کلمه جو
صفحه اصلی

شاهنامه ابومنصوری

دانشنامه عمومی

شاهنامه ابومنصوری شاهنامه ای است که در سال ۳۴۶ ه‍.ق به دستور و سرمایهٔ ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، حاکم توس و به دست ابومنصور معمری (ابومنصور مَعْمَری)، وزیر او به رشتهٔ تحریر کشیده شد. این شاهنامه که به نثر نوشته شده بوده، به تاریخ ایران پیش از اسلام می پرداخت و اصلی ترین منبع فردوسی در سرایش شاهنامه بوده است.
تاریخ ادبیات ایران، صادق رضازاده شفق، تهران: چاپخانه دانش، ۱۳۲۱
«ABŪ MANṢŪR MAʿMARĪ» در دانشنامهٔ ایرانیکا
رضازادهٔ ملک، رحیم (۱۳۸۳). «دیباچهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری». نامهٔ انجمن (۱۳).
خالقی مطلق، جلال (۱۳۸۹)، یادداشت های شاهنامه، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
فردوسی، ابوالقاسم (۱۳۸۹)، شاهنامه، ۱، به کوشش جلال خالقی مطلق.، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
خالقی مطلق، جلال (۱۳۸۹)، یادداشت های شاهنامه، ۱، تهران: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
اصل این کتاب از بین رفته است، اما مقدمهٔ آن که حدود پانزده صفحه می شود، سالها به عنوان مقدمهٔ شاهنامه در ابتدای نسخ خطی شاهنامهٔ فردوسی کتابت می شده و به برکت همین نسخ خطی شاهنامه به یادگار مانده. مقدمهٔ شاهنامهٔ ابومنصوری در کنار تاریخ بلعمی و چند کتاب انگشت شمار دیگر، یکی از قدیمی ترین نثرهای فارسی است که امروزه به جای مانده است و از جملهٔ گرامی ترین میراث های ادبی زبان فارسی به شمار می رود.
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، دستور داد تا تاریخ ایران را - که بعد از سقوط ساسانیان، در آشفته بازار گیر و بندها از بین رفته و به صورت مضبوط و جامع در دسترس نبود- از منابع کتبی و شفاهی گرد آورند. به اعتبار آنکه در دوران ساسانیان، چنان تاریخی را خداینامک می نامیدند و در دوران اسلامی کلمهٔ «خدای» از معنی شاه به معنی پروردگار تحول یافته بود، این تألیف جدید را همچون سایر تألیفات از آن قبیل، «شاهنامه» نامیدند.
در خود متن مقدمه، از چهار فرد به نام های ماخ پیر خراسانی از هرات، یزدانداد پسر شاپور از سیستان، شاهوی خورشید پسر بهرام از نیشابور و شادان پسر برزین از توس به عنوان راویان داستان های شاهنامهٔ ابومنصوری نام برده شده است.

دانشنامه آزاد فارسی

شاهنامۀ ابومَنصوری
مهم ترین شاهنامۀ منثور پارسی که در ۳۴۶ ق به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، فرمانروای توس، تدوین یافت. این شاهنامه که مأخذ اصلی و اساسی شاهنامۀ ابوالقاسم فردوسی است، اکنون از میان رفته و تنها مقدمۀ آن که به برخی از نسخه های شاهنامۀ فردوسی پیوسته بوده، باقی مانده است. ابومنصور عبدالرزاق، به منظور گردآوری اخبار و داستان های کهن ایرانی، به ابومنصور معمری، وزیر خانوادۀ خود، بفرمود تا خداوندان کتب (صاحبان خدای نامه ها) را از شهرهای گوناگون گردآورد. درپی این فرمان، ابومنصور معمری پسر خراسانی را از هرات، یزدان داد پسر شاپور را از سیستان، ماهوی خورشید پسر بهرام را از نیشابور و شاذان پسر برزین را، که در توس زندگی می کرد، نزد خود فراخواند. اینان که همگی، مگر ابومنصور زردشتی بودند شاهنامه ای فراهم آوردند که به نام بانی آن به شاهنامۀ ابومنصوری نامبردار شد. فردوسی در دیباچۀ شاهنامه بی آن که نامی از ابومنصور و گردآورندگان شاهنامۀ ابومنصوری در میان آورد به چگونگی تدوین آن اشاره دارد. همچنین فردوسی در مواردی که از مآخذ خود با نام هایی چون نامۀ خسروی، نامۀ خسروان، نامۀ پهلوی، نامۀ باستان و جز آن یاد می کند، همگی به شاهنامۀ ابومنصوری بازمی گردد. نیز در مواضعی از برخی از گردآورندگان آن، مثل شادان برزین، به نام روایت کرده است. نویسندۀ مقدمۀ شاهنامه بایسنقری از شاهنامۀ ابومنصوری و چگونگی تألیف آن یاد کرده است. ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه از شاهنامۀ ابومنصوری بهره برده و ثعالبی در غرر اخبار ملوک الفرساز آن به نام مطلق شاهنامه یاد کرده است. نخست دقیقی پاره ای از شاهنامۀ ابومنصوری را به نظم کشید.


کلمات دیگر: