کلمه جو
صفحه اصلی

دقیقی

فرهنگ فارسی

ابومنصور محمد بن احمد از شاعران عهد سامانی ( مقابل . حدود ۳۶۹ - ۳۶۷ ه. ق. ) و دومین گوینده ایست که بنظم شاهنامه قیام کرده .وی در اواسط نیمه اول قرن چهارم متولد شده .دقیقی بر دین زردشتی بود و در جوانی بدست غلام خود بقتل رسید.او شاهان سامانی و امرای چغانی را مدح میگفته .از وی قصاید و غزلها و قطعات و ادبیات پراکنده ای در تذکره ها نقل شده .قصاید و غزلیاتش دال بر استادی و مهارت اوست اما مهمترین اثر او گشتاسپ نامه ( ه.م. ) است یعنی قسمتی از شاهنامه در شرح سلطنت گشتاسپ و ظهور زردشت و جنگ دینی میان گشتاسپ و ارجاسپ . ورود دقیقی در انواع مختلف شعر و قدرتی که در همه ابواب نشان داده دلیل آشکاریست بر فصاحت کلام و روانی طبع و قوت بیان و ذهن او . تغزلات بدیع و غزلهای لطیف و مدایح عالی و اوصاف رایع او با معانی باریک و مضامین تازه و دل انگیزی که در همه آنها بکار برده بشعر او دلاویزی و رونق و جلای خاص می بخشد و بیهوده نیست که فردوسی او را به (( گشادگی زبان ) ) و (( سخن گفتن خوب ) ) و (( روانی طبع ) ) وصف میکند . وی مخصوصا قصاید مدحی را کمال بخشید .بعضی از قصاید او بعدها چند بار مورد استقبال شعرای استاد قرار گرفته است .
( صفت ) منسوب به دقیق آرد فروش .
علی بن عبید الله دقیقی بغدادی مشهور به دقاق .

فرهنگ معین

(دَ ) [ ع . ] (ص نسب . ) منسوب به دقیق ، آردفروش .

لغت نامه دهخدا

دقیقی . [ دَ ] (اِخ ) ابومنصور محمدبن احمد. از شاعران بزرگ ایرانی در قرن چهارم هجری . مولد او را طوس ، بلخ ، سمرقند یا بخارا، و تاریخ وفاتش را در حدود سالهای 367 تا 370 هَ . ق . ضبط کرده اند. اگر از روی نسبت او بتوان قیاس کرد، ظاهراً خود او یا خانواده اش به آردفروشی اشتغال داشته اند. و خود بر دین زردشتی بود. بشهادت بعضی اشعارش ، نخست ابومظفر چغانی را مدح می گفت ، و در روزگار منصوربن نوح و نوح بن منصور سامانی شهرت یافت . او نخستین سراینده ٔ شاهنامه بود و هزار بیت درباره ٔ داستان گشتاسب و ظهور زردشت بسرود و چون در جوانی بدست غلام خود کشته شد به اتمام شاهنامه کامیاب نشد، و فردوسی این هزار بیت او را عیناً در شاهنامه ٔ خود آورده است و در مقدمه ٔ آن ابیات تصریح کرده است که دقیقی را به خواب دیده و به خواهش او ابیات منظوم او را داخل اشعار خود کرده است . دقیقی قصیده و غزل نیز میسرود، وسخن گویان بزرگی چون عنصری و فرخی سیستانی از سبک وی پیروی کرده اند. (از دایرةالمعارف فارسی ) (از فرهنگ فارسی معین ). بدیعالزمان فروزانفر (سخن و سخنوران ج 1ص 12) در مورد نام و لقب دقیقی چنین آرد: اسم او محمدبن احمد یا محمدبن محمدبن احمد یا منصوربن احمد، کنیه ٔ او چنانکه محمد عوفی نقل می کند ابومنصور است . دوروایت اول در اسم متفق و در طرد نسبت مختلفند، ولی این اختلاف چندان مهم نیست زیرا در کتب و انساب گاهی جد را بجای پدر ذکر می کنند. در روایت سوم یعنی اینکه نام دقیقی منصوربن احمد است احتمال می دهیم که منصوراز همان کلمه ٔ ابومنصور کنیه ٔ دقیقی تحریف و بجای اسم استعمال شده باشد و بنابراین اسم او به احتمال قوی ابومنصور محمدبن محمدبن احمد خواهد بود. کلمه ٔ دقیقی که لقب مسلم اوست از دقیق به معنی آرد گرفته شده و شاید خود در اوایل حال یا پدر یا یکی از اجدادش آردفروش بوده و بدین مناسبت مانند ثعالبی و فراء به دقیقی لقب یافته است . و اینکه محمد عوفی می گوید او را بسبب دقت معانی و رقت الفاظ دقیقی گفتند، از قبیل مناسبات بعدالوقوع و مستلزم تمحلات نحوی است زیرا دقیق خود صفت [ است ] و نسبت بدان بی اشکال نیست و به لغت عربی در مثل این مورد دقیق الالفاظ أو المعانی گفته میشود. و در مولدش هم تذکره نویسان خلاف کرده او را بلخی یا طوسی یا سمرقندی یا بخارائی می دانند و بعضی سمرقندی بودنش را قوی ترین احتمالات شمرده ، بقیه ٔ اقوال را تضعیف می کنند. دقیقی از شعرای بلندمرتبه و ارجمندزبان فارسی است ، قطعات متفرقی که از او بجاست نهایت قدرت طبع و قوت اسلوب این شاعر را نشان می دهد. ولی قسمت بحر تقارب یا گشتاسبنامه ٔ او که فردوسی آن را در شاهنامه نقل کرده دارای ابیات مضطرب و سست و کلمات متناقض و مصراعهای مقطوع است و با دیگر اشعار او متناسب نیست و بهمان مایه می توان تصدیق کرد که دقیقی خیال وسیع و فکر عمیق نداشته است - انتهی . دقیقی را غیر از اشعار گشتاسب نامه ، قصاید و قطعات و ابیات پراکنده ای است که چند بیت از آن برای نمونه نقل میشود:
برخیز وبرافروز هلا قبله ٔ زردشت
بنشین و برافکن شکم قاقم بر پشت
بس کس که ز زردشت بگردیده دگربار
ناچار کند رو بسوی قبله ٔ زردشت
من سرد نیابم که مرا زآتش هجران
آتشکده گشته ست دل و دیده چو چرخشت
گر دست به دل برنهم از سوختن دل
انگِشت شود بیشک در دست من انگشت
ای روی تو چون باغ وهمه باغ بنفشه
خواهم که بنفشه چِنَم از زلف تو یک مشت
آنکس که ترا کشت ترا کشت و مرا زاد
وآنکس که ترا زاد ترا زاد و مراکشت .
چرخ گردان نهاده دارد گوش
تا ملک مرو را چه فرماید
زحل از هیبتش نمی داند
که فلک را چگونه پیماید
صورت خشمش ار ز هیبت خویش
ذره ای را به دهر بنماید
خاک دریا شود بسوزد آب
بفسرد نار و برق بخْشاید.
و نیز رجوع به گنج بازیافته ٔ دبیرسیاقی (بخش نخست ) شود.


دقیقی . [ دَ ] (اِخ ) لقب ابوالحسن حلوانی طبری . رجوع به ابوالحسن الدقیقی شود.


دقیقی . [ دَ ] (اِخ )علی بن عبیداﷲ دقیقی بغدادی ، مشهور به دقاق . رجوع به ابوالقاسم (علی بن ...) و علی (ابن عبیداﷲ...) شود.


دقیقی. [ دَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به دقیق به معنی آرد، که معامله آرد و آسیاب کردن آنرا میرساند. ( از الانساب سمعانی ).

دقیقی. [ دَ ] ( اِخ ) لقب ابوالحسن حلوانی طبری. رجوع به ابوالحسن الدقیقی شود.

دقیقی. [ دَ ] ( اِخ ) ابومنصور محمدبن احمد. از شاعران بزرگ ایرانی در قرن چهارم هجری. مولد او را طوس ، بلخ ، سمرقند یا بخارا، و تاریخ وفاتش را در حدود سالهای 367 تا 370 هَ. ق. ضبط کرده اند. اگر از روی نسبت او بتوان قیاس کرد، ظاهراً خود او یا خانواده اش به آردفروشی اشتغال داشته اند. و خود بر دین زردشتی بود. بشهادت بعضی اشعارش ، نخست ابومظفر چغانی را مدح می گفت ، و در روزگار منصوربن نوح و نوح بن منصور سامانی شهرت یافت. او نخستین سراینده شاهنامه بود و هزار بیت درباره داستان گشتاسب و ظهور زردشت بسرود و چون در جوانی بدست غلام خود کشته شد به اتمام شاهنامه کامیاب نشد، و فردوسی این هزار بیت او را عیناً در شاهنامه خود آورده است و در مقدمه آن ابیات تصریح کرده است که دقیقی را به خواب دیده و به خواهش او ابیات منظوم او را داخل اشعار خود کرده است. دقیقی قصیده و غزل نیز میسرود، وسخن گویان بزرگی چون عنصری و فرخی سیستانی از سبک وی پیروی کرده اند. ( از دایرةالمعارف فارسی ) ( از فرهنگ فارسی معین ). بدیعالزمان فروزانفر ( سخن و سخنوران ج 1ص 12 ) در مورد نام و لقب دقیقی چنین آرد: اسم او محمدبن احمد یا محمدبن محمدبن احمد یا منصوربن احمد، کنیه او چنانکه محمد عوفی نقل می کند ابومنصور است. دوروایت اول در اسم متفق و در طرد نسبت مختلفند، ولی این اختلاف چندان مهم نیست زیرا در کتب و انساب گاهی جد را بجای پدر ذکر می کنند. در روایت سوم یعنی اینکه نام دقیقی منصوربن احمد است احتمال می دهیم که منصوراز همان کلمه ابومنصور کنیه دقیقی تحریف و بجای اسم استعمال شده باشد و بنابراین اسم او به احتمال قوی ابومنصور محمدبن محمدبن احمد خواهد بود. کلمه دقیقی که لقب مسلم اوست از دقیق به معنی آرد گرفته شده و شاید خود در اوایل حال یا پدر یا یکی از اجدادش آردفروش بوده و بدین مناسبت مانند ثعالبی و فراء به دقیقی لقب یافته است. و اینکه محمد عوفی می گوید او را بسبب دقت معانی و رقت الفاظ دقیقی گفتند، از قبیل مناسبات بعدالوقوع و مستلزم تمحلات نحوی است زیرا دقیق خود صفت [ است ] و نسبت بدان بی اشکال نیست و به لغت عربی در مثل این مورد دقیق الالفاظ أو المعانی گفته میشود. و در مولدش هم تذکره نویسان خلاف کرده او را بلخی یا طوسی یا سمرقندی یا بخارائی می دانند و بعضی سمرقندی بودنش را قوی ترین احتمالات شمرده ، بقیه اقوال را تضعیف می کنند. دقیقی از شعرای بلندمرتبه و ارجمندزبان فارسی است ، قطعات متفرقی که از او بجاست نهایت قدرت طبع و قوت اسلوب این شاعر را نشان می دهد. ولی قسمت بحر تقارب یا گشتاسبنامه او که فردوسی آن را در شاهنامه نقل کرده دارای ابیات مضطرب و سست و کلمات متناقض و مصراعهای مقطوع است و با دیگر اشعار او متناسب نیست و بهمان مایه می توان تصدیق کرد که دقیقی خیال وسیع و فکر عمیق نداشته است - انتهی. دقیقی را غیر از اشعار گشتاسب نامه ، قصاید و قطعات و ابیات پراکنده ای است که چند بیت از آن برای نمونه نقل میشود:

دقیقی . [ دَ ] (اِخ ) سلیمان بن نبین بن خلف بن عوض ، مشهور به تقی الدین .از ادیبان مصر در قرن ششم هجری است که به سال 613 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او راست : اتفاق المبانی و افتراق المعانی ، در لغت . لباب الالباب ، در شرح الکتاب سیبویه . آلات الجهاد و ادوات الصافنات الجیاد. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 183، از ارشاد الاریب و بغیة الوعاة).


دقیقی . [ دَ ] (ص نسبی ) منسوب است به دقیق به معنی آرد، که معامله ٔ آرد و آسیاب کردن آنرا میرساند. (از الانساب سمعانی ).


دانشنامه عمومی

امیر سدید ابوصالح منصور بن نوح سامانی (۳۵۰–۳۶۵). عوفی در لباب الالباب بیت های در ستایش او از دقیقی آورده است.
امیر رضی ابولقاسم نوح بن منصور بن نوح (۳۶۵–۳۸۷). که عوفی در لباب الالباب بیت های در ستایش او از دقیقی آورده است.
امیر فخرالدوله احمد بن محمد از آل محتاج، امیر چغانیان. دقیقی در خدمت آل محتاج تقرب و حرمت فراوان داشت. ارجی که چغانیان بر دقیقی گذاردند در آینده زبانزد شاعران پس از او بوده است و برای نمونه فرخی سیستانی یادی از این ارج نهی ها در شعرهایش کرده است و نیز امیرمعزی می گوید:
ابو منصور محمد بن احمد توسی که بیشتر به کوتاهی با نام دقیقی شناخته می شود (زاده شده پس از ۳۲۰ – درگذشت در مابین سال های ۳۶۷ تا ۳۶۹ هجری قمری) شاعر بزرگ پارسی زبان بود. او از نخستین کسانی بود که پیش از فردوسی تلاش کرد داستان های ملی ایران را به شعر درآورد و از پیشگامان حماسه سرایی به زبان فارسی است. بخشی از شاهنامه سرودهٔ اوست که فردوسی آن ها را در اثر خود گنجانده است. زادگاه وی بنا به روایات گوناگون، توس، بلخ، سمرقند و بخارا ذکر شده است، اما بر پایهٔ پژوهش های نوین، این گونه پنداشته می شود که او زادهٔ شهر توس بوده است. دقیقی با دربار شاهان سامانی در پیوند بود و به تشویق نوح دوم سامانی به نظم درآوردن شاهنامه ابومنصوری را آغاز کرد. اما پیش از آنکه آن را به پایان برساند، به دست غلام خود کشته شد. پس از آن فردوسی توسی کار دقیقی را ادامه داد و شاهنامهٔ ابومنصوری را که منثور بود به نظم درآورد. فردوسی در شاهنامهٔ خود داستان زندگی دقیقی را به کوتاهی نقل کرده و هزاربیتی که دقیقی سروده را هم در شاهنامهٔ خود گنجانده و بدین گونه از ازدست رفتن آن ها جلوگیری کرده است. در دوران های نوین، از سوی خاورشناسان این دیدگاه مطرح شد که دقیقی یک زرتشتی بوده، ولی امروزه این دید با پژوهش های بیشتر رد شده و دقیقی را یک مسلمان شیعه به شمار می آورند. دقیقی یکی از بزرگ ترین و مهم ترین شاعرهای فارسی زبان است و تأثیری فراوان بر شاعرهای پس از خود، به ویژه سبک حماسی شعر فارسی گذاشته است.
کتاب هایی که یادی از دقیقی یا شعرهایش کرده اند: شاهنامه فردوسی (۴۰۰)، تاریخ بیهقی (نیمه دوم سده پنجم)، شرح قصیده ابوالهیثم (پایان سده چهارم و آغاز سده پنجم)، چهار مقاله نظامی عروضی (پیرامون ۵۵۰ هجری)، حدائق السحر رشید وطواط (سده ششم)، ترجمان البلاغه (آغاز سده ششم)، لباب الالباب عوفی (۶۱۷ تا ۶۲۵)، مونس الاحرار محمد جاجرمی (۷۴۱)، تاریخ سیستان، تاریخ گزیده (۷۳۰)، دیوان فرخی، غضایری، معزی، ادیب صابر، سوزنی، لغت فرس اسدی توسی، صحاح الفرس، فرهنگ جهانگیری، سخن و سخنوران تألیف فروزانفر، احوال رودکی از سعید نفیسی، و مقاله تقی زاده در مجله کاوه.
در نوشته های خاورشناسان به دو دلیل از دقیقی یاد شده. در جای هایی که سخن از ادبیات فارسی و شاعرهای این زبان است، چون دقیقی از پیشگامان شعر فارسی بوده نامش در میان دیگر شاعرها آورده می شود. مناسبت دیگر آن است که کسانی که به جستجو در زندگانی فردوسی پرداخته اند، همچنان به دلیل اینکه بخشی از شاهنامه سرودهٔ دقیقی است، از پژوهش دربارهٔ او نیز سر باز نزده اند. در اینجا برخی از مهم ترین پژوهش هایی که خاورشناسان دربارهٔ دقیقی انجام داده اند را به کوتاهی می آوریم. این مطالب برگرفته از مقالهٔ ایرج افشار است که در سال ۱۳۵۵ خورشیدی چاپ شده است.

نقل قول ها

دقیقی، ابومنصور محمدبن احمد از شاعران بزرگ ایرانی و زرتشتی در (قرن چهارم هجری قمری). زادگاه او را طوس، بلخ، سمرقند یا بخارا، و تاریخ وفاتش را در حدود سال های (۳۶۷ تا ۳۷۰ هجری قمری) ضبط کرده اند.


کلمات دیگر: