برابر پارسی : مردمی، مردم سالاری
جمهوری
برابر پارسی : مردمی، مردم سالاری
فارسی به انگلیسی
republic
فارسی به عربی
عربی به فارسی
جمهوري خواه , جمهوري , گروهي , اجتماعي
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- طرز حکومتی که رئیس آن ( رئیس جمهور ) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. توضیح در عربی باین معنی ( ( جمهور ) ) مستعمل است و جمهوری معنی طرفدار حکومت مذکور و جمهوریخواه است . ۲- آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمی. این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهی. آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکر آور بوده مصرفش معمول و مشروع بوده است آب انگور غلیظ شده .
شرابی است مسکر یا نبیند انگور که سه سال بر وی گذشته باشد آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد وجه تسمیه این قسم آب انگور جوشیده بدانجهت است که تهیه آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی مسکر آور بوده مصرفش معمول و مشروع بوده است آب انگور غلیظ شده .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
جمهوری. [ ج ُ ی ی ] ( ع اِ ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآوربوده مصرفش معمول و مشروع بوده است. آب انگور غلیظشده. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده قبل شود.
جمهوری. [ ج ُ ] ( ص نسبی ، اِ ) طرز حکومتی که رئیس آن ( رئیس جمهور ) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است. ( فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مزبور استعمال شود. ( حاشیه برهان چ معین از دزی ).
جمهوری . [ ج َ ] (اِ) شراب کهنه ٔ انگوری را گویند، و بعضی شرابی را گفته اند که سال بر آن گذشته باشد، و بعضی گفته اند شراب مثلث است یعنی سه من شراب انگوری را بجوشانند تا یک من شود، و بعضی دیگر گویند شراب جمهوری آنست که بعد از جوشانیدن یک من به نیم من آید. (برهان ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
جمهوری . [ ج ُ ی ی ] (ع اِ) شرابی است مسکر یا نبید انگور که سه سال بر وی گذشته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آب انگوری که جوشیده شود تا حدی که نصف حجم آن بخار گردد. وجه تسمیه ٔ این قسم آب انگور جوشیده بدان جهت است که تهیه ٔ آن عمومیت داشته و با وجود آنکه تا حدی سکرآوربوده مصرفش معمول و مشروع بوده است . آب انگور غلیظشده . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده ٔ قبل شود.
جمهوری . [ ج ُ ] (ص نسبی ، اِ) طرز حکومتی که رئیس آن (رئیس جمهور) از جانب مردم کشور برای مدتی محدود انتخاب میشود. جمهوریت در عربی به این معنی مستعمل است و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مذکور وجمهوریخواه است . (فرهنگ فارسی معین ). امروز در عربی جمهور بضم اول و سوم بمعنی حکومتی که زمام آن بدست نمایندگان ملت و رئیس آن رئیس جمهور خوانده شود و جمهوری بمعنی طرفدار حکومت مزبور استعمال شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین از دزی ).
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) [مجاز] کشوری که این نظام در آن حاکم است: جمهوری اسلامی ایران.
۳. [قدیمی] شراب انگور که چند سال بر آن گذشته و غلیظ شده باشد، شراب مسکر، شراب کهنه.
دانشنامه عمومی
کتاب دانشنامه سیاسی (فرهنگ و اصطلاحات و مکتب های سیاسی) نوشته داریوش آشوری توسط انتشارات مروارید، تهران.
فرهنگ کوچک سَره
What Is A Republic?
به تعریف کلی، جمهوری شیوه حکومتی است که بر پایه مردم سالاری (دموکراسی) یا غیر دموکراسی، مردم آن، حق حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خودشان را به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق زمامدارانی که با رضایت و رأی مستقیم یا غیرمستقیم آنان به گونه ای که توارث در آن دخالتی نداشته باشد تعیین و آنان نیز اقتدارات معین قانونی خود را در یک مدت محدود و تحت نظارت آنان اعمال می نمایند.امروزه بیشینه دولتهای موجود در دنیا نوعی نظام حکومتی جمهوری دارند ولی بدین معنا نیست که بافت و ساختار نظام حکومتی جمهوری در تمام کشورهای جمهوری یکسان است.
ریشه لفظ جمهوری، اصطلاح لاتین «res publica» به معنای «امر عمومی» است که در نوشته های لئوناردو برونی، تاریخ نگار ایتالیایی به معنی نزدیک به معنی امروزی استفاده شد. «توده» و «توده ای» واژه های پارسی سره برای «جمهور» و «جمهوری» است.
جمهوری های جدید را می توان به سه دسته بخش کرد:
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان مازول قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۵ نفر (۶خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
بزرگ ترین محاورۀ افلاطون، دربردارندۀ آرای او در باب سیاست و عدالت، به زبان یونانی، نوشته شده در میان ۳۸۹ تا ۳۶۹پ م. در این محاوره نیز سقراط شخصیت اصلی است. سقراط گفت وگویی را که با کفالوس و دوستان او داشته برای شخصی ناشناس روایت می کند. نخستین مسئله ای که در باب آن بحث می شود، مسئلۀ عدالت است. درپی این بحث، بحث دولت آرمانی طرح می شود. دولت آرمانی افلاطون، که آن را دانا و توانا و خردمند و عادل می داند، خرد را در اعتدلال می جوید و در این جاست که افلاطون تعریف خود را از عدالت نیز بیان می کند؛ عدالت از نظر افلاطون همانا در جای خود قرارداشتن همه چیز است بدان سان که هر کس وظیفۀ خود را به انجام رساند. افلاطون بر آن است که در دولت آرمانی، یا فیلسوفان حکومت می کنند، یا شاهان فیلسوف اند. در این جا بحثی عمدتاً فلسفی شکل می گیرد؛ فیلسوف کیست؟ به باور افلاطون، فیلسوف کسی است که دانش را بر گمان ارجح می داند. در جامعه ای که فلاسفه حکومت آن را برعهده دارند، تربیت مرحله به مرحله انجام می شود. از مهم ترین مباحثی که در جمهوری مطرح می شود، نظریۀ مُثُل است. این سخن معروف افلاطون که باید شاعران را از مدینۀ فاضله بیرون کرد، در جمهوری طرح شده است. جمهوری نقطۀ اوج و بلوغ فلسفی افلاطون است. او می کوشد در این مرحلۀ فکری، بنیادی فلسفی و مابعدطبیعی برای سیاست پی افکند. جمهوری، به رغم آن که از آثار دورۀ پیری او به شمار می رود، هنوز و همچنان دارای چنان شور و هیجانی است که در آثار جدلی تر دورۀ جوانی افلاطون به چشم می خورد.
پیشنهاد کاربران
گوماری ( کردی )
رَجیستوم ( رجی rajy اوستایی = حکومت + ستوم از سنسکریت: سْتُمَ= اکثریت )
مردم شاهی، مردم مداری، مردم فرمایی،
مردم گَردانی، مردم چَرخانی، مردم رایی،
جمهوری
به گُمان واژهء جُمهوری پارسی است :
جُمهوری:جُم - هور - ای
جُم : در واژهء انجُمَن، گِردآمدن
جُم به جَم دگریده شده و به اَرَبی رفته و چهر اَرَبی گرفته و واژه هایی از آن بَرساخته شده:
جَمع: جامعه، اجتماع، اِجماع، تَجمیع. . .
جُم به گُم آلیده ( تبدیل ) شده :
گُم شدن = به میان مردم رفتن و ناپدید شدن
جُم ، جَم شده در واژهء جَمشید: شید= نور
جَم<جام: آوند و ظرفی که همه از آن مینوشند
جام جَم : جامی که همه چیز رانشان میدهد
جام< گام: باهم، دسته جمعی: همگام
هور
همان خور و خورشید است
مینهء مگاشی ( معنی مجازی ) آن در جُم هور :
مردم یا جمعی که به خورشید و نیروی ( نور ) آن باور دارند که این نور و نیر ( نیرو ) زندگی بخش است ، باید به همدیگر نور و نیر/نیرو برسانند هم از نگر تَنی و گِنشی ( جِنسی ) هم زِهنی ( ذِهنی )
و اَندیشه ای ( روشنگری کردن = با نور تاریکی را روشن کردن )
- ای= پسوند خویشوندی ( نسبت )
در ایران هر چهار سال یک بار با رفراندوم عمومی ( انتخابات ) رئیس جمهور تعیین می گردد.
این
عربها این واژه را از میترایان آریایی گرفتند، نه تنها عربها بلکه یونانیها نیز همینگونه از میترایان گرفتند
ما دو تمدن آریایی داشتیم زردتشتی پادشاهی سکولار دموکرات موروثی و جمهوری گزینشی میترایی، میترایان با زردتشتیان یک کتاب مشترک با اندک ناهمسانی ها بوده نمونش همین گونه فرمانروایی اهورا پرستان پادشاهی موروثی و میترایان جمهوری انتخاباتی و یا گزینشی
جمهور از دو واژه پارسی پدید آمده
جم یا جَم به چم و ماناک جمع و هور که هور ریشه بنیادین خور یا خورشید است، به ماناک جمع خورشیدان یا جمع خورشیدپرستان میترایی،
جمهور واژه ای پارسی و از زبان پارسی به عربی رفته، دموکراسی یونان را نیز پیامبر چندم میترایی با دوازده یارش که به یونان رفته بودند دموکراسی و جمهوری را به یونانیان آموختند، و خود یونانیها گفتند که افلاطون کتاب جمهوری را از پیامبر میترا یا زردتشت آموخته است