کلمه جو
صفحه اصلی

جمهوری


برابر پارسی : مردمی، مردم سالاری

فارسی به انگلیسی

republic, republican

republic


فارسی به عربی

جمهوری , جمهوریة , هالة ، الجمهوریة

عربی به فارسی

جمهوري خواه , جمهوري , گروهي , اجتماعي


مترادف و متضاد

commonwealth (اسم)
اجتماع، کشور، رفاه عمومی، جمهوری

state (اسم)
ایالت، حالت، چگونگی، حال، کشور، جمهوری، استان، دولت، کیفیت، دولتی حالت

republic (اسم)
جمهوری

republican (صفت)
اجتماعی، جمهوری، گروهی، جمهوری خواه

فرهنگ فارسی

رژیم وطرزحکومت که بجای پادشاه یک تن ازطرف مردم، کشورانتخاب میشودبرای مدت معین ورئیس جمهورگوین
( صفت ) ۱- طرز حکومتی که رئیس آن ( رئیس جمهور ) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. توضیح در عربی باین معنی ( ( جمهور ) ) مستعمل است و جمهوری معنی طرفدار حکومت مذکور و جمهوریخواه است . ۲- آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمی. این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهی. آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکر آور بوده مصرفش معمول و مشروع بوده است آب انگور غلیظ شده .
شرابی است مسکر یا نبیند انگور که سه سال بر وی گذشته باشد آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد وجه تسمیه این قسم آب انگور جوشیده بدانجهت است که تهیه آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی مسکر آور بوده مصرفش معمول و مشروع بوده است آب انگور غلیظ شده .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (اِ. ) نوعی از حکومت که رییس آن از سوی مردم کشور برای مدتی محدود برگزیده شود و آن انواع مختلف دارد: جمهوری اسلامی ، جهموری سوسیالیستی ، جمهوری دموکراتیک ، جهموری فدرال و غیره .

لغت نامه دهخدا

جمهوری. [ ج َ ] ( اِ ) شراب کهنه انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. ( برهان ). و رجوع به ماده بعد شود.

جمهوری. [ ج ُ ی ی ] ( ع اِ ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآوربوده مصرفش معمول و مشروع بوده است. آب انگور غلیظشده. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده قبل شود.

جمهوری. [ ج ُ ] ( ص نسبی ، اِ ) طرز حکومتی که رئیس آن ( رئیس جمهور ) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است. ( فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مزبور استعمال شود. ( حاشیه برهان چ معین از دزی ).

جمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.


جمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآوربوده مصرفش معمول و مشروع بوده است . آب انگور غلیظشده . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.


جمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مزبور استعمال شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین از دزی ).


فرهنگ عمید

۱. نظام و حکومتی که به جای پادشاه یک تن از طرف مردم برای مدت معینی به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود.
۲. (اسم ) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.
۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد، شراب مسکر، شراب کهنه.

دانشنامه عمومی

جُمهوری یا جُمهوریت نوعی حکومت است که در آن مسئولین حکومتی موروثی انتخاب نشوند، ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شده و دوران تصدی او محدود باشد. تأکید اصلی مفهوم جمهوری بر عدم وجود منصبی دائمی برای شخص اول مملکت است. جمهوری از نظر مفهوم واژه بیش تر درجاتی از مردم سالاری را نیز دربردارد. اما، در عین حال، بسیاری از دیکتاتوری های غیر سلطنتی نیز ممکن است به این نام نامیده شوند در نتیجه، حکومت جمهوری تنها به معنای حکومت غیر سلطنتی است.
کتاب دانشنامه سیاسی (فرهنگ و اصطلاحات و مکتب های سیاسی) نوشته داریوش آشوری توسط انتشارات مروارید، تهران.
فرهنگ کوچک سَره
What Is A Republic?
به تعریف کلی، جمهوری شیوه حکومتی است که بر پایه مردم سالاری (دموکراسی) یا غیر دموکراسی، مردم آن، حق حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خودشان را به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق زمامدارانی که با رضایت و رأی مستقیم یا غیرمستقیم آنان به گونه ای که توارث در آن دخالتی نداشته باشد تعیین و آنان نیز اقتدارات معین قانونی خود را در یک مدت محدود و تحت نظارت آنان اعمال می نمایند.امروزه بیشینه دولتهای موجود در دنیا نوعی نظام حکومتی جمهوری دارند ولی بدین معنا نیست که بافت و ساختار نظام حکومتی جمهوری در تمام کشورهای جمهوری یکسان است.
ریشه لفظ جمهوری، اصطلاح لاتین «res publica» به معنای «امر عمومی» است که در نوشته های لئوناردو برونی، تاریخ نگار ایتالیایی به معنی نزدیک به معنی امروزی استفاده شد. «توده» و «توده ای» واژه های پارسی سره برای «جمهور» و «جمهوری» است.
جمهوری های جدید را می توان به سه دسته بخش کرد:

دانشنامه آزاد فارسی

در اصطلاح سیاسی، حکومت دموکراتیک یا غیر دموکراتیکی که زمامدار آن با رأی مستقیم یا غیرمستقیم مردم انتخاب شود و توارث در آن دخالتی نداشته باشد و نیز بر حسب مورد مدت زمامداری محدود باشد. جمهوری در مفهوم تاریخی و وسیع آن، حکومتی است که قدرت و حق حاکمیت آن ناشی از میل و ارادۀ کسانی است که آن را انتخاب کرده اند. جمهوری اغلب به رژیم دموکراتیک پارلمانی گفته می شود، هرچند که در برخی از کشورها با وجود داشتن رژیم جمهوری، دموکراسی پارلمانی رعایت نمی شود. جمهوری می تواند از نوع نژاده سالاری، جرگه سالاری یا مردم سالاری باشد. قدیمی ترین جمهوری ها، یعنی جمهوری یونان و جمهوری روم، مانند جمهوری های ونیز، فلورانس، جنووا و دیگر شهرهای ایتالیا در قرون وسطا عمدتاً دولت شهرهایی نژاده سالار بودند و حکومت در دست برگزیدگان طبقۀ اعیان و اشراف بود. در جمهوری های کنونی حق حاکمیت با منتخبان مردم است و قدرت آن ها از ارادۀ عموم (رأی دهندگان) نشأت می گیرد. امروزه جمهوری به حکومت کشوری دارای دموکراسی و یا دیکتاتوری غیرسلطنتی نیز اطلاق می شود. جمهوری به خودی خود معرف دموکراسی نیست، بلکه سیستم های محدودکنندۀ قدرت رئیس جمهور، مانند احزاب و پارلمان، نیز نقش مهمی در نظام یک کشور ایفا می کنند. اگرچه هم اکنون اغلب کشورهای اسلامی عنوان جمهوری به خود داده اند، اما میزان انطباق این عنوان با واقعیت رژیم حکومتی آن ها متفاوت است. اصطلاح جمهوریت را ترک های عثمانی، برگرفته از واژۀ عربی جمهور به معنی عامۀ مردم، در اواخر قرن ۱۸ به کار بردند و نخستین بار به اولین جمهوری فرانسه و جمهوری های تأسیس شده به تقلید از جمهوری فرانسه اطلاق شد. سپس این اصطلاح در میان اعراب و نیز در ایران و هند رواج یافت. اساساً نخستین وظیفۀ جمهوری ها فراهم کردن حداقل معاش (مانند غذا، کار، مسکن و بهداشت) برای مردم و آگاه کردن و تربیت آنان است، اما گاه دیده می شود که در برخی جمهوری ها زمامداران از غفلت عامۀ مردم که خود حاکمان واقعی این نوع حکومت اند، سوءاستفاده کرده و با حاکم کردن ارادۀ خویش، اساس دموکراسی را متزلزل می کنند. جمهوری های جدید را می توان به چند شکل عمده تقسیم بندی کرد: ۱. جمهوری های دموکراتیک نوع غربی، که در اصل از درون قالب دموکراسی و ارادۀ عمومی پدید آمده اند و زادۀ انقلاب های آزادی خواهانۀ قرن های ۱۸ و ۱۹ در اروپا هستند. در این نوع جمهوری ها زمامدار از طریق انتخابات عمومی برگزیده می شود و احزاب و پارلمان نقش بسزایی دارند؛ ۲. جمهوری های دموکراتیک توده ای، که پس از ظهور انقلاب های کمونیستی در اروپای شرقی، آسیا و دیگر نقاط جهان تکوین یافتند. این کشورها حاکمیت را ناشی از دیکتاتوری پرولتاریا می دانند؛ ۳. جمهوری های دیکتاتورمَنشانه، که ارادۀ عمومی دخالتی در مملکت داری ندارد و قدرت منحصراً در دست زمامدار است. در این نوع جمهوری ها که می توان نمونه های امریکای لاتینی آن را مثال زد، اصل تفکیک قوا رعایت نمی شود، رئیس جمهور اغلب با کودتای نظامی و زدوبندهای سیاسی بر سر کار می آید و قدرتی نامحدود می یابد، انتخابات فرمایشی است، مجلس یا پارلمان آلت دست رژیم حاکم است، و رؤسای جمهور گاه تا پایان عمر زمام کشور را در دست دارند. انواع دیگری از جمهوری های متداول عبارت اند از ۱. جمهوری اشرافی، که در آن تصدی مقامات عالیه به اشراف اختصاص دارد، و در غیر این صورت جمهوری دموکراتیک یا جمهوری ملی خوانده می شود؛ ۲. جمهوری باواسطه، که در آن ملت توسط نمایندگان خود حق حاکمیتشان را اعمال می کنند؛ ۳. جمهوری بی واسطه، که در آن مردم بدون نمایندگان حق حاکمیت خود را طلب می کنند؛ ۴. جمهوری سلطنتی، که در آن پس از درگذشت رئیس جمهور، مقام ریاست جمهوری مانند رژیم های سلطنتی به فرزند وی می رسد. نخستین جمهوری به مفهوم جدید در ایالات متحده در ۱۷۸۹ تشکیل شد. در تاریخ فرانسه، از دوران انقلاب کبیر و سقوط سلطنت لوئی شانزدهم تاکنون پنج جمهوری تشکیل شده است (از ۱۷۹۲ تا ۱۸۰۴؛ از ۱۸۴۸ تا ۱۸۵۱؛ از ۱۸۷۰ تا ۱۹۴۰؛ از ۱۹۴۴ تا۱۹۴۸؛ از ۱۹۵۸ تاکنون). مکزیک (از ۱۸۲۴ تا ۱۸۶۳ و از ۱۸۶۷ تاکنون)، اسپانیا (از ۱۸۷۳ تا ۱۸۷۴ و از ۱۹۳۱ تا ۱۹۴۷)، پرتغال (از ۱۹۹۰)، چین (از ۱۹۱۲)، لهستان (از ۱۹۱۶)، آلمان (از ۱۹۱۸)، ترکیه (از ۱۹۲۳)، لبنان (از ۱۹۲۶)، سوریه (از ۱۹۳۰)، ایتالیا (از ۱۹۴۵)، اندونزی (از ۱۹۴۵)، مصر (از ۱۹۵۳)، پاکستان (از ۱۹۵۳)، سودان (از ۱۹۵۶)، عراق (از ۱۹۵۸)، تونس (از ۱۹۵۹)، و ایران (از ۱۹۷۹/۱۳۵۷ش) جمهوری بوده اند. سان مارینو و آندورا کوچک ترین جمهوری های جهان اند. آلمان، سوئیس و ایالات متحده امریکا جمهوری هایی فدرالی اند. همچنین، برخی مستعمرات سابق انگلستان، ازجمله هندوستان، غنا، نیجریه و زامبیا، از زمان دست یابی به استقلال نظام جمهوری را اختیار کرده اند، اگرچه همچنان عضو جامعۀ مشترک المنافع انگلستان باقی مانده اند.

جمهوری (کتاب). جُمهوری (کتاب)
بزرگ ترین محاورۀ افلاطون، دربردارندۀ آرای او در باب سیاست و عدالت، به زبان یونانی، نوشته شده در میان ۳۸۹ تا ۳۶۹پ م. در این محاوره نیز سقراط شخصیت اصلی است. سقراط گفت وگویی را که با کفالوس و دوستان او داشته برای شخصی ناشناس روایت می کند. نخستین مسئله ای که در باب آن بحث می شود، مسئلۀ عدالت است. درپی این بحث، بحث دولت آرمانی طرح می شود. دولت آرمانی افلاطون، که آن را دانا و توانا و خردمند و عادل می داند، خرد را در اعتدلال می جوید و در این جاست که افلاطون تعریف خود را از عدالت نیز بیان می کند؛ عدالت از نظر افلاطون همانا در جای خود قرارداشتن همه چیز است بدان سان که هر کس وظیفۀ خود را به انجام رساند. افلاطون بر آن است که در دولت آرمانی، یا فیلسوفان حکومت می کنند، یا شاهان فیلسوف اند. در این جا بحثی عمدتاً فلسفی شکل می گیرد؛ فیلسوف کیست؟ به باور افلاطون، فیلسوف کسی است که دانش را بر گمان ارجح می داند. در جامعه ای که فلاسفه حکومت آن را برعهده دارند، تربیت مرحله به مرحله انجام می شود. از مهم ترین مباحثی که در جمهوری مطرح می شود، نظریۀ مُثُل است. این سخن معروف افلاطون که باید شاعران را از مدینۀ فاضله بیرون کرد، در جمهوری طرح شده است. جمهوری نقطۀ اوج و بلوغ فلسفی افلاطون است. او می کوشد در این مرحلۀ فکری، بنیادی فلسفی و مابعدطبیعی برای سیاست پی افکند. جمهوری، به رغم آن که از آثار دورۀ پیری او به شمار می رود، هنوز و همچنان دارای چنان شور و هیجانی است که در آثار جدلی تر دورۀ جوانی افلاطون به چشم می خورد.

پیشنهاد کاربران

حکومته مردم به جای حاکم

جمهوری در اصل واژه ای عربی نیست طبق گفته دوستمون تو نظرات بالا فارسی هم نیست جمهوری واژه ای سومری است در سومری تو سنگنبشته ها گمهوری نام برده شده بود.

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
گوماری ( کردی )
رَجیستوم ( رجی rajy اوستایی = حکومت + ستوم از سنسکریت: سْتُمَ= اکثریت )

جمهوری
مردم شاهی، مردم مداری، مردم فرمایی،
مردم گَردانی، مردم چَرخانی، مردم رایی،
جمهوری
به گُمان واژهء جُمهوری پارسی است :
جُمهوری:جُم - هور - ای
جُم : در واژهء انجُمَن، گِردآمدن
جُم به جَم دگریده شده و به اَرَبی رفته و چهر اَرَبی گرفته و واژه هایی از آن بَرساخته شده:
جَمع: جامعه، اجتماع، اِجماع، تَجمیع. . .
جُم به گُم آلیده ( تبدیل ) شده :
گُم شدن = به میان مردم رفتن و ناپدید شدن
جُم ، جَم شده در واژهء جَمشید: شید= نور
جَم<جام: آوند و ظرفی که همه از آن مینوشند
جام جَم : جامی که همه چیز رانشان میدهد
جام< گام: باهم، دسته جمعی: همگام
هور
همان خور و خورشید است
مینهء مگاشی ( معنی مجازی ) آن در جُم هور :
مردم یا جمعی که به خورشید و نیروی ( نور ) آن باور دارند که این نور و نیر ( نیرو ) زندگی بخش است ، باید به همدیگر نور و نیر/نیرو برسانند هم از نگر تَنی و گِنشی ( جِنسی ) هم زِهنی ( ذِهنی )
و اَندیشه ای ( روشنگری کردن = با نور تاریکی را روشن کردن )
- ای= پسوند خویشوندی ( نسبت )

توده مردمی

جُمهوری یا جُمهوریت نوعی حکومت است که در آن مسئولین حکومتی موروثی انتخاب نشوند، ریاست کشور با رای مستقیم یا غیر مستقیم مردم برگزیده شده و دوران تصدی او محدود باشد.
در ایران هر چهار سال یک بار با رفراندوم عمومی ( انتخابات ) رئیس جمهور تعیین می گردد.

عزیزم این واژه عربی نیست و سومری هم نیست میترایی است ووتمدن مصر و سومر و همه تمدنهای جهان را پیامبران میترایی بنیانگذار بودند، هر چند صد سال یکبار یکوپیامبر در میترایی ها می آمد و دوازده یار گرد می آورد و گوشه ای از جهان تمدن بوجود می اوردند مثلا تمدن مصر از تخته زمردین بنیانگذاری شده که تری مجوس توس یا پیامبر سه مجوس یا میترا اهل شهر توس یا تات یا توت یا ثوث یا سوس یا شوش بود ، ممکه شوش دانیال باشه یا توس دردمشهد، وومصریها ایزد تحوت را میپرستیدند تحوت یا تات یا سوس یا توس یا شوش هم گفته شده که دانش فرمانروایی فرهنگ آدابیان نمایش ساختو ساز و. . . . را رابه مصر برد و مصریها او را میپرستیدند ، در تمدن سومر هم از پیری دانا گفته شده که همه دانشها را به مصر برده،
این
عربها این واژه را از میترایان آریایی گرفتند، نه تنها عربها بلکه یونانیها نیز همینگونه از میترایان گرفتند
ما دو تمدن آریایی داشتیم زردتشتی پادشاهی سکولار دموکرات موروثی و جمهوری گزینشی میترایی، میترایان با زردتشتیان یک کتاب مشترک با اندک ناهمسانی ها بوده نمونش همین گونه فرمانروایی اهورا پرستان پادشاهی موروثی و میترایان جمهوری انتخاباتی و یا گزینشی
جمهور از دو واژه پارسی پدید آمده
جم یا جَم به چم و ماناک جمع و هور که هور ریشه بنیادین خور یا خورشید است، به ماناک جمع خورشیدان یا جمع خورشیدپرستان میترایی،
جمهور واژه ای پارسی و از زبان پارسی به عربی رفته، دموکراسی یونان را نیز پیامبر چندم میترایی با دوازده یارش که به یونان رفته بودند دموکراسی و جمهوری را به یونانیان آموختند، و خود یونانیها گفتند که افلاطون کتاب جمهوری را از پیامبر میترا یا زردتشت آموخته است

جمهوری یعنی اکثریت بر اساس فضیلت و حقیقت رفتار بکنند


کلمات دیگر: