کلمه جو
صفحه اصلی

روم

فارسی به انگلیسی

rome

Rome


فرهنگ فارسی

یکی از کشورهای جنوبی اروپا که سابقا وسعت زیادی داشت و پس از مرگ تئودسیوس کبیر بدو قسمت تقسیم شد ( ۳۹۵ م . ) : روم شرقی و روم غربی . اکنون ایتالیا جانشین کشور روم قدیم است و پایتخت آن شهر رم میباشد .
در تداول مورخان اسلامی شهر پایتخت ایتالیا و مقر پاپ واقع در کنار رود تیبریس .

فرهنگ معین

(اِ. ) موی زهار.

لغت نامه دهخدا

روم . (اِ) موی زهار. (ناظم الاطباء) (از برهان ). به معنی رم است که موی زهار باشد. (انجمن آرا) (از آنندراج ).


روم . (اِخ ) سوره ٔ سی ام از قرآن کریم ، مکیه . و آن شصت آیه است ، پس از عنکبوت و پیش از لقمان . (یادداشت مؤلف ).


روم . (اِخ ) کوه معروفی است در بلاد واسعه ای که آن را به صورت بلادالروم آرند. (از معجم البلدان ). و رجوع به روم شود.


روم . (ع اِ) رَوم . نرمه ٔ گوش .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به رَوم شود.


روم . [ رَ ] (ع اِ) روم . نرمه ٔ گوش . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به روم شود. || (اصطلاح تجوید) حرکتی است خفی یعنی حرکتی را جهت تخفیف میان دو حرکت خواندن و هی اکثر من الاشمام لانها تسمع و هو لایسمع. و هی بزنة الحرکة و ان کانت مختلسة کهمزة بین بین . (منتهی الارب ).در اصطلاح تجوید یکی از اقسام نه گانه ٔ وقف مستعمل است که در موقع وقف ثلث حرکه تلفظ می شود. (یادداشت مؤلف ). آنچه با حرکه ٔ خفیف آید به طوری که شخص کر آنرانشنود. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به نفایس الفنون قسم اول ص 166 و نیز رجوع به ادغام و اظهار شود.


روم . [ رَ ] (ع مص ) خواستن و جستن . (منتهی الارب ). طلب کردن و خواستن چیزی را. (ناظم الاطباء). جستن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (یادداشت مؤلف ).


روم. [ رَ ] ( اِ ) درختی که مقل صمغ آن است و این ماده را ازآن می گیرند. ( ناظم الاطباء ). نام درختی است که مقل مکی ثمر آن است و بعضی گویند آن درخت است. ( برهان ).

روم. ( اِ ) موی زهار. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). به معنی رم است که موی زهار باشد. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ).

روم. [ رَ ] ( ع اِ ) روم. نرمه گوش. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به روم شود. || ( اصطلاح تجوید ) حرکتی است خفی یعنی حرکتی را جهت تخفیف میان دو حرکت خواندن و هی اکثر من الاشمام لانها تسمع و هو لایسمع. و هی بزنة الحرکة و ان کانت مختلسة کهمزة بین بین. ( منتهی الارب ).در اصطلاح تجوید یکی از اقسام نه گانه وقف مستعمل است که در موقع وقف ثلث حرکه تلفظ می شود. ( یادداشت مؤلف ). آنچه با حرکه خفیف آید به طوری که شخص کر آنرانشنود. ( از تعریفات جرجانی ). و رجوع به نفایس الفنون قسم اول ص 166 و نیز رجوع به ادغام و اظهار شود.

روم. [ رَ ] ( ع مص ) خواستن و جستن. ( منتهی الارب ). طلب کردن و خواستن چیزی را. ( ناظم الاطباء ). جستن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( یادداشت مؤلف ).

روم. ( ع اِ ) رَوم. نرمه گوش.( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). و رجوع به رَوم شود.

روم. ( اِخ ) دهی از بخش قاین شهرستان بیرجند سکنه آن 671 تن. محصول آنجا غلات و زعفران آب آن از قنات راه آن ماشین رو. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

روم. ( اِخ ) سوره سی ام از قرآن کریم ، مکیه. و آن شصت آیه است ، پس از عنکبوت و پیش از لقمان. ( یادداشت مؤلف ).

روم. ( اِخ ) ج ِ رومی. ( ناظم الاطباء ). بر حسب روایات داستانی روم نام رومیان. ( ترجمان القرآن جرجانی ). گروهی است از اولاد روم بن عیصو، و رومی منسوب است به آن. گویند: رجل رومی و قوم روم ؛ ومیان مفرد و جمع جز یاء فرقی نیست. ( از منتهی الارب ). نام گروهی از اولاد روم بن عیصو. ( ناظم الاطباء ). ملت معروف که پادشاه قسطنطنیه از آن ملت است. برخی آنهارا از بنی کیتم بن یونان دانسته اند و آن یابان بن یافث بن نوح است و برخی از نسل روم بن یونان بن علجان بن یافث بن نوح و بعضی دیگر از نسل رعویدبن عیصوبن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام ، و جوهری آنان را از نسل روم بن عیصوبن اسحاق شمرده است. ( از صبح الاعشی ج 1 ص 367 ).

روم. ( اِخ ) رُم. در تداول مورخان اسلامی شهر پایتخت ایتالیا ومقر پاپ واقع در کنار رود تیبریس که 1178000تن جمعیت دارد. ( ناظم الاطباء ). نام پایتخت کشور ایطالیا که در قدیم پایتخت رومیان بوده است. این کلمه را بجای کلمه رُم که نام شهر کرسی کشور ایتالیاست و توسعاً به تمام آن کشور اطلاق می شده است به کار برده اند اما در اصطلاح مسلمین و مورخان اسلامی مراد از روم آسیای صغیر و توابع آن است بدین توضیح که دولتهای جمهوری و امپراطوری روم چون وسعت پیدا کرد و تا حدود آسیای صغیر مسخر آنان شد از قرن پنجم میلادی به این طرف منقسم به غربی و شرقی شد غربی همان ایتالیا بود به پایتختی شهر رم و شرقی آسیای صغیر به پایتختی استانبول ، بدین مناسبت آن قسمتهای آسیای صغیر و استانبول را حتی بعد از ورود سلجوقیان و ترکان هم روم و رومیه می گفتندچنانکه مولانا جلال الدین بلخی را به مناسبت اقامت درلارنده و قونیه آسیای صغیر رومی نام دادند. بیزانس نام خود قسطنطنیه بوده است بعد بر همه مملکت روم ( آسیای صغیر ) اطلاق شد. ( از یادداشت مؤلف ). در حدودالعالم مشخصات و حدود روم قدیم به تفصیل آمده که خلاصه آن چنین است : حدود: از خاور به ارمینیه و سریر والان.از جنوب : حدود شام و دریای مدیترانه و حدود اندلس. از باختر: دریای اوقیانوس مغربی. از شمال : ویرانی شمال و حدود صقلاب و برجا و دریای خزران. این کشور دارای شهرها و دهها و آبادیهای پرنعمت و دریایکها و کوهها و حصارها و قلعه ها و جمعاً دارای چهارده ناحیه است سه ناحیه پس از خلیج قسطنطنیه و یازده ناحیه در خاور خلیج. قسطنطنیه پایتخت روم است و ناحیت دیگر مقدونیه است که اسکندر از آنجاست. در گذشته در روم شهر زیاد بود ولی اکنون ده فراوان است -انتهی :

روم . (اِخ ) ج ِ رومی . (ناظم الاطباء). بر حسب روایات داستانی روم نام رومیان . (ترجمان القرآن جرجانی ). گروهی است از اولاد روم بن عیصو، و رومی منسوب است به آن . گویند: رجل رومی و قوم روم ؛ ومیان مفرد و جمع جز یاء فرقی نیست . (از منتهی الارب ). نام گروهی از اولاد روم بن عیصو. (ناظم الاطباء). ملت معروف که پادشاه قسطنطنیه از آن ملت است . برخی آنهارا از بنی کیتم بن یونان دانسته اند و آن یابان بن یافث بن نوح است و برخی از نسل روم بن یونان بن علجان بن یافث بن نوح و بعضی دیگر از نسل رعویدبن عیصوبن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام ، و جوهری آنان را از نسل روم بن عیصوبن اسحاق شمرده است . (از صبح الاعشی ج 1 ص 367).


روم . (اِخ ) دهی از بخش قاین شهرستان بیرجند سکنه ٔ آن 671 تن . محصول آنجا غلات و زعفران آب آن از قنات راه آن ماشین رو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


روم . (اِخ ) رُم . در تداول مورخان اسلامی شهر پایتخت ایتالیا ومقر پاپ واقع در کنار رود تیبریس که 1178000تن جمعیت دارد. (ناظم الاطباء). نام پایتخت کشور ایطالیا که در قدیم پایتخت رومیان بوده است . این کلمه را بجای کلمه ٔ رُم که نام شهر کرسی کشور ایتالیاست و توسعاً به تمام آن کشور اطلاق می شده است به کار برده اند اما در اصطلاح مسلمین و مورخان اسلامی مراد از روم آسیای صغیر و توابع آن است بدین توضیح که دولتهای جمهوری و امپراطوری روم چون وسعت پیدا کرد و تا حدود آسیای صغیر مسخر آنان شد از قرن پنجم میلادی به این طرف منقسم به غربی و شرقی شد غربی همان ایتالیا بود به پایتختی شهر رم و شرقی آسیای صغیر به پایتختی استانبول ، بدین مناسبت آن قسمتهای آسیای صغیر و استانبول را حتی بعد از ورود سلجوقیان و ترکان هم روم و رومیه می گفتندچنانکه مولانا جلال الدین بلخی را به مناسبت اقامت درلارنده و قونیه ٔ آسیای صغیر رومی نام دادند. بیزانس نام خود قسطنطنیه بوده است بعد بر همه ٔ مملکت روم (آسیای صغیر) اطلاق شد. (از یادداشت مؤلف ). در حدودالعالم مشخصات و حدود روم قدیم به تفصیل آمده که خلاصه ٔ آن چنین است : حدود: از خاور به ارمینیه و سریر والان .از جنوب : حدود شام و دریای مدیترانه و حدود اندلس . از باختر: دریای اوقیانوس مغربی . از شمال : ویرانی شمال و حدود صقلاب و برجا و دریای خزران . این کشور دارای شهرها و دهها و آبادیهای پرنعمت و دریایکها و کوهها و حصارها و قلعه ها و جمعاً دارای چهارده ناحیه است سه ناحیه پس از خلیج قسطنطنیه و یازده ناحیه در خاور خلیج . قسطنطنیه پایتخت روم است و ناحیت دیگر مقدونیه است که اسکندر از آنجاست . در گذشته در روم شهر زیاد بود ولی اکنون ده فراوان است -انتهی :
یکی روم و خاور دگر ترک و چین
سوم دشت گردان ایران زمین .

فردوسی .


که میرین شیران سرافراز روم
ز گرگ دلاور تهی کرد بوم .

فردوسی .


به گور تنگ سپارد ترا دهان فراخ
اگرت مملکت از حد روم تا خزر است .

کسایی .


تا روم ز هند لاجرم شاها
گیتی همه زیر باج و سا کردی .

عسجدی .


ابر شد نقاش چین و باد شد عطار روم
باغ شد ایوان نور و راغ شد دریای گنگ .

منوچهری .


شاه را سر سبز باد و تن جوان تا هرزمان
شاعران آیندش از اقصای روم و حد چین .

منوچهری .


با یکدیگر مشغول شوند و به روم و یونان نپردازند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 73).
گر روم بدو سپاری و گر ترک
شاهنشه ری کنی غلامش را.

ناصرخسرو.


روز و شب را که به اصل از حبش و روم آرند
پیش خاتون عرب جوهر و لالا بینند.

خاقانی .


چه باید رفت تا روم از سر ذل
عظیم الروم عزالدوله اینجا.

خاقانی .


وگر حرمت ندارندم به ابخاز
کنم زآنجا به راه روم مبدا.

خاقانی .


خفچاق و روس رسمی ابخاز و روم ذمی
ذمی هزار فرقه رسمی هزار لشکر.

خاقانی .


من آن روم سالار تازی هشم
که چون دشنه ٔ صبح زنگی کشم .

نظامی .


در سفر گر روم بینی یا ختن
از دل تو کی رود حب الوطن .

مولوی .


ای موی تو شاه زنگ و رویت مه روم
شاهی و مهی حسن ترا گشته رسوم
گفتم که غلام هر دوام گفتی نه
یا زنگی زنگ باش یا رومی روم .

انصاف .


و رجوع به رُم شود.
- بحر روم ؛ بحرالروم . دریای روم . (یادداشت مؤلف ). مدیترانه . (ناظم الاطباء) :
وز بهر خز و بز و خورشهای چرب و نرم
گاهی به بحررومی و گاهی به کوه غور.

ناصرخسرو.


و رجوع به بحر روم و مدیترانه و ترکیب دریای روم شود.
- دریای روم ؛ بحرالروم . بحرالمتوسط. بحرالابیض المتوسط. دریای مدیترانه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به مدیترانه شود.
- دیبای روم ؛ نوعی دیبا که از روم قدیم می آورده اند : بر در هر دکان طوایف بغداد و خزهای کوفه و دیبای روم . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 53).
- روم پرور ؛ پرورنده ٔ روم ، یعنی سرزمین سفیدپوستان و مردم سفیدپوست . پرورنده ٔ سپیدروی و سپیدپوست :
ای چاوش سپید تو هم خادم سیاه
خورشید روم پرور و ماه حبش نگار.

خاقانی .


- روم ستاننده ؛ گیرنده ٔ کشور روم :
سلطنت اورنگ خلافت سریر
روم ستاننده ٔ ابخازگیر.

نظامی .


- روم و حبش ؛ روزگار و عالم به اعتبار روز و شب یا سپیدی روز و سیاهی شب . (از ناظم الاطباء).
- روم وزنگ ؛ کشور روم و مملکت زنگبار یا مردم آن دو. مجازاً، سپیدی و سیاهی :
برآمیخته لشکر روم و زنگ
سپید و سیه چون گراز دورنگ .

نظامی .


- سپاه روم ؛ کنایه از روز است :
چو شاهنشاه صبح آمد بر اورنگ
سپاه روم زد بر لشکر زنگ .

نظامی .


و رجوع به کتابهای تاریخی و جغرافیایی و فرهنگهای اعلام و ماده ٔ بیزانس شود.
|| در تداول شعرا مقابل زنگ و حبش . (یادداشت مؤلف ). سپید. سپیدپوست در مقابل سیاه و سیاه پوست .
- امثال :
یا زنگی زنگ یا رومی روم .
|| علاوه بر معنی معروف مدتها به معنی دولت عثمانی متداول بوده است . چه ، این دولت مانند جانشین روم شرقی استانبول را پایتخت داشت و بیش و کم متصرفات روم شرقی را نیز متصرف بود گاه از آن مملکت ترکیه ٔ قدیم اراده کنند. (یادداشت مؤلف ). || گاه روم گویند و از آن یونان اراده کند. (یادداشت مؤلف ).

روم . [ رَ ] (اِ) درختی که مقل صمغ آن است و این ماده را ازآن می گیرند. (ناظم الاطباء). نام درختی است که مقل مکی ثمر آن است و بعضی گویند آن درخت است . (برهان ).


فرهنگ عمید

سی اُمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۶۰ آیه.

دانشنامه عمومی

روم (به انگلیسی: Rûm) (با امپراتوری روم (به انگلیسی: Rome) اشتباه نشود) اشاره به سرزمین هایی در اروپا و آسیای صغیر دارد که مدتی در دست امپراتوری روم و امپراتوری روم شرقی (امپراتوری بیزانس) بود.
ایتالیا
روم ایلی در ترکی به معنای سرزمین روم است.
ارزروم تلفظ ترکی کلمه ای عربی به معنای سرزمین رومی ها.
گاه شماری رومی
مولوی شاعر بزرگ ایرانی که گاهی از او با نام رومی نیز یاد شده است.
معمولاً در منابع عربی و اسلامی قدیم منظور از روم سرزمین های آسیای صغیر است. یکی از نام های عربی دریای مدیترانه نیز که در جنوب آسیای صغیر قرار دارد، «بحرالروم» به معنی «دریای روم» است. رومی های نخستین شاخه ای از قبایل لاتین زبان بودند که در حدود دو هزار سال پیش از میلاد، از اروپای مرکزی به ایتالیا مهاجرت کردند. در حدود هزار سال پیش از میلاد، رمی های مهاجر و کوچ رو با ساختن دهکده هایی بر روی هفت تپهٔ کم ارتفاع در پیچ و خم رود تیبر بر لبه شمالی دشت حاصلخیز لاتیوم، آغاز به یکجانشینی نمودند.
نام روم بعد از فروپاشی امپراتوری روم شرقی در دوره سلجوقیان روم و بعد عثمانیان همچنان به کار می رفت.
روم از نخستین کشورها و تمدن های مطرح در شاهنامه که صراحتاً پس از ایران و توران یاد شده و نخستین فرمانروای آن در شاهنامه سلم است. سرزمین روم توسط فریدون نیایش به سلم تفویض شد. منوچهر بعد از قتل تور اینک بدنبال سلم است و سلم گریزان به سوی آلانان دژ متواری شده ولی آنجا توسط قارن رزمجو و گرشاسپ پهلوان تسخیر و همهٔ دشت و دمن و دریا جوی خون گشته بود. شاه روم در ساحل آنجا مانند همیشه قایق یا زورقی نیافت تا وارد دژ گردد در همین گیرودار منوچهر از پس او رسید.

روم:(rwm) در گویش گنابادی یعنی خجالت ، شرم ، حیا داشتن ، رودربایستی داشتن (معمولا این واژه بصورت مرکب با واژه نَمِشَ بکار میرود که فعل منفی است.)


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی رُّومُ: روم (امپراتوری روم)
تکرار در قرآن: ۱(بار)
. روم امپراطوری بزرگی بود که بر متصرفان وسیعی در آسیا و اروپا و آفریقا حکومت داشت و ایتالیا نیز قسمتی از آن محسوب می‏شد میان آنها و اهل فارس (ایرانیان) جنگهای بزرگی واقع شده است و مخصوصاً در نواحی رخ داد که به هزیمت رومیان تمام شد قرآن عظیم خبر داد که روم پس از مغلوب شدن در عرض از سه تا نه سال پیروز خواهد شد. ظاهر آن است که مراد از «الارض» در آیه حجاز و الف و لام برای عهد است و نیز «غلبهم» مصدر از برای مفعول و به معنی مغلوبیّت است معنی آیه چنین می‏شود: روم در نزدیکترین محل به حجاز مغلوب شد آنهاپس از مغلوب شدن در عرض سه تا نه سال غالب می‏شوند. یعضی احتمال داده‏اند ضمیر «غَلَبِهِمْ» به فارس راجع است یعنی روم پس از غلبه فارس پیروز می‏شوند (استفاده از المیزان) از آیه شریفه بدست می‏آید که علّتی درباره نزول آن بوده است از غلبه روم خبر بدهد در مجمع از زهری نقل شده کهخ مشرکین در مکّه به مسلمین می‏گفتند: روم اهل کتاب است فارس بر آنها غلبه کرد شما می‏گوئید چون کتاب بر شما نازل شده غلبه می‏کند ولی ما بر شما غالب خواهیم شد چنانکه فارس بر روم غلبه کرد آیه نازل شد که روم در آینده بر فارس پیروزخواهد گردید. المیزان از درّ منثور نقل می‏کند: مشرکان دوست داشتند که فارس بر روم غلبه کند چون فارس بت پرست بودند و مسلمانان دوست می‏داشتند که روم بر فارس پیروز گردد که آنهااهل کتاب بودند. این سخن را به ابوبکر گفتند ابوبکر آن را به حضرت رسول صلی اللّه علیه و اله و سلم گفت حضرت فرمود: رومیان به زودی غالب خواهند شد، خواهیم گفت که این سخن و نظیر آن قابل قبول نیست. در برهان از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود: چون خدا بر پادشاه روم و فارس نامه نوشت شاه روم نامه آن حضرت را تعظیم کرد و بفرستاده‏اش احترام نمود ولی پادشاه فارس نامه آن حضرت را پاره کرد و به نماینده‏اش اهانت نمود و در آن موقع فارس و روم در جنگ بودند مسلمانان دوست می‏داشتند که رومیان غلبه کنند و به شاه روم امید بیشتر داشتند ولی غلبه نصیب فارس شد مسلمانان غمگین گشتند خدا آیه غلبت الروم را نازل فرمود... روایت سندش خوب نیست و ذیلش بسیار مشوّش است و در صورت قبول کردن باید آیه را مدنی دانست نه مکّی حال آنکه سوره مکّی است در سوره روم از مغلوب شدن روم سپس از غلبه آنها خبر رفته و در و فرموده و در آخر سوره درباره پیروزی دین به رسول خدا مژده می‏دهد که «فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَاللّهِ حَقٌ» لذا باید گفت: خدا که وعده پیروزی روم را داده و آن را وعده بی تخلّف خوانده در صورت غلبه روم معلوم می‏شد که مسلمانان نیز بر مشرکین غلبه خواهند کرد و علت جمله «یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» همین است و گرنه روم اهل کتاب و غلبه آنها نسبت به یکدیگر ربطی به مسلمین نداشت. بلکه آیات می‏خواهند بگویند: همانطور که روم مغلوب در کمتر از ده سال غلبه خواهد یافت مسلمانان نیز که امروز مغلوب اند غالب خواهند شد.

[ویکی فقه] روم (ابهام زدایی). روم ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • سوره روم، سی امین سوره قرآن کریم• روم (تجوید)، از اصطلاحات بکار رفته در علم تجوید، به معنای انداختن دو سوم از حرکت حرف و باقی گذاشتن یک سوم دیگر• سرزمین روم، در منابع عربی و اسلامی قدیم، سرزمین های آسیای صغیر
...

[ویکی فقه] روم (تجوید). روم، از اصطلاحات بکار رفته در علم تجوید بوده و به معنای انداختن دو سوم از حرکت حرف و باقی گذاشتن یک سوم دیگر می باشد.
به معنای اراده کردن و طلب نمودن و جستن می باشد، و در اصطلاح تجوید، ضعیف گردانیدن حرکت است. به عبارت دیگر انداختن دو سوم از حرکت حرف، و باقی گذاشتن یک سوم دیگر را «روم» می گویند. بنابراین وقف به روم در حکم وصل است. و به همین سبب هنگام وقف به روم، بدون مد خوانده می شود.
وقف به روم
«روم» یکی از اقسام وقف است. البته این نوع وقف شیوه قاریان کوفه است. اختلاس ضد روم می باشد. گفته شده فایده وقف به «روم» آن است که شنونده و اشخاص نابینا که نزدیک قاری باشند می توانند حرکت کلمه موقوف علیها را در نتیجه اظهار یک سوم حرکت آن درک نمایند.«روم» در ضمه و کسره و رفع و جر جایز می باشد مانند:نستعین ـ من قبل ـ علیم ـ من نصیر.ولی در فتحه و نصب جایز نیست مانند: صادقین ـ قلیلا، گرچه بعضی جایز شمرده اند.
منبع
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قرائات از دیدگاه روایات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۲/۶.
...

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
می روم
Room

در پهلوی " هوروم" برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.


کلمات دیگر: