کلمه جو
صفحه اصلی

طوس


برابر پارسی : توس نام شهر

فارسی به انگلیسی

toos

فرهنگ اسم ها

اسم: طوس (پسر) (عربی، فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: tus) (فارسی: طوس) (انگلیسی: tus)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فرزند نوذر پادشاه پیشدادی

فرهنگ فارسی

ابن نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دوره کیقباد و کیکاوس و کیخسرو . در روایات ایرانی اختلاف مابین طوس پسر نوذر شاه با گودرز که دشمن ایشان بود- بضرر مقام نوذر شاه تمام میشود و آن انعکاسی است از رقابت میان دو خاندان بزرگ در صورتیکه طوس در حقیقت بسیار قدیمتر است چه او همان توسه مذکور در اوستا پسر نئوتره است . توضیح از لحاظ شباهت لفظی شهر مسقط الراس فردوسی با اسم این پهلوان و سردار ایرانی گفته اند که آن شهر بنام این پهلوان نامیده شده ولی در واقع هیچ رابطه ای بین این دو نیست ( ترجمه حماسه ملی . نولدکه ۱۵ - ۱۴ )
( اسم ) ۱ - آزاد درخت . ۲ - درخت کندر
نام یکی از شاهان مصر که پس از شورش آنجا در زمان داریوش دوم بسلطنت رسیده اند

لغت نامه دهخدا

طوس . (اِخ ) از دیههای بخارا. (معجم البلدان ).


طوس . (اِخ ) نام یکی از شاهان مصر که پس از شورش آنجا در زمان داریوش دوم بسلطنت رسیده اند. ابوریحان در آثارالباقیه (چ لیپزیک 1923 ص 91)نام ایشان را چنین نوشته است : آمرطیوس ، نافرطاس ، اوخرس ، فساموث ، موثاطوس ، ناقاطانباس ، طوس ، ناقاطانباس .این کلمه ظاهراً مصحف تاخس باشد چنانکه اسامی دیگر شاهان که تصحیف شده بترتیب چنین است : آمیرته ، نفریت ،آخریس ، فسمتیخ ، نکتانب . (ایران باستان ج 2 ص 1141).


طوس . (ع اِمص ) دوام و همیشگی چیزی . (منتهی الارب ). || (اِ) دوائی که جهت حفظ صحت خورند. (منتهی الارب ). داروئی که برای حفظ آشامیده شود. (منتخب اللغات ). || (مص ) بپوشانیدن . (تاج المصادر).


طوس . [ طَ ] (ع اِ) ماه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || (اِمص ) خوبی و تازگی چهره بعدِ بیماری . (منتهی الارب ). خوبی رو وتازگی آن بعد از رستن از بیماری . (منتخب اللغات ). || (مص ) خوبرو شدن . || پاسپر کردن . (منتهی الارب ). زیر پای مالیدن . (منتخب اللغات ).


طوس. [ طَ ] ( ع اِ ) ماه. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). || ( اِمص ) خوبی و تازگی چهره بعدِ بیماری. ( منتهی الارب ). خوبی رو وتازگی آن بعد از رستن از بیماری. ( منتخب اللغات ). || ( مص ) خوبرو شدن. || پاسپر کردن. ( منتهی الارب ). زیر پای مالیدن. ( منتخب اللغات ).

طوس. ( ع اِمص ) دوام و همیشگی چیزی. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) دوائی که جهت حفظ صحت خورند. ( منتهی الارب ). داروئی که برای حفظ آشامیده شود. ( منتخب اللغات ). || ( مص ) بپوشانیدن . ( تاج المصادر ).

طوس. ( اِخ ) از دیههای بخارا. ( معجم البلدان ).

طوس. ( اِخ ) ناحیتی است ( به خراسان ) و اندر وی شهرکهاست چون طوران و نوقان و بروغون و رایکان و بنواذه و اندر میان کوههاست و اندر کوههای وی معدن پیروزه است و معدن مس است و سرب و سرمه و شبه و [ از وی ] دیگ سنگین و سنگ فسان و شلواربند و جورب خیزد وبه نوقان مرقد مبارک علی بن موسی الرضاست و آنجا مردمان به زیارت شوند و هم آنجا گور هارون الرشید است. ( حدود العالم ). چند شهری است اندر ایران مرتفعتر از همه بهتر و سازنده تر از خوشی آب و هوا گنجه پرگنج در اران ، صفاهان در عراق در خراسان مرو و طوس در روم باشد اقسرا. ( از نزهة القلوب ص 91 و 92 ). طوس ، از اقلیم چهارم ، طولش از جزایر خالدات «صب لب » و عرض از خطاستوا «لز». جمشید پیشدادی ساخت بعد از خرابیش طوس نوذر تجدید عمارتش کرده بنام خود منسوب گردانید و ازمزار عظما قبر امام معصوم علی بن موسی الرضا رضی اﷲ عنهمابن جعفر در دیه سناباد به چهارفرسنگی طوس است وقبر هارون الرشید خلیفه عباسی در مشهد مقدس آن حضرت است و مشهد طوس از مشاهیر مزارات متبرکه است و آن موضع اکنون شهرچه شده و از مشهد تا زاوه سنجان پانزده فرسنگ است... و در جانب قبلی طوس دروازه ای است که سه هزار ولی ابوبکرنام در مزارات این دروازه رودبارآسوده اند و در جانب شرقی او قبر امام حجةالاسلام محمدغزالی و احمد غزالی و مزار فردوسی و معشوق طوسی هم آنجا است. مردم طوس نیکوسیرت و پاک اعتقاد و غریب دوست باشند و از میوه های آنجا انگور و انجیر و بسیار شیرین باشد و در حوالی طوس مرغزاری است آن را مرغزار رایکان گویند. ( نزهة القلوب چ اروپا صص 150-151 ). گروهی از بزرگان چون جابربن حیان پدر شیمی ، فردوسی ، خواجه نظام الملک ، محمدبن اسلم ، امام محمد غزالی ، خواجه نصیرالدین از آنجا باشند. یاقوت در معجم البلدان گوید:شهری است به خراسان ، میان آن و نیشابور قریب ده فرسنگ است و آن مشتمل بر دو بَلْده باشد، یکی را طابران گویند و دیگری را نوقان و آن دو را فزون از ده هزار دیه باشد. فتح طوس بروزگار عثمان بود و قبر علی بن موسی الرضا و هارون بدانجاست. مسعربن مهلهل گوید: طوس چهار شهر است که دو شهر آن بزرگ و دو کوچکند و در آن آثار بناهای اسلامی مهمی وجود دارد، همچنین خانه حمیدبن قحطبه در آن شهر است که مساحت آن یک میل در یک میل است و آرامگاه علی بن موسی الرضا و قبر رشید در برخی از بوستان های آن خانه است و میان طوس و نیشابور قصر باشکوه عظیمی است که آن را بنیانی بس استوار است و من به بلندی دیوارها و استواری بنیان آن قصری ندیده ام و در داخل آن کاخ مقصوره هائی است که زیبائی آنها مایه حیرت و شگفتی است. همچنین در درون قصر مزبورنوعی عمارت طولانی و دراز و رواقها و گنجینه ها و خلوتخانه هاست. من از چگونگی آن کاخ پرسیدم و دیدم مردم شهر به اجماع معتقدند که بنای مزبور یادگار یکی از تبابعه است که از یمن بقصدتسخیر کشور چین حرکت کرده است و چون بدین جایگاه رسیده است بر آن شده است که حرمسرا و گنجینه ها و ذخایرخود را در محلی بگذارد و خود سبک تر به سیر خود ادامه دهد بدین منظور این کاخ را بنیان نهاده و نهر بزرگی در آن جاری ساخته است که آثار آن نمودار است ، آنگاه گنجها و ذخایر و حرمسرای خود را در آنجا گذارده و خود به چین رهسپار شده و پس از رسیدن بمقصود خود بدین جایگاه بازگشته است. و آنگاه برخی از ذخایری را که در کاخ به ودیعت سپرده است با خود به یمن برده و بسیاری از آنها را هم در همان کاخ باقی گذارده است ولی جایگاه گنجها و ذخایر مزبور را از نظرها نهان ساخته و صفات مواضع آنها را با آنها نوشته است و در زیر خاک مدفون ساخته است و این وضع بر این کیفیت همچنان باقی بوده است ، کاروان ها و مسافران بدان کاخ فرودمی آمده اند و از ذخایر و گنجینه های نهفته در آن بهیچرو آگاه نبوده اند تا سرانجام این راز آشکار میشود و اسعدبن ابی یعفر صاحب کحلان در روزگار ما این گنجینه ها را بیرون می آورد، چه وی از صفات گنجینه ها آگاه میشود و بیدرنگ گروهی را برای بیرون آوردن آنها بدان سوی گسیل میدارد و آنها گنجینه ها را به یمن نزد وی میبرند.

طوس . (اِخ ) پسر نوذر. وی در دربار چند شاهنشاه ایران ، کیقباد و کاوس و کیخسرو، مقام اسپهبدی داشته است . رجوع به توس در همین لغت نامه و آنندراج و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 44 و شاهنامه ٔ فردوسی شود.


طوس . (اِخ ) ناحیتی است (به خراسان ) و اندر وی شهرکهاست چون طوران و نوقان و بروغون و رایکان و بنواذه و اندر میان کوههاست و اندر کوههای وی معدن پیروزه است و معدن مس است و سرب و سرمه و شبه و [ از وی ] دیگ سنگین و سنگ فسان و شلواربند و جورب خیزد وبه نوقان مرقد مبارک علی بن موسی الرضاست و آنجا مردمان به زیارت شوند و هم آنجا گور هارون الرشید است . (حدود العالم ). چند شهری است اندر ایران مرتفعتر از همه بهتر و سازنده تر از خوشی آب و هوا گنجه ٔ پرگنج در اران ، صفاهان در عراق در خراسان مرو و طوس در روم باشد اقسرا. (از نزهة القلوب ص 91 و 92). طوس ، از اقلیم چهارم ، طولش از جزایر خالدات «صب لب » و عرض از خطاستوا «لز». جمشید پیشدادی ساخت بعد از خرابیش طوس نوذر تجدید عمارتش کرده بنام خود منسوب گردانید و ازمزار عظما قبر امام معصوم علی بن موسی الرضا رضی اﷲ عنهمابن جعفر در دیه سناباد به چهارفرسنگی طوس است وقبر هارون الرشید خلیفه ٔ عباسی در مشهد مقدس آن حضرت است و مشهد طوس از مشاهیر مزارات متبرکه است و آن موضع اکنون شهرچه شده و از مشهد تا زاوه ٔ سنجان پانزده فرسنگ است ... و در جانب قبلی طوس دروازه ای است که سه هزار ولی ابوبکرنام در مزارات این دروازه ٔ رودبارآسوده اند و در جانب شرقی او قبر امام حجةالاسلام محمدغزالی و احمد غزالی و مزار فردوسی و معشوق طوسی هم آنجا است . مردم طوس نیکوسیرت و پاک اعتقاد و غریب دوست باشند و از میوه های آنجا انگور و انجیر و بسیار شیرین باشد و در حوالی طوس مرغزاری است آن را مرغزار رایکان گویند. (نزهة القلوب چ اروپا صص 150-151). گروهی از بزرگان چون جابربن حیان پدر شیمی ، فردوسی ، خواجه نظام الملک ، محمدبن اسلم ، امام محمد غزالی ، خواجه نصیرالدین از آنجا باشند. یاقوت در معجم البلدان گوید:شهری است به خراسان ، میان آن و نیشابور قریب ده فرسنگ است و آن مشتمل بر دو بَلْده باشد، یکی را طابران گویند و دیگری را نوقان و آن دو را فزون از ده هزار دیه باشد. فتح طوس بروزگار عثمان بود و قبر علی بن موسی الرضا و هارون بدانجاست . مسعربن مهلهل گوید: طوس چهار شهر است که دو شهر آن بزرگ و دو کوچکند و در آن آثار بناهای اسلامی مهمی وجود دارد، همچنین خانه ٔ حمیدبن قحطبه در آن شهر است که مساحت آن یک میل در یک میل است و آرامگاه علی بن موسی الرضا و قبر رشید در برخی از بوستان های آن خانه است و میان طوس و نیشابور قصر باشکوه عظیمی است که آن را بنیانی بس استوار است و من به بلندی دیوارها و استواری بنیان آن قصری ندیده ام و در داخل آن کاخ مقصوره هائی است که زیبائی آنها مایه ٔ حیرت و شگفتی است . همچنین در درون قصر مزبورنوعی عمارت طولانی و دراز و رواقها و گنجینه ها و خلوتخانه هاست . من از چگونگی آن کاخ پرسیدم و دیدم مردم شهر به اجماع معتقدند که بنای مزبور یادگار یکی از تبابعه است که از یمن بقصدتسخیر کشور چین حرکت کرده است و چون بدین جایگاه رسیده است بر آن شده است که حرمسرا و گنجینه ها و ذخایرخود را در محلی بگذارد و خود سبک تر به سیر خود ادامه دهد بدین منظور این کاخ را بنیان نهاده و نهر بزرگی در آن جاری ساخته است که آثار آن نمودار است ، آنگاه گنجها و ذخایر و حرمسرای خود را در آنجا گذارده و خود به چین رهسپار شده و پس از رسیدن بمقصود خود بدین جایگاه بازگشته است . و آنگاه برخی از ذخایری را که در کاخ به ودیعت سپرده است با خود به یمن برده و بسیاری از آنها را هم در همان کاخ باقی گذارده است ولی جایگاه گنجها و ذخایر مزبور را از نظرها نهان ساخته و صفات مواضع آنها را با آنها نوشته است و در زیر خاک مدفون ساخته است و این وضع بر این کیفیت همچنان باقی بوده است ، کاروان ها و مسافران بدان کاخ فرودمی آمده اند و از ذخایر و گنجینه های نهفته در آن بهیچرو آگاه نبوده اند تا سرانجام این راز آشکار میشود و اسعدبن ابی یعفر صاحب کحلان در روزگار ما این گنجینه ها را بیرون می آورد، چه وی از صفات گنجینه ها آگاه میشود و بیدرنگ گروهی را برای بیرون آوردن آنها بدان سوی گسیل میدارد و آنها گنجینه ها را به یمن نزد وی میبرند.
یاقوت گویداهل خراسان مردم طوس را گاو خوانند و سبب آن ندانستم چیست . و بدین دو بیت مردی نظام الملک را هجا گوید:
لقد خرّب الطوسی بلدة غزنة
فصب علیه اﷲ مقلوب بَلدته
هو الثور قرن الثور فی حِر امه ِ
و مقلوب اسم الثور فی جوف لحیته .
و دعبل بن علی را قصیدتی است در مدح آل علی که در آن ذکر قبر علی بن موسی ورشید را به طوس کند:
اربع بطوس علی قبر الزکی به
ان کنت تربع من دین علی وطری
قبران فی طوس خیر الناس کلهم ِ
و قبر شرّهم ِ هذا من العبر
ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا
علی الزکی بقرب الرجس من ضرر
هیهات کل امری ٔ رهن بما کسبت
یداه حقاً فخذ ما شئت او فذر.

(از معجم البلدان ).


بارتولد در کتاب نفیس جغرافیای تاریخی ایران آرد: «... کلمه ٔ طوس در قرن دهم م . به یک ولایت تمام اطلاق میشد که شهر نوقان و شهر طابران و قریه ٔ سناباد که بسال 809 م . هارون الرشید و بسال 818 م . علی بن موسی الرضا از ائمه ٔ آل علی در آن مدفون گردیدند در ولایت طوس بودند. مأمون برای خوش آیند شیعیان امام رضا را وارث تاج و تخت اعلام کرد ولی بعد بطوری که میگفتند امر داد مسمومش ساختند. شرح و توصیف طوس قرون وسطی را ما در دست نداریم . در زمان جغرافیانویسان عرب شهر طوس بواسطه ٔ رونق و ترقی نیشابور اهمیت بزرگی نداشت . طوس هم مانند نیشابور به دست تولوی پسر چنگیزخان خراب و در زمان اوغدی (اوکتای ) جانشین چنگیز بتجدید عمارتش پرداختند و از آن ببعد چند مرتبه مقر فرمانروایان مغول شد. بعد از سقوط مغولهای ایران طوس با قوچان و کلات و ابیورد و نسا و واحه ٔ مرو در جزو قلمرو دولت کوچکی که امیر ارغونشاه رئیس طائفه ٔ جون غربانی تشکیل داده بود درآمد، بعد از ارغونشاه پسرانش محمدبیگ و علی بیگ جانشین پدر شدند. (حافظ ابرو: a 276). علی بیگ در سال 1382 م . مجبور به اطاعت از تیمور شده بعد وی را به فرغانه اعزام و در سال بعد مقتول ساختند. در سال 1389 م : بعد از شورشی که پیشرفت نداشت طوس را قتل عام کردند و قریب به ده هزار نفر کشته شد. پای دروازه های شهر برحسب معمول برجهائی از کله ٔ کشتگان ساخته بودند. (شرف الدین ج 1 ص 469). تجدید عمارت قلعه ٔ طوس بعد از فوت تیمور و در سال 1405 م . انجام گرفت . در دوره های بعد اسم طوس را با نام مشهد یکجا میبرند، مشهد تدریجاً بواسطه ٔ اهمیت مذهبی خود شهر مجاور را تحت الشعاع قرار داده و پایتخت خراسان گردید. سیاح هندی که معاصر نادرشاه بوده از مهاجرت تدریجی سکنه ٔ طوس بمشهد سخن میراند و صنیعالدوله وزیر ایران (که بعدها ملقب به اعتمادالسلطنه گردید) قول سیاح هندی را در کتاب خود مسمی به مطلعالشمس نقل کرده و وضع کنونی خرابه های طوس را مفصلاً در این کتاب شرح داده است . در بین خرابه ها هیچگونه آثاری که دارای تاریخ باشد دیده نمی شود. صنیعالدوله دیوارهای شهر را که یک فرسخ دور آن است و ارگی را که در قسمت شمال شرقی بوده و عمارت بزرگی را که شاید مسجد و داخل شهر بوده تعریف میکند. در همه جا طول و عرض و ارتفاع دیوارها و برجها و خرابه های سایر عمارات ذکر شده . در داخل ارگ قلعه ٔ کوچکی بوده که بر روی تپه ٔ مصنوعی ساخته بودند، در کتاب مزبور تصویر مسجد نیز ترسیم یافته ، این عمارت در نزد ایرانیان به نقاره خانه معروفست .فرزر در ضمن تعریف طوس از مناره ٔ کوچکی (در نزدیکی مسجد) و گنبد کوچکی در بالای قبر فردوسی که در بیرون شهر نزدیکی دروازه ٔ جنوب شرقی واقع بوده سخن میراند بطوری که نقل میکنند ساختمان این گنبد را به عبیداﷲخان بخارائی که در قرن شانزدهم م . زمامدار بوده نسبت میدهند. در سال 1858 م . که خانیک اف به این سرزمین بسیاحت آمده بود دیگر آن گنبد نبود و محل روی قبر گندم کاشته بودند. پرفسور ژوکوفسکی به سال 1890 م . بمحل مزبور رفته و فقط تپه ای دیده بود که در آن کاوشهائی شده و این تپه از آجر و نیمه و قطعات کاشی که بلاشک از بنای خراب شده باقی مانده بودند تشکیل یافته و شایداین همان بنائی باشد که فرزر مشاهده کرده بود. بطوری که دهاقین تعریف کرده بودند تپه ٔ مزبور را آصف الدوله حاکم سابق خراسان کنده و دور محوطه ای که تشکیل یافته بود آجر گرفته و دیواری در اطراف تپه کشیده میخواست بنائی روی آن بسازد لیکن قبل از اتمام کار بدرودزندگانی گفت . زمانی بود که قبور امامین یعنی امام احمد و امام محمد غزالی که دومی مؤلف کتاب شهیر احیاءالعلوم است نزدیکی قبر فردوسی بود، قبر محمد غزالی در قرن چهاردهم م . در ضمن شرح سیاحت ابن بطوطه (3 - 77) مذکور گردیده لیکن در این زمان از بین رفته و اثری از آن نمانده است . طوس در سمت شمالی کشف رود واقع است . در نزدیکی دروازه ٔ جنوب شرقی طوس در سر راه مشهد پل هشت چشمه ای از روی رودخانه ساخته بودند، پل مزبور در این زمان بحال نیمه خراب باقی است . فرزر و صنیعالدوله هر یک شرحی در توصیف این پل نگاشته اند، مخصوصاً صنیعالدوله فاصله ٔ هر یک از چشمه ها را هم ذکر کرده ، پلی که بر روی کشف رود قدری پائین تر بر سر راه کلات و مشهد (بفاصله ٔ پنج میل از مشهد) ساخته اند و دارای یازده چشمه است به وضع بهتر باقی مانده ولی نه بطوری که کاملاً بی عیب باشد. پل مزبور به «پل شاه » معروفست . (جغرافیای تاریخی ایران تألیف بارتولد ترجمه ٔ سردادور صص 160-162).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۶°۲۷′۱۵″ شمالی ۵۹°۳۴′۰۱″ شرقی / ۳۶٫۴۵۴۱۷°شمالی ۵۹٫۵۶۶۹۴°شرقی / 36.45417; 59.56694
پاژ
فردوسی
بنیاد فردوسی
محمد بن أبی حاتم
توس (طوس) شهری تاریخی در استان خراسان رضوی در ۳۵ کیلومتری شمال غربی مشهد قرار دارد. این شهر در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۷۵ با مجموعه ارگ و برج و بارو با شماره ۱۷۵۸ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
از نوشته های مورخان یونانی برمی آید که در دورهٔ هخامنشیان شهر توس به نام «سوسیا» (Susia) یاد می شد و یکی از پایتختهای ایالت پارت در شمال شرقی ایران و منطبق بر استان خراسان امروزی بوده است: برخی از محققان بر این باورند که سوسیا همان طوس امروزی است..
تاکنون دربارهٔ نام طوس وجه تسمیهٔ دقیقی ابراز نشده، ولی «بارتلمه» برای واژهٔ tusa ریشهٔ taos را پیشنهاد داده است. این ریشه دارای دو معنی «خالی» و «رها» است. این نام هم بر پهلوانی ایرانی و هم بر منطقه ای در خراسان اطلاق می شود. توس یکی از شانزده سرزمین مهم و مقدسی بوده که در کتاب دینی ایرانیان اوستا از آن به نام «اُوروِ» یاد شده است. نام توس تا دورهٔ ساسانی مشخصاً در متون و منابع نیامده و در کتیبه های دورهٔ هخامنشی، شهرهای شمال شرق کشور با نام ایالت پرثوه، جزئی از قلمرو امپراتوری هخامنشی آمده است. در دورهٔ اشکانی نیز نامی از این شهر در دست نیست؛ اما در دورهٔ ساسانی جز چند مورد که حوادثی در این شهر اتفاق می افتاده، تاریخ این شهر را باید در لابه لای حوادث و تاریخ منطقهٔ خراسان جستجو کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

آرامگاه فردوسی در شهری در استان خراسان رضوی، شهرستان چناران، در بخش گل بهار. در دشتی به فاصلۀ ۲۳ کیلومتری شمال غربی مشهد و ۴۶ کیلومتری شرق جنوبی چناران قرار دارد. ارتفاع این شهر ۹۷۰ متر و اقلیم آن معتدل و خشک است. توس یا طوس ناحیه ای قدیم در شمال استان خراسان بود و شهرهای آن عبارت بودند از نوقان، طابران، و رادکان. با از رونق افتادن و ویران شدن نوقان، شهر طابران جای آن را گرفت و بعد ها به طوس موسوم شد. شهر طوس در ۷۶۷ ش ویران شد و مشهد روبه رونق و گسترش نهاد و در زمان صفویه حاکم نشین خراسان گردید. طوس از شهر های بسیار کهن ایران است و به احتمال زیاد قبل از دورۀ ساسانیان وجود داشته است. خراسان در دورۀ خلافت عثمانی ها به تصرف اعراب مسلمان درآمد و هارون الرشید در طوس درگذشت (۱۸۷ ش) و فتنۀ احمد بن عبدالله خجستانی سبب ویرانی طوس شد. ابومنصور طوسی که در زمان نوح بن نصر سامانی حاکم طوس بود، مسجد جامع شهر را تعمیر و ترمیم کرد. سلجوقیان در (۴۰۸ ش) طوس را به تصرف خود درآوردند و سلطان ملکشاه سلجوقی آن را به تیول خواجه نظام الملک طوسی داد. غزها در ۵۳۱ ش طوس را تصرف کردند و مردان شهر را از دم تیغ گذراندند و زنان را به اسارت بردند. مغول ها در ۵۹۸ ش به طابران یا طوس وارد شدند و مردم آن شهر را قتل عام کردند. ارغون آغا، سردار مغول، در ۶۲۳ ش طوس را بازسازی کرد؛ در ۷۶۷ ش میرانشاه گورکانی شهر طوس را ویران کرد و از سَرِ مردم آن مناره ساخت و درپی آن شاهرخ تیموری در ۷۸۲ ش دستور به تجدید بنا و احیاء طوس داد؛ اما دیگر طوس آبادانی و توسعه نیافت و به فراموشی سپرده شد. شیخ طوسی، ابونصر سراج، خواجه نصیرالدین طوسی، ابوحامد غزالی، احمد غزالی، خواجه نظام الملک و ابوالمحاسن وزیر از بزرگان طوس اند و نیز حکیم ابوالقاسم فردوسی و اسدی طوسی نیز به روایتی از همین شهر برخاسته اند و آرامگاه فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، در همین مکان جای دارد.

فرهنگ فارسی ساره

توس


دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] طوس یا توس یکی از شهرهای تاریخی خراسان، که در دوره کنونی نزدیک مشهد مرکز استان خراسان رضوی در شرق ایران واقع شده است. بنیاد این شهر به پیش از اسلام و دوره ساسانیان برمی گردد. پس از فتح خراسان توسط مسلمانان، طوس به مرکز ولایت و یکی از شهرهای پررونق خراسان تبدیل شد. ولایت طوس دارای چهار شهر بزرگ طابران، نوقان، بزدغور(طرقبه) و رادکان بود.
هارون از خلفای عباسی در این منطقه درگذشت و در اطراف روستای سناباد طوس دفن شد. طوس محل شهادت علی بن موسی الرضا(ع)، امام هشتم شیعیان است و پس از شهادت به دستور مأمون عباسی در روستای سناباد دفن شد. امام رضا در ادامه ابیاتی که توسط دعبل سروده شده بود از مدفن خود در طوس خبر داده بود.
طوس یکی از مراکز علمی خراسان به شمار می رود. از مهم ترین شخصیت های طوس می توان به جابر بن حیان، محمد بن اسلم طوسی، ابوالقاسم فردوسی،شیخ طوسی،خواجه نصیرالدین طوسی و محمد غزالی اشاره کرد.


کلمات دیگر: