد .ماخذ فردوسی عبارتست از:شاهنامه منثور ابومنصوری بعضی روایات شفاهی و برخی آثار مکتوب . فردوسی پس از اتمام ( 384 ) مدتی در صدد بود که پادشاهی بزرگ یا بدو شاهنامه را بنام او کند تا در حدود سالهای 95 - 394 ( ظاهرا تاریخ نخستین آشنایی فردوسی با دربار محمود ) در آن شد که در شاهنامه تجدید نظر و آنرا تکمیل و بنام محمود کند . و گویا پس از 402 - 401 شاهنامه را بدربار محمود تقدیم کرد ولی در شاهنامه بنظر قبول ننگریستند . فردوسی در سنین نزدیک بموت هم ظاهرا مشغول تجدید نظر نهائی در شاهنامه بوده و ابیاتی بر آن افزوده است . عده ابیات شاهنامه بشصت هزار میرسیده ولی نسخ معمول گاه کمتر و گاه بسبب الحاق ابیات غیر اصلی زیادترازین مقدار دارند . موضوع شاهنامه تاریخ و داستانهای ایران باستان است از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ایران بدست عرب . این سرگذشت ممتد شامل سه دوره متفاوت است:1 - دوره اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون .2 - دوره پهلوانی از قیام کاوه تا قتل رستم .3 - دوره تاریخی از اواخر عهد کیان ببعد ( ولی این بخش با افسانه ها و داستانهای حماسی آمیخته است ). در شاهنامه از چهار سلسله بحث شده:1 - پیشدادیان 2 - کیانیان . 3 - اشکانیان ( باختصار ) 4 - ساسانیان . فردوسی در نقل روایات از ماخذ خود نهایت امانت را بکار برده و در وصف مناظر طبیعی میدانهای جنگ خصایص پهلوانان کمال مهارت را نشان داده است . داستانهای عشقی شاهنامه با آنکه آمیخته بعناصر حماسی است جذاب و دلکش میباشد . در مقدمه شاهنامه و آغاز و پایان سرگذشتها فردوسی بحکمت و موعظه می پردازد .بطور کلی شاعر در بیان افکار و نقل و معانی و سادگی زبان و فکر و روشنی سخن و استحکام و انسجام کلام بحد اعلای فصاحت و بلاغت ممکن رسیده است . کتابی که در آن شرح زندگانی و نبرد شاهان و پهلوانان آنان آمده سیر الملوک خدای نامه .


شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی، حماسه ای منظوم بر وزن «فَعولُن فعولن فعولن فَعَلْ/ فَعولْ»، در بحرِ مُتَقارِبِ مثمَّنِ محذوف، دربرگیرندهٔ نزدیک به ۵۰٬۰۰۰ بیت و یکی از بزرگ ترین و برجسته ترین سروده های حماسیِ جهان است که سرایش آن دست آوردِ دست کم سی سال کارِ پیوستهٔ این سخن سرای نامدار ایرانی است. موضوع این شاهکار ادبی، افسانه ها و تاریخ ایران از آغاز تا حملهٔ عرب ها به ایران در سدهٔ هفتم میلادی است که در چهار دودمان پادشاهیِ پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان گنجانده می شود.
شخصیت ها
هنگامی که زبانِ دانش و ادبیات در ایران زبان عربی بود، فردوسی، با سرودن شاهنامه با ویژگی های هدف مندی که داشت، زبان پارسی را زنده و پایدار کرد. یکی از بن مایه های مهمی که فردوسی برای سرودن شاهنامه از آن استفاده کرد، شاهنامهٔ ابومنصوری بود. شاهنامه نفوذ بسیاری در جهت گیری فرهنگ فارسی و نیز بازتاب های شکوه مندی در ادبیات جهان داشته است و شاعران بزرگی مانند گوته و ویکتور هوگو از آن به نیکی یاد کرده اند.
شاهنامه بزرگ ترین کتاب به زبان پارسی است که در همه جای جهان مورد توجه قرار گرفته و به بسیاری از زبان های زندهٔ جهان برگردان شده است. نخستین بار در سال ۶۰۱ خورشیدی، بُنداری اصفهانی شاهنامه را به زبان عربی برگرداند و پس از آن برگردان های دیگری از این اثر، ازجمله برگردانِ ژول مُل به فرانسوی، انجام گرفت.

شاهنامه (ابهام زدایی). شاهنامه اثری حماسی سرودهٔ فردوسی است. همچنین، شاهنامه می تواند به موارد زیر نیز اشاره کند:
خودای نامگ
شاهنامهٔ ابومنصوری
شاهنامهٔ رشیدا
شاهنامهٔ قوام الدین حسن وزیر
شاهنامهٔ کُردی
شاهنامهٔ نوبخت

دانشنامه آزاد فارسی

بزرگ ترین حماسۀ منظوم و منظومۀ تاریخی ایران به فارسی، سرودۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی. این منظومه در بحر متقارب و در تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است. شاهنامه دربرگیرندۀ سه دورۀ اساطیری، پهلوانی و تاریخی است. دورۀ اساطیری از عهد کیومرث تا ظهور فریدون، دورۀ پهلوانی از قیام کاوه تا قتل رستم و دورۀ تاریخی از عهد دارای دارایان تا هجوم تازیان و مرگ یزدگرد سوم است. پس از مرگ دقیقی، که سرودن شاهنامه را آغاز کرده بود، فردوسی بر آن شد که کار او را پی گیرد. با اهدای شاهنامۀ منثور ابومنصوری به فردوسی، وی نظم شاهنامه را آغاز کرد و در واقع منبع اساسی کار فردوسی همین کتاب است. فردوسی نظم شاهنامه را در دورۀ سامانی و در سال هایی که موج ایران دوستی بالا گرفته بود آغاز کرد. نام شاهنامه در سرتاسر این منظومه نیامده است، اما، از قدیم ترین زمان ها، از آن با شاهنامه و شهنامه یاد کرده اند. فردوسی منظومۀ خود را نامۀ باستان، نامۀ شهریار و نامۀ شهریاران پیش خوانده است. نخستین تدوین شاهنامه در۳۸۴ ق پایان پذیرفت و به هیچ شاهی پیشکش نشده بود. این تدوین را در ۲۵ سال انجام داده بود: «دو ده سال و پنج اندر این شد مرا ـ همه عمر رنج اندرین شد مرا». عروضی سمرقندی به این ۲۵ سال دو بار اشاره کرده است. فردوسی در این تاریخ ۵۵ ساله بود و دولت سامانی هم رو به زوال می رفت. وی تمام دارایی خود را صرف این منظومه کرده بود و حتی فرزند جوان ۳۷ ساله اش را در آن روزها از دست داده بود. پس در ۳۹۴ ق، که ۶۵ ساله بود، تصمیم به اهدای شاهنامه به محمود غزنوی گرفت و مدت شش سال آن را به صورتی مقبول برای او درآورد و تدوین دوم شاهنامه را در ۴۰۰ یا ۴۰۱ ق به پایان برد و به نام محمود غزنوی کرد، و به قول عروضی سمرقندی در ۷ مجلد بود، اما شاه غزنه به آن وقعی ننهاد. شاهنامه یادگار قرن ۴، یعنی عصر خردگرایی، است. اساس حماسۀ ملی ایران بر نبرد جاودانی میان نیکی و بدی است. ارزش این منظومه متکی به الفاظ و صنایع لفظی آن نیست، بلکه براساس اندیشه هاست: اندیشه های والای انسانی، اندیشه های مرگ ناپذیر جاودانی. در شاهنامه بیش از هر کتابی نام ایران آمده است و روی هم رفته ۱۷۴۰ بار از ایران و ایرانی یاد شده است. از آن جا که ایرانیان شاهنامه را از آن خود می دانسته اند بارها و از هر کتابی بیشتر استنساخ شده است و از این روی، جز تهذیب های فردوسی، اساس الحاقات از این ویژگی نشأت گرفته است. شاهنامه تأثیر فراوان در هنر تصویرگری در ایران داشته است. ظهور شاهنامه در ادبیات فارسی مایۀ پیداشدن نهضت خاصی شد و آن نهضتی است در نظم داستان های حماسی یا حماسه های دینی و تاریخی که از قرن ۵ تا ۱۴ ق ادامه یافت. از آن منظومه ها می توان به گرشاسب نامۀ اسدی طوسی، بهمن نامۀ ایرانشان/ایرانشاه بن ابی الخیر و کوش نامۀ او، فرامرزنامه، برزونامۀ منسوب به عطایی رازی، بانوگشسب نامه، شهریارنامۀ مختاری غزنوی، سامنامۀ خواجوی کرمانی، شاهنامۀ هاتفی، شاهنامۀ نادری عارف تهرانی و شهنشاه نامۀ فتحعلی خان صبای کاشانی اشاره کرد. بعد از یورش مغول پیروی از شاهنامه در مسیر سرودن منظومه های تاریخی افتاد و در دورۀ صفویه سرودن منظومه های دینی باب شد، اما هیچ کدام از این منظومه ها به پایۀ شاهنامۀ نرسیده است. مشهور است که شاهنامه ۶۰هزار بیت بوده، اما تاکنون هیچ نسخه ای دارای آن شماره ابیات نیست. نُولدکۀ آلمانی تعداد ابیات ۴۰ نسخۀ خطی شاهنامه را مشخص کرده که اغلب آن ها میان ۴۸ تا ۵۲هزار بیت دارند. البته نسخی که ۶۰ هزار بیت یا بیشتر دارد، جعلی و دارای ابیات الحاقی است. نخستین کسی که به لزوم مقابله و تصحیح نسخ شاهنامه پی برده و دست به این کار یازیده حمدالله مستوفی بوده است. او در مقدمۀ ظفرنامۀ خود (۷۳۵ ق) گفته که، در مدت شش سال، ۵۰ نسخه را، که هریک در حدود ۵۰ هزار بیت داشته، از نظر گذرانیده و نسخه ای شامل ۶۰هزار بیت تنظیم کرده که حتماً ابیات الحاقی فراوان دارد. دومین بار در ۸۹۲ ق به دستور بایسنقر با مقابلۀ نسخ متعدد نسخه ای تدوین گردید. بنداری اصفهانی نخستین کسی است که میان سال های ۶۲۰ـ ۶۲۴ ق شاهنامه را به عربی ترجمه کرد و نسخۀ فارسی شاهنامۀ او تدوین اول شاهنامه، یعنی متعلق به ۳۸۴ ق، بوده است. شاهنامه در ۹۱۶ق به ترکی به کوشش علی افندی، به گرجی به همت سرافیون ساباش ویلی ( ـ ۱۵۱۶) ترجمه شده است. متیو لامسدن نخستین کسی بود که به چاپ شاهنامه اقدام کرد و جلد اول آن را به چاپ رساند (کلکته، ۱۸۱۱). ادامۀ کار او توسط ترنر ماکان، از افسران انگلیسی در هند، پی گرفته شد و همۀ شاهنامه در ۴ جلد به چاپ رسید (کلکته، ۱۸۲۹). در ۱۸۲۶ ژول مول از طرف پادشاه فرانسه مأمور چاپ شاهنامه شد؛ او به مدت ۵۰ سال از روی ۳۶ نسخه شاهنامه را تصحیح و چاپ کرد (۱۸۳۸ـ۱۸۷۸) که، در مقابل، نسخۀ فارسی ترجمۀ فرانسۀ آن نیز آمده است. ولف فرهنگ خود را از این چاپ تهیه کرده است. وولَرس هلندی با مقابلۀ چاپ های کلکته و پاریس نسخه ای فراهم کرد که ناتمام ماند؛ ۲ جلد آن را خود به چاپ رساند (۱۸۷۷ و ۱۸۷۹) و جلد سوم آن توسط شاگردش لاندوشر به چاپ رسید (۱۸۲۴). در ۱۳۱۳ش مقارن با جشن هزارۀ فردوسی چاپ وولَرس به یاری عباس اقبال، مجتبی مینوی، سلیمان حییم و سعید نفیسی به چاپ رسید. از چاپ های دیگر شاهنامه چاپ مسکو است که در ۹ جلد منتشر شده است (۱۹۶۰ـ۱۹۷۱). بزرگ ترین کوشش دربارۀ تصحیح شاهنامه کار جلال خالقی مطلق است. او بر آن است که این تصحیح را در ۱۰ جلد به چاپ برساند و تاکنون جلد ششم آن به چاپ رسیده است (۱۳۸۴ ش). خالقی مطلق ۴۵ نسخه از شاهنامه را یافته و شش نسخه را گزیده و اساس قرار داده است. تاکنون قدیم ترین نسخۀ شاهنامه (نیمۀ اول آن) متعلق به موزۀ فلورانس به مورخ ۶۱۴ ق است که ۲۰۰ سال و اندی از تدوین دوم شاهنامه (۴۰۰/۴۰۱ ق) فاصله دارد. شاهنامه به ۳۰ زبان دنیا ترجمه شده است. شاک در ۱۸۵۱ آن را به آلمانی ترجمه کرد. پیتری آن را به نظم ایتالیایی کشید (۱۸۸۶ ـ ۱۸۸۸). ژوکوفسکی، آ. کریمسکی، سوکولوف، لوزیمسکی هر کدام پاره ای از شاهنامه را به روسی ترجمه کرده اند. بسیاری از شاعران اروپایی یون هانری هاینۀ آلمانی، فرانسوآ کوپۀ فرانسوی، گوتۀ آلمانی و ماتیو آرنولد انگلیسی از شاهنامه تأثیر پذیرفته اند.

نقل قول ها

شاهنامه اثر ابوالقاسم فردوسی، حماسه ای منظوم حدود ۶۰٬۰۰۰ بیت دارد و یکی از بزرگ ترین و برجسته ترین حماسه های جهان است که سرایش آن سی سال به طول انجامید.
• «شاهنامه، اقیانوسی از داستان هاست.» -> اورهان پاموک
• «شعر شاهنامه، حدیث شاهان نیست؛ بلکه شعر روانشناختی اساطیر ایرانی است. فردوسی، پاسدار زبان امروز ما، شخصیت تاریخی و شخصیت ایرانی ماست.» ۲۸ نوامبر ۲۰۰۰/ ۱ دی ۱۳۸۱؛ «در نشست پژوهشی ـ روانشناسی، مجتمع فرهنگی امام رضا (ع)، مشهد» -> میهن بهرامی
• «داستان های شاهنامه آیینه فراز و فرود جسم و جان آدمی است: زیان ویرانگر آز (سلم و تور، سهراب، اسفندیار)، دروغ (سودابه)، غرور بد فرجام (جمشید، کاوس، گشتاسب)، پادشاهی اهریمنی و ایزدی (ضحاک و فریدون)، وفای به عهد با خدا، خود و جهان (سیاوش)، نبرد داد و بیداد (کیخسرو و افراسیاب)، بزرگداشت «نام» به بهای جان، چیرگی انسان هوشیار برطبیعت خام (هفت خان های رستم و اسفندیار) و بسا چیزها از این دست. در قیاس با رمان واقع گرا، این داستان های آرمان گرا، آموزش «جاویدان خرد» فرهنگ و تمدن دیرین است، از روزگار ساسانیان و بیشترها، که نمونه های مستقیم و بی پیرایه آن را، در سخنان بوذرجمهر و موبدان و نوشیروان، و در خطبه های تاج گذاری شاهان به فراوانی می توان یافت. «آرمان» این داستان ها بیگانه و دور از «واقعیت» نیست. مگر نه آن که داشتن آرمان از واقعیت های انسان بودن است؟ آیا می توان انسان بود و از هر آرمان بری بود؟ پس داستان های شاهنامه نیز در نهایت واقعی است، منتها «واقعیتی» متعالی و پس از چرخش و گذر از صافی آرمانی فرهنگی (خرد).» -> شاهرخ مسکوب
• «داستان های دوران تاریخی شاهنامه سرشتی و منشی دیگر دارد. در این دوران با تاریخ «واقعی» - نه آرمان- و تاریخ نگاری بی واسطه- نه درآیینه اسطوره و حماسه- سروکار داریم. درنتیجه داستان های این دوران نیز با دریافت و ساختاری تازه، نمودار واقعیتی بی میانجی اند، نه متعالی و آرمانی؛ و در پهنه زندگی روزانه می گذرند، مانند کارنامه اردشیر و به پادشاهی رسیدن او؛ داستان های رزم و بزم و شکار و سفر بهرام گور، و یا داستان نهادن شطرنج، آوردن کلیله و دمنه و یا سرانجام داستان تاریخی بهرام چوبین، که درست به خلاف افسانه شیخ صنعان با ترکیب ماجراهای «واقع گرا»، بهم پیوسته و پیاپی ساخته شده، ۱۶همه نمونه درخشان روایت و حکایت و داستان پردازی، و سرشار از گوهر اندیشه های ادب آموزشی دوران ساسانی است درآمیخته با همان زبان بی مانند شاعر.» -> شاهرخ مسکوب
• «جان زندگی بخش رویدادهای شاهنامه، از همه دست- حتی عاشقانه- کردار است. کردار سرشت حماسه و خونی است که اگر در رگ های آن ندود داستان هر رزم و بزم از نفس می افتد و خاموش می شود. در رزم خود روشن است، اما در داستان گام به گام با کوشش و کار پهلوانان به پیش رانده می شود مانند رفتن کاوس به مازندران و شتافتن رستم برای نجات او. در عالم حماسه بزدلان و دریادلان همه به کردار ساخته و شناخته می شوند و آنچه در هفت خان رستم یا اسفندیار می گذرد، از نقش برف و بیابان و رخش و سیمرغ، اژدها و گرگ و جادو، نشان می دهد که عالم و آدم درکارند ت اداستانی آغاز شود وبه انجام برسد.» -> شاهرخ مسکوب
• «بد نیست گفته شود که زنان شاهنامه نه تنها در خطرگاه عشق و عاشقی که در رایزنی و برآمدن از دشواری ها نیز، مانند سیندخت، گاه از مردان داناتر و جگردارترند. در شورش بهرام چوبین و خیال خام او که هرمزد را براندازد و خود به پادشاهی نشیند، خواهرش گردیه، به خلاف سران سپاه بهرام، به وی هشدار می دهد که درهوای پادشاهی جان خود و کار و نام دودمانت را برباد می دهی.» -> شاهرخ مسکوب
• «شاهنامه کتاب بزرگی است، از جمله در سیاست. و سیاست جای سوء تفاهم و بدتر از آن سوء نیت است. بدفهمی و بداندیشی دربارهٔ شاهنامه از همان زمان زندگی فردوسی و هدیه کتاب به سلطان محمود آغازشد و بامرگ وی و تعصب مذکِّر طابران طوس- که نگذاشت جنازه شاعر را در گورستان مسلمانان به خاک سپارند- ادامه یافت؛ تا به امروزکه نادانان و بدخواهان، به ویژه دربارهٔ زن و پادشاهی دراین کتاب، ندانسته و دانسته، هرچه خواسته اند گفته اند و معنای دلخواهشان را به آن بسته اند.» -> شاهرخ مسکوب
• «شاهنامه این خدمت را به ایرانیان کرده است که پهلوانان قدیم ایرانی را احیا کرده و ادبیات ماقبل اسلامی ایران را از نو متداول ساخته است، اما در این باب مبالغه نباید کرد و فردوسی را در این خدمت یگانه نباید شمرد و کوششی که دیگران از زمان ابن مقفّع تا عهد رودکی و دقیقی در این راه کرده اند، از یاد نباید برد.» -> مجتبی مینوی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] حکیم ابوالقاسم منصور بن حسن بن شرفشاه مشهور به فردوسی در ۳۲۹ هجری قمری (۹۴۰ میلادی) همزمان با سلطنت نصر دوم پادشاه سامانی در «قریه باژ» نزدیک طابران طوس به دنیا آمد. قریه باژ همان روستای کنونی فاز است که در بیست کیلومتری شمال شرقی مشهد است. او از خانواده دهقانان بود. درباره دهقانان باید توضیح داد که آنان رعایای بی سواد نبوده اند، بلکه دهقانان طبقه ای باسواد، ممتاز و شریف بودند که در زمره خرده مالکان پاک نیت و ضمناً در رده نگهبانان سنن و فرهنگ ملی ایران شمرده می شدند. آنان فرزندانشان را با آداب و رسوم ایرانی پرورش می دادند. فردوسی در چنین محیطی پرورش یافت و دل بسته فرهنگ و آداب ایرانی شد. او در روستای زادگاهش و شهرهای خراسان زبان های عربی، پهلوی، علم کلام و فلسفه را به خوبی فراگرفت. در ۳۷۰ هجری قمری (۹۸۱ میلادی) فردوسی وقتی به تنظیم شاهنامه پرداخت که در بلاد اسلامی در دو کانون، ایرانیان آزاده درصدد احیای فرهنگ ایران بودند: اول منطقه خراسان (خورآیان) که امرای سامانی بر آن حکومت می کردند و مدعی بودند که از نسل ساسانیان هستند. آنها تمام جشن های ایرانیان باستان را دوباره بر پای داشتند. دوم: بیت الحکمه در بغداد که تمام نویسندگان و دانشمندان بزرگ ایرانی که از جندی شاپور خوزستان به آنجا مهاجرت کرده بودند، همان اهداف را تعقیب می کردند که احیاگران فرهنگ و تمدن باستانی ایران در خراسان بزرگ به ویژه بلخ، سمرقند و بخارا. در این میان طوس به خاطر خیزش فردوسی در احیای فرهنگ باستانی ایران مقامی والا پیدا کرد.
منابعی که برای تنظیم شاهنامه توسط فردوسی طوسی از آن بهره گرفته شد، بسیارند ولی آن طور که فردوسی شناسان نوشته اند از منابع مکتوب زیر بیشتر استفاده شده:
1_ خدای نامه که در دوره ساسانی نوشته شده است.
2 _ شاهنامه ابومنصوری که به تشویق یکی از سپهسالاران خراسان تنظیم گردیده است.
۳ _ یادگار زریران (ایاتکار زریران) که رساله ای است در باب شرح جنگ های زریر برادر گشتاسب با دشمنان دین زرتشت.
4 _ کارنامه اردشیر بابکان.
۵ _ گشتاسب نامه دقیقی طوسی.
اما مطلبی که بیش از همه قابل توجه است، روایاتی است که از دیرترین زمان تا زمان فردوسی سینه به سینه منتقل گردیده و عامل این انتقال دهقانان و موبدان بودند. زیرا اوستاهای موجود بسیار ناقص بود و فردوسی مجبور بود که از موبدان و دهقانان اشکالات تاریخی خود را بپرسد. همان طور که انجیل، تورات و کتاب مقدس حاوی داستان ها و قصه های پیامبران از آدم تا زمان عیسی (ع) است و همچنین قرآن مجید که در بردارنده قصه های حکیمانه از آدم تا صفوت آدمیان حضرت محمد(ص) است، اوستای اصلی که در ایران باستان وجود داشت در بردارنده حوادث جهان از زمان کیومرث (آدم ابوالبشر) تا زمان هجوم اسکندر را دربرداشت. اگر آن اوستا موجود بود و به دستور اسکندر نمی سوخت دیگر حلقه های مفقود شده در تاریخ ایران ایجاد نمی شد که مردم این کشور از ماد، هخامنشی اصلاً اطلاع نداشته باشند و فردوسی به مدت سی سال به غیر از چند اثر مکتوب در تنظیم شاهنامه، از گفته های دهقانان خراسان استفاده کند. «پولینوس» (Polinus) مورخ رومی قرن اول میلادی به عظمت آن اوستا اشاره کرده است.

پیشنهاد کاربران

نامه خدا بر انسان
دو باره باز خوانی حماسه افرینش انسان
همان ذکر کردن ویاد اوری دوباره قصه انسانیت
ویا خوانش دوباره خودمان که هر انسانی همان رستم است. رس تم که در گذر زمان تم واوای اولیه از دست رفته وبا خواندن نامه ی خدا دوباره
به خود می اییم. وهارمونی وموزونیت از رفته باز گشت می کند. همان تاب وبازگشت مجدد با
خودایی وخدایی شدن. نامه ی شاه همان حماسه ای است که همه انسانهای به خود امده
گزارش می دهند. از هر قوم وقبیله وهر مکان وزمان همه حماسه خلقت ابر موجود روی کره خاکی را توصیف دارند. باشد که به خود اییم تا
خدا رسیم.

نا م کتابی از فردوسی

شاهنامه یعنی چه

نام کنابی است منظوم از حکیم ابوالقاسم فردوسی که در آن سرگذشت اساطیر ایران آمده است که از یکی از این اساطیر رستم است


کلمات دیگر: