مکی
فارسی به انگلیسی
Meccan
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به مکه ۱ - آنچه که در مکه بدست آید . ۲ - از مردم مکه اهل مکه جمع : مکیان : [ مکیان گفتند ما را علم نیست ما ندانستیم کانجا کود کیست . ] ( مثنوی . نیک . ۳ ) ۳۳۳: ۴ - سوره ای از قران که در مکه نازل شده : [ وان تک حسنه برفع قرائت مکی است و مدنی . ] ( کشف الاسرار ۵٠۵: ۲ )
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مکی . [ م َک ْ کی ] (اِخ ) ابن ابی طالب حموش بن محمدبن مختار الاندلسی القیسی ، مکنی به ابومحمد (355 - 437 هَ . ق .). از علمای تفسیر و عربیت بود. در قیروان ولادت یافت و در شهرهای مشرق بگشت و سرانجام در قرطبه اقامت گزید و در همانجا درگذشت . او راست : «مشکل اعراب القرآن » و تألیفات دیگر. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1067).
مکی . [ م َک ْ کی ] (اِخ )ابن ریان بن شبة الماکسینی ، مکنی به ابوالحرام (متوفی 603 هَ . ق .). شاعری نابینا بود که در ماکسین (از اعمال الجزیره به کنار نهر خابور) ولادت یافت . به بغدادو شام مسافرت کرد و سرانجام در موصل رحل اقامت افکند و در همانجا درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1067).
چو علمت هست خدمت کن چو دانایان که زشت آید
گرفته چینیان احرام و مکی خفته در بطحا.
سنائی .
ما را برون ز حکمت یونانیان چو هست
تقلید مکیان و قیاسات کوفیان .
انوری (دیوان چ مدرس رضوی ج 2 ص 704).
موکب مجد مجلس اسمی از قرب جوار کعبه ٔ عزت و قبله ٔ مکیان بازرسید. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 71).
چو علمت هست خدمت کن چو دانایان که زشت آید
گرفته چینیان احرام و مکی خفته در بطحا.
تقلید مکیان و قیاسات کوفیان.
مکی. [ م َک ْ کی ] ( اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش ریوش است که در شهرستان کاشمر واقع است و 696 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
مکی. [ م َک ْ کی ] ( اِخ ) ابن ابی طالب حموش بن محمدبن مختار الاندلسی القیسی ، مکنی به ابومحمد ( 355 - 437 هَ. ق. ). از علمای تفسیر و عربیت بود. در قیروان ولادت یافت و در شهرهای مشرق بگشت و سرانجام در قرطبه اقامت گزید و در همانجا درگذشت. او راست : «مشکل اعراب القرآن » و تألیفات دیگر. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1067 ).
مکی. [ م َک ْ کی ] ( اِخ )ابن ریان بن شبة الماکسینی ، مکنی به ابوالحرام ( متوفی 603 هَ. ق. ). شاعری نابینا بود که در ماکسین ( از اعمال الجزیره به کنار نهر خابور ) ولادت یافت. به بغدادو شام مسافرت کرد و سرانجام در موصل رحل اقامت افکند و در همانجا درگذشت. ( از اعلام زرکلی ج 3 ص 1067 ).
مکی . [ م َک ْ کی ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش ریوش است که در شهرستان کاشمر واقع است و 696 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فرهنگ عمید
۲. سوره هایی از قرآن که در مکه نازل شده.
دانشنامه عمومی
سوره مکی
مکی (کاشمر) روستایی است در استان خراسان رضوی ایران.
حسین مکی
این روستا در دهستان برکوه قرار دارد. فاصله روستا تا مرکز بخش ۲ کلیومتر و تا مرکز شهرستان 30 کلیومتر است. و بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال 1390 جمعیت آن 1482 نفر (480 خانوار) بوده است.
مِکیْ:(meki) در گویش گنابادی یعنی می کرد ، انجام می داد ، به سرانجام می رساند