کلمه جو
صفحه اصلی

نیشابور

فارسی به انگلیسی

neishabour, nishapur

فرهنگ فارسی

بخش حومه شهر نیشابور دارای سه دهستان که شامل ۲۸٠ ده میباشد و سکنه این بخش ۴۲٠٠٠ تن و محصول عمده بخش غلات پنبه انواع میوه .
( اسم ) گوشه ایست در دستگاه شور نشاببورک نیشاپورک نشاپورک نشابور .
بخش حومه شهرستان نیشابور شامل سه دهستان بنام ریوند مازول و در بقاضی و دارای ۲۸٠ آبادی بزرگ و کوچک است و محصول عمد. بخش غلات پنبه انواع میوه ها و شغل اهالی زراعت و کسب است .

لغت نامه دهخدا

نیشابور. [ نی / ن َ ] (اِ) گوشه ای است در دستگاه شور. نشابور. نشابورک . نشاپورک . نیشابورک . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به نیشابورک شود.


نیشابور. [ نی / ن َ ] ( اِخ ) نشابور. نشاپور. نیشاپور. نیسابور. پهلوی : نیوشاهپور . نام اصلی آن نیوک شاهپوهر . بنای این شهر را از شاهپور اول دانسته اند و آن را یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم گفته اند. در دوره یزدگرد دوم ( 438 - 457 م. ) نیشابور مدتی محل اقامت او بوده است. در دوره آخر حکومت ساسانیان ظاهراً نیشابور اهمیت اولین را از دست داده است ، زیرا نام آن شهر به ندرت دیده می شود. مسلمانان در حکومت عثمان بن عفان ( 26-35 هَ.ق. ) به صلح بدانجا درآمدند. در دوره طاهریان و سامانیان نیشابور از نو موقعیت دیرین خود را به دست آورد. در اواخر حکومت مسعود غزنوی که سلجوقیان به مشرق ایران هجوم آوردند طغرل این شهر را مقر خود ساخت. در دوره حکومت سنجر نیشابور مورد هجوم غزان واقع شد ( 548 هَ.ق ). یاقوت نویسد غزان هر که را در این شهر یافتند کشتند و مال او را گرفتند و شهر را آتش زدند. سپس یکی از غلامان سنجر به نام مؤید به نیشابور درآمد و مدرم را در یکی از محلات آن که شادیاخ نام داشت سکونت داد و شهر را آبادان کرد و باروئی بر گرد آن برآورد. اندک اندک نیشابور آبادان می شد که دیگر بار با هجوم مغولان ( 618 هَ.ق. ) ویران گردید. یاقوت که خود معاصر با مغولان بوده است چنین آرد: در حمله مغول مردمی که از شهرهای خراسان گریخته بودند در نیشابور گرد آمدند و این شهر را برای سکونت خود استوار ساختند. مغولان شهر را محاصره کردند. یکی از مردم نیشابور تیری افکند و داماد چنگیزخان را بکشت. چنگیزخان خود عازم تسخیر نیشابور شد و این شهر را بگرفت و مغولان هر موجود زنده که یافتند بکشتند و شهر را با خاک یکسان کردند. درباره جمعیت نیشابور در این عهد سخن را به مبالغت کشانده اند چنانکه عده ای مردم شهر را دوهزارهزار نوشته اند که پیداست بر اساسی نیست ولی هرگاه شمار مردم مقیم آن را در عصر پس از غزان با مردمی که از شهرهای مختلف خراسان بدانجا گریخته بودند در نظر گیریم عددی بزرگ خواهد شد. پس از حمله مغول دیگر هیچ گاه نیشابور نتوانست مقام گذشته خود را به دست آورد. گذشته از قبر خیام و شیخ عطار که در نزدیکی این شهر واقع است ، بنای امامزاده محروق را باید نام برد. این بنا از آثار قرن هشتم هجری است و گنبدی عالی و کاشی کاری های بسیار زیبا دارد.
موقعیت امروزین. نیشابور یکی از شهرستانهای استان نهم کشور ایران است و محدود است از طرف شمال به کوه بینالود، ازغرب به شهرستان سبزوار، از شرق به بخش فریمان از شهرستان مشهد و بخش کدکن از شهرستان تربت حیدریه و از جنوب به شهرستان کاشمر. آب و هوای شهرستان نیشابور نسبت به پستی و بلندی در شمال و جنوب آن متفاوت است ، به این ترتیب که هوای بخشهای سرولایت ، قدمگاه ، فدیشه وحومه معتدل و هوای قراء و قصباتی که در کوه و دره های بینالود واقع شده اند سرد است ، لیکن دهستان عشق آبادو طاغنکوه که در جنوب این شهرستان قرار دارند شوره زار و گرمسیر است به خصوص در فصل بهار و پائیز بادهای شدیدی در این محل می وزد، در بعض سالها بر اثر شدت وزش باد قسمتی از زراعت اهالی زیر شن مستور می شود.

نیشابور. [ نی / ن َ ] (اِخ ) بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور شامل سه دهستان به نام ریوند، مازول و دربقاضی و دارای 280 آبادی بزرگ و کوچک است و مجموع نفوس آن در حدود 42000 نفر می باشد. محصول عمده ٔ بخش غلات ، پنبه ، انواع میوه ها و شغل اهالی زراعت و کسب است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


نیشابور. [ نی / ن َ ] (اِخ ) نشابور. نشاپور. نیشاپور. نیسابور. پهلوی : نیوشاهپور . نام اصلی آن نیوک شاهپوهر . بنای این شهر را از شاهپور اول دانسته اند و آن را یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم گفته اند. در دوره ٔ یزدگرد دوم (438 - 457 م .) نیشابور مدتی محل اقامت او بوده است . در دوره ٔ آخر حکومت ساسانیان ظاهراً نیشابور اهمیت اولین را از دست داده است ، زیرا نام آن شهر به ندرت دیده می شود. مسلمانان در حکومت عثمان بن عفان (26-35 هَ .ق .) به صلح بدانجا درآمدند. در دوره ٔ طاهریان و سامانیان نیشابور از نو موقعیت دیرین خود را به دست آورد. در اواخر حکومت مسعود غزنوی که سلجوقیان به مشرق ایران هجوم آوردند طغرل این شهر را مقر خود ساخت . در دوره ٔ حکومت سنجر نیشابور مورد هجوم غزان واقع شد (548 هَ .ق ). یاقوت نویسد غزان هر که را در این شهر یافتند کشتند و مال او را گرفتند و شهر را آتش زدند. سپس یکی از غلامان سنجر به نام مؤید به نیشابور درآمد و مدرم را در یکی از محلات آن که شادیاخ نام داشت سکونت داد و شهر را آبادان کرد و باروئی بر گرد آن برآورد. اندک اندک نیشابور آبادان می شد که دیگر بار با هجوم مغولان (618 هَ .ق .) ویران گردید. یاقوت که خود معاصر با مغولان بوده است چنین آرد: در حمله ٔ مغول مردمی که از شهرهای خراسان گریخته بودند در نیشابور گرد آمدند و این شهر را برای سکونت خود استوار ساختند. مغولان شهر را محاصره کردند. یکی از مردم نیشابور تیری افکند و داماد چنگیزخان را بکشت . چنگیزخان خود عازم تسخیر نیشابور شد و این شهر را بگرفت و مغولان هر موجود زنده که یافتند بکشتند و شهر را با خاک یکسان کردند. درباره ٔ جمعیت نیشابور در این عهد سخن را به مبالغت کشانده اند چنانکه عده ای مردم شهر را دوهزارهزار نوشته اند که پیداست بر اساسی نیست ولی هرگاه شمار مردم مقیم آن را در عصر پس از غزان با مردمی که از شهرهای مختلف خراسان بدانجا گریخته بودند در نظر گیریم عددی بزرگ خواهد شد. پس از حمله ٔ مغول دیگر هیچ گاه نیشابور نتوانست مقام گذشته ٔ خود را به دست آورد. گذشته از قبر خیام و شیخ عطار که در نزدیکی این شهر واقع است ، بنای امامزاده محروق را باید نام برد. این بنا از آثار قرن هشتم هجری است و گنبدی عالی و کاشی کاری های بسیار زیبا دارد.
موقعیت امروزین . نیشابور یکی از شهرستانهای استان نهم کشور ایران است و محدود است از طرف شمال به کوه بینالود، ازغرب به شهرستان سبزوار، از شرق به بخش فریمان از شهرستان مشهد و بخش کدکن از شهرستان تربت حیدریه و از جنوب به شهرستان کاشمر. آب و هوای شهرستان نیشابور نسبت به پستی و بلندی در شمال و جنوب آن متفاوت است ، به این ترتیب که هوای بخشهای سرولایت ، قدمگاه ، فدیشه وحومه معتدل و هوای قراء و قصباتی که در کوه و دره های بینالود واقع شده اند سرد است ، لیکن دهستان عشق آبادو طاغنکوه که در جنوب این شهرستان قرار دارند شوره زار و گرمسیر است به خصوص در فصل بهار و پائیز بادهای شدیدی در این محل می وزد، در بعض سالها بر اثر شدت وزش باد قسمتی از زراعت اهالی زیر شن مستور می شود.
در شمال شهرستان رشته ارتفاعاتی به نام بینالود از شمال غربی سرولایت تا جلگه رخ امتداد دارد که حد طبیعی بین شهرستان مشهد و نیشابور است و مهمترین قلل آن به بلندی 3300 گز است . ارتفاعات دیگری در قسمت جنوب غربی شهرستان است به نام طاغنکوه و کوه جسته که حد فاصل بین شهرستان سبزوار و نیشابور است ومرتفعترین قلل آن 2100 گز می باشد، در منطقه ٔ نیشابور رودخانه ٔ مهمی که دائماً جریان داشته باشد وجود ندارد چند رشته رودهای محلی که در موقع بهار از کوه بینالود سرچشمه گرفته و قراء و قصباتی را که در مسیر آنها واقع است مشروب می نمایند عبارتند از رودخانه ٔ فاروب رمان ، رودخانه ٔ دررود، فرزدق ، شمس آباد، بوژآباد،نیردباد بالا و پائین . راه آهن تهران به مشهد در جنوب شهر و به موازات جاده ٔ تهران - مشهد عبور می کند. شهرستان نیشابور از چهار دهستان به نام حومه ، سرولایت ، فدیشه و قدمگاه تشکیل شده و دارای 634 آبادی است و مجموع نفوس آن در حدود 180000 نفر می باشد.
شهر نیشابور. شهر زیبا و خوش آب و هوای نیشابور بر سر راه تهران به مشهد واقع شده است و فاصله ٔ آن نسبت به شهرهای اطراف به شرح زیر است : تا تهران 776، تا مشهد 137 و تا سبزوار 176 کیلومتر است . شهر نیشابور در 58 درجه و 48 دقیقه ٔ طول شرقی و 36 درجه و 14 دقیقه ٔ عرض جغرافیایی واقع است و ارتفاع آن از سطح دریا 1193 گز است ، بنابراین 182 گز از مشهد مرتفعتر می باشد. این شهر یکی از شهرهای تاریخی و آباد و پرجمعیت ترین شهرهای ایران بوده که در فتنه ٔ مغول ویران و نفوس آن قتل عام شده اند. به طوری که تاریخ نشان می دهد نیشابور در ازمنه ٔ قدیم در حدود یک میلیون جمعیت و 12هزار قنات داشته که در شهر و قراء و قصبات آن جاری بوده . آثار و علائمی که در اطراف شهر کشف شده نشان می دهد که وسعت شهر چند برابر وسعت فعلی بوده است . شهر نیشابور مطابق آخرین صورت اداره ٔ آمار دارای 24270 نفر جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


دانشنامه عمومی

نِیْشابور تلفظ راهنما·اطلاعات(فارسی نوشده از فارسی میانه:           نیو شاهپوهر، به معنای: شهر نوساختهٔ شاهپور؛ به الفبای لاتین: Neyshabur) شهری در استان خراسان رضوی، مرکز شهرستان نیشابور و دومین شهر بزرگ استان های خراسان پس از مشهد است. در دامنه های بلندی های بینالود در شمال شرق ایران جای گرفته، از مهم ترین مراکز تاریخی، گردشگری، صنعتی برای کشور و منطقه می باشد و همچو نمادی از تاریخ و فرهنگ ایران نامبرده می شود.
برگرفته از نِهْ؛ از ریشهٔ فعل نهادن؛ به معنی جای و شهر.
برگرفته از نْیْو؛ صفت؛ به معنی دلیر، مردانه، بهادر، زیبا و خوب
دگرگون شدهٔ نیک؛ صفت؛ به معنی خوب، خوش، زیبا و شخص نیکوکار
۲۶۴٬۳۷۵ نفر سال ۱۳۹۵شهرستان نیشابور:۴۴۸٬۱۷۰ در (۲۰۱۵ م)
۱۴٫۸
به نیشابور، شهر قلمدان های مرصّع، خوش آمدید. (شهرداری) به نیشابور پایدارترین شهر ایران خوش آمدید. (اداره فرهنگ) به نیشابور خوش آمدید. (اداره راه)به نیشابور دیار خیام و عطار خوش آمدید

نقل قول ها

نِیشابور از شهرهای کهن خراسان، مرکز شهرستان نیشابور در استان خراسان رضوی، در دامنه بلندی های بینالود جای دارد.
• «ما خراسانی ها به چند شهر خیلی می نازیدیم، نیشابور و بلخ و مرو. بعد از اینکه خراسان بزرگ از دست رفت، برای ما نیشابور باقی ماند؛ و نیشابور در گذشته خیلی پرجلوه بوده، به خصوص بعد از اسلام، که نیشابور یکی از مراکز مهم فرهنگی بوده است.» -> محمود دولت آبادی
• «انسان نمی داند از کدام مفاخر این شهر سخن بگوید؛ از عطار بگوید یا خیام که البته همین دو بزرگ برای کل بشریت کافی است و از نوابغ و بزرگان معاصر این شهر از استاد شفیعی کدکنی بگوید یا پرویز مشکاتیان یا از کوچه باغ های نیشابور.» -> شهرام ناظری
• «... شهر نیشابور، شهری که وارث افتخارات گوناگون و وارث رنج های گوناگون در تاریخ سده های اسلامی است…» -> سید محمد بهشتی
• «فکر نکنید که شهر دیگری بوده در ایران - لااقل بعد از اسلام - که برتر از نیشابور باشد. بله در زمان های باستان، احتمالاً همدان بزرگتر بوده یا مثلاً شوش بزرگتر بوده اما بعد از اسلام حتماً شهری بزرگتر از نیشابور نبوده…» -> فریدون جنیدی
• «اگر بخواهیم از نیشابور سخن بگوییم «مثنوی هفتاد من» می شود. این شهر به لحاظ فرهنگ و تمدن مهم ترین شهر ایران بوده و هست …» -> شهرام ناظری
• «بهترین شهرهای خراسان نیشابور است» و «نیکو شهری است نیشابور».• «شهری مهم و مرکزی آبرومند است که همپایه ای در اسلام برای خواصی که در آن گرد آمده است سراغ ندارم: بزرگی زمین و پهناوری آن، گوارش آب، نیرومندی هوا فزونی دانشمندان و بزرگان و پیشوایان پیگیر، میوه گوارا و بسیار، گوشت خوب و ارزان، زندگانی مرفه و سودمند، بازارهای گشاد خانه های بزرگ، آبادی های گرانمایه، باغ های دلگشا، خاک چسبنده، ذوق های حساس، مجلس های گرانقدر، آموزشگاه های با نظم، ظرافت و شایستگی، رسم و آئین گزیده، هنر و مهارت. بازرگانی و عبادت، همت و مردانگی، بخشش و گذشت، امانت و نگهداری ایشان در همه جهان مشهور و در اسلام نامبردار است. آری اینجا خزانه مشرقین و تجارتخانه خاور و باختر است. کالایش به هر سو برده می شود.» -> شمس الدین مقدسی، احسن التقاسیم
• «پارچه هایش درخششی دارند که مردم عراق و مصر بدان خود آرائی می کنند. میوه ها از هر سو به آنجا آورده می شوند. مردم برای دانش و بازرگانی به آنجا می آیند، دروازهٔ سند و کرمان و فارس و بارانداز خوارزم و ری و گرگان است، تابستانی خوش و پر یخ و زمستانی نرم دارد، فصل مو آنجا دراز است. فقیهانش از ادب و عادلانش از فرهنگ بی بهره نیند. هیچ روز بی مجلس مناظره نگذرد. سروران پیش مردان این شهر کوچکند، اشراف نزد بزرگانش پستند، پیشوایانش امامان را گیج کرده اند، محله هایش از شهرک ها بزرگتر، شهرستانش از استان گسترده تر. پس مانندش را در کشور اسلام نشان بده!» -> شمس الدین مقدسی، احسن التقاسیم
• «در شیراز، دربارهٔ آن از من پرسیده شد، گفتم: چهل و چهار محله دارد که برخی از آن ها مانند نیمی از شیراز است، همانند: حیره، جور، منیشک. این شهر از فسطاط پهناورتر و از بغداد پر جمعیت تر و از بصره کامل تر، و از قیروان مهم تر و از اردبیل پاکیزه تر و از همدان آبادتر است. نه گندابی و نه مردابی دارد، نه ملال و نه رنج آور می باشد.» -> شمس الدین مقدسی، احسن التقاسیم
• «ازین شهر دبیران و ادیبانِ معروف برخاسته اند، چندان که عُلمایِ این سامان را شمار نتوان کرد». المسالک و الممالک ص۲۰۳ -> ابواسحاق ابراهیم اصطخری
• «نیشابور محل پیوند ایران با اسلام است». «شأن والا و جایگاه ممتاز نیشابور در تاریخ ایجاب می کند که امروز با نگاه ویژه ای به آن نگریسته شود». -> سید محمد خاتمی
• «اسکندریه جایگاه تلاقی شرق و غرب است و خط فکری که آتن را به پاریس و ایتالیای دوران رنسانس می پیوندند از اسکندریه و بغداد و ری و نیشابور و قاهره و قرطبه می گذرد.» -> سید محمد خاتمی
• «نیشابور فشردهٔ خراسان و خراسان، اسوه فرهنگ ایران است. چهل درصدادبیات کلاسیک جهان را فرهنگ ایرانی ارائه داده است. از این چهل درصد بیست در صد آن متعلق به نیشابور است.»مهدی محبتی استادیار دانشگاه زنجان، عطار شناس، مراسم روز ملی عطار ۲۵/۱/۱۳۸۸ در دبیرستان عطار نیشابور• «در نیشابور حدیث سلسله الذهب را برای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانه های معجزه آسای دیگری نیز آشکار ساخت و در جابه جای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد».، به هنگامِ ریاست جمهوریشان، به تاریخِ ۱۸/۵/۱۳۶۳ -> سید علی خامنه ای
• «اگر می خواستم فقط به یک شهر در جهان سفر کنم، شک ندارم که آن شهر، نیشابور است. فکر می کنم رازهای همهٔ عالم در همین شهر باشد». -> خورخه لوئیس بورخس
• «نیشابور برای ملت ما فقط یک شهر در جغرافیای ایران نیست بلکه یک جریان تاریخی و یک علم برافراشته از موجودیت و عزت و شرف فرهنگی ملت ایران است». -> محمود احمدی نژاد
• «و افسوس کوچه باغ های نیشابور که من آن ها را نخواهم دید». -> آندره ژید
• «نیشابور، یک دمشقِ کوچک شده است». در سفرنامه ابن بطوطه ترجمه محمدعلی موحد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص ۳۹۷ -> ابن بطوطه
• «اگر زمین را نسبت به فلک توان داد، بلاد، به مثابت نجوم آن گردد و نیشابور، از میان کواکب، زهرهٔ زهرای آسمان باشد و اگر تمثیل آن به نفس بشری رود، به حسب نفاست و عزت انسان، عین انسان تواند بود.»در کتاب «تاریخ جهانگشای» جوینی، دربارهٔ جایگاه شهر نیشابور، قبل از مغول• «شهری را گرفته ام که گِل آن خوردنی، بوتهٔ آن ریواس و سنگ های آن فیروزه است.»، هنگامی که این شهر را فتح کرد -> عمرو لیث صفار
• «در سراسر خراسان شهری در سلامت هوا و پهناوری و پرعمارتی و تجارت و کثرت مسافر به پای نیشابور نمی رسد.» -> ابن حوقل
• «چون بر دشت وسیع نیشابور نگاه می کردم و گذشتهٔ شهر را به یاد می آوردم، این فکر در سرم گذشت که چه خوب بود دانشگاهی برای مطالعه در فرهنگ و تمدن و تاریخ و هنر ایران در این جا ایجاد می گردید؛ با توجه به این امر که در خراسان از لحاظ فرهنگ و تمدن و تاریخ، بارورترین سرزمین ایران بوده است، و نیشابور، طی قرن ها مهم ترین مرکز فرهنگی این سرزمین به شمار می رفته، و نیز با توجه به این امر که نیشابور، موقع جغرافیایی و طبیعی ممتازی دارد، ایجاد چنین مؤسسه ای در آن از هر شهر دیگر مناسب تر است. گذشته از گشادگی افق و خوشی هوا، خلوت نیشابور بهترین فرصت را به معلم و دانشجو و محقق می دهد، تا دور از هیاهو و زرق و برق شهرهای بزرگ، به تحقیق و تحصیل و تفکر و تأمل پردازند. اگر قرار باشد که روزی در برابر این هجوم تمدن صنعتی، کانون مقاومتی ایجاد شود، جایی بهتر از نیشابور به دشواری می توان یافت». در صفیر سیمرغ/بار دیگر نیشابور -> محمدعلی اسلامی ندوشن
• «کمتر شهری را در سراسر ایران می توان یافت که به اندازهٔ نیشابور عبرت انگیز و پرخاطره و بارور باشد. شهر پرشکوه و نازنینی که روزگار مانند پهلوانان تراژدی، بزرگترین عزت ها و بزرگترین خواری ها را بر او آزموده است … نیشابور واقعی را در خارج شهر کنونی باید جست. من در آنجا ساعت ها یله شدم. مانند کسی که بیرون از دنیای موجود در میان خاطره ها راه می رود. حالت کسی را داشتم که از هوا مست شده است و سبکی و منگی خاصی در خود احساس می کند. چون بر خاک و سبزه پای می نهادم گفتی حرکتی در آنها بود و ناله ای از آنها برمی خواست. گفتی روحی گنگ و فسرده و دردمند در زیر آنها پنهان مانده بود. احساسی وصف ناپذیر بود …». در صفیر سیمرغ/نیشابور و خیام -> محمدعلی اسلامی ندوشن
• «پس از هفت سال باردیگر گذر من به نیشابور افتاد… نیشابور، از چند سال پیش که من دیده بودم، تفاوت چندانی نکرده است، تنها تاکسی های پیکان به رنگ گِل سرخ، جای درشکه ها را گرفته اند و بعضی خال و خط های تمدن جدید، چون خشک شویی غول پیکر اکسپرس و شعبه های کفش ملی و اعلان پتو برقی ناسیونال بر دیوارها، بر آن اضافه گردیده، و نام بعضی مغازه ها به زبان و خط فرنگی. در این جا نیز مانند شهرک های دیگر بهترین ساختمان ها متعلق به بانک هاست. از این چند بنای زرق و برق دار که بگذریم، دیگر همه چیز رنگ و رو رفته، غبارآلود و حقیر است. زندگی شهر مثل آب باریکی است که بر این دشت پهناور و زیبا، آرام آرام می گذرد… بین همهٔ مغازه ها، تنها عطاری ها کورسوی یادگاری از گذشته در خود دارند: در کنار قوطی های روغن نباتی و جعبه های پودر رخت شویی و بیسکویت و شامپو و خودکار بیک، هنوز کله های قند و قرص های صابون محلی و طشت های نقل و آبنبات و کشک دیده می شود؛ مخلوطی است از گذشته و حال و نشانهٔ آخرین مقاومت شیوهٔ زندگی یی که در پنجهٔ آهنین تمدن «قوطی و قسط» نفسش به شماره افتاده». در صفیر سیمرغ/بار دیگر نیشابور -> محمدعلی اسلامی ندوشن
• «به من گفته بودند که هر سحر، ستارهٔ عجیبی در آسمان نیشابور پدیدار می شود. یک شب سحر برخاستم و به تماشای آن رفتم. ستارهٔ دنباله دار بود. دنبالهٔ نورانی اش به شکل دم طاووس بود در جانب شرق ایستاده بود. لحظه ای دیگر مثل جوجه تیغی یی به نظر آمد که کله اش بسیار فروزان باشد و بدنش خیلی کشیده و تیغ هایش نورافشان. آسمان، بی اندازه نزدیک می نمود و ستاره ها همگی شفاف بودند. سال ها بود که آن ها را به این درشتی و برّاقی ندیده بودم، مثل این که از آسمان خم شده بودند تا زمین را تماشا کنند. ماه شب بیست و یکم پریده رنگ بود و رو به لاغری می رفت؛ خرمن زده بود و هالهٔ قرمز رنگی گردش بود؛ هر چه به طرف صبح می رفتیم، هاله اش پررنگ تر می شد.» در صفیر سیمرغ/بار دیگر نیشابور -> محمدعلی اسلامی ندوشن
• «این نیشابور، در نگاه من فشرده ای است از ایران بزرگ. شهری در میان ابرهای اسطوره و نیز در روشنای تاریخ؛ با با صبحدمی که شهره آفاق است. از یک سو لگد کوب سم اسبهای بیگانه، در ادوار مختلف، و از سوی دیگر همواره حاضر در بستر تاریخ با ذهن و ضمیری گاه زندقه آمیز و فلسفی در اندیشه خیام و گاه روشن از آفتا اشراق و عرفان در چهره عطار. تاریخ این سرزمین را باید از گوشه و کنار کتابهای کهنه و سفالهای عتیق موزه های بیگانه و سنگ قبرهای شکسته فراهم آورد چرا که چیزی برای او باقی نگذاشته اند و هر چه داشته با فیروزه هایش، در غارت شبانه تاتار گاهی نگین انگشتری زاهدان ریایی شده ست و گاهی خورجین اسب روسپیان را آراسته است … برای بازسازی این نیشابور، باید جان کند. با شعارهای روزنامه نویسان و فرمایشان خطیبان حرفه ای، هیچ کاری نمی توان انجام داد. باید جان کند و هر پاره ای از این موجودیت را با هر وسیله ای که امکان پذیر است به دست آورد و بررسی کرد و شناخت، درست مانند قدحی بلورین از میراث نیاکان تو که بر سنگ شکسته است و هر پاره ای از آن در گوشه ای افتاده و تو می خواهی اجزای پراکنده آن قدح شکسته را با کیمیای عشق به هم جوش دهی و آن را از نو بیافرینی. تا این قدح کامل شود. به تمام ذرات گمشده آن نیاز داری. اوراق این کتاب هم پاره هایی از آن قدح بر سنگ شکسته است». -> محمد رضا شفیعی کدکنی
• «هیچ گونه نشانه یا خط مرزی در آسمان این شهر دیده نمی شود که آن را از سایر شهرهای قدیمی ایران که به همین اندازه است مشخص سازد. دیوار مشهور آن نمونه ای از «اسراف و اتلاف کوشش» در ایران است. اکنون دیگر ضرورتی نیست که لشکر فراوان مغول از آن بالا برود. چه امروز دیوارهای شهر چنان وضع رقت باری دارد که حتی در مقابل حملهٔ گروهی از پسران پیش آهنگ تاب مقاومت نمی آورد. بازارهای نیشابور از جملهٔ ویران ترین بازارهای ایران و مردم آن از فقیرترین مردم این کشور به شمار می روند. در این بازار مانند بازارهای سایر شهرهای ایران کوزه گر پیر را می توان یافت. وضع ظاهر او زیاد تغییر نیافته و هنوز بر گل مرطوب مشت می کوبد ولی با نیروی کمتر و بدون شوق و علاقه این کار را انجام می دهد. دوست داران کوزه های زیبا و خوش ترکیب، کوزه هایی که با مهارت و استادی تهیه شده دیر زمانی است که دیده از جهان فرو بسته اند، لااقل دو قرن از مرگ آنها می گذرد. از آن زمان تا کنون، کوزه گر شرق استعداد خود را از دست داده و نمی تواند با آن حرارت سابق گل کوزه گری را در چرخ حساس و تأثیرپذیر بریزد و با دست های مستعد خود، مصنوعی خلق کند که به نام و دوره ای که در آن می زید، درخشندگی و شکوه بخشد. آتش کورهٔ محقر او هنوز کاملاً گرمی خود را از دست نداده ولی نقصی یافته، چه شعله های آن مانند زمانی که شاه عباس با حمایت و پشتیبانی خود آن را باد می زد روشنی و درخشندگی ندارد. رنگ فیروزه ای آن، جلای سابق را ندارد. هیچ رنگی نمی تواند با آن رنگ آبی قرن پانزدهم برابری کند. سبزی به زردی گراییده است».، عنوان «سفرنامهٔ فردریچاردز» به همت «مهین دخت صبا» به فارسی. در سال ۱۳۴۳ خورشیدی توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب در ۲۷۴ صفحه و به تیراژ ۲ هزار نسخه، چاپ شد. -> فردریک چارلز ریچاردز
• «امروز، منظرهٔ اتاق و آرامگاه وی چنان است که گویی هم میهنان او عمداً نسبت به آن توجهی نشان نمی دهند. دلایل و بهانه های گوناگون برای وضع آرامگاه شاعر آورده شده ولی هیچ یک از آنها جوابگوی انتقاد صحیح نیست. راست است که او در باغی مدفون می باشد ولی بوتهٔ گل سرخی که گلبرگ های خود را بر مزار او نثار کند دیده نمی شود … گفتگو با ایرانیان دربارهٔ عمر خیام مشکل است، آنها حاضرند از او به عنوان یک فیلسوف یا ستاره شناس گفتگو کنند ولی هرگاه به عنوان یک شاعر بزرگ مورد ستایش واقع شود بلافاصله حافظ و سعدی را جانشین وی می سازند، هرگاه از تزجمهٔ زیبای فیتز جرالدذکری به میان آید، می گویند: «فیتز جرالد دیگری را به شیراز بفرستید تا اشعار حافظ و سعدی را ترجمه کند… نام عمر در نزد ایرانیان نامی چندان دلپسند نیست، هیچ کس با این اسم نمی تواند در ایران به عنوان یک قهرمان، محبوبیت پیدا کند، همانطوری که در ایرلند، هیچ کس قادر نیست با داشتن نام «کرومول» سیاستمدار مشهوری شود … .». -> فردریک چارلز ریچاردز
• «دیوانه ای به نیشاپور می رفت. دشتی دید پر از گاو، پرسید: این گاوها از کیست؟ گفتند: از آن عمید نیشاپور است. از آنجا گذشت، صحرای دیدپر از اسپ، گفت: این اسپ ها از کیست؟ گفتند: از عمید. چون به شهر آمد، غلامان دید بسیار، پرسید؟ این غلامان از کیست؟ گفتند: بندگان عمید ند. درون شهر سرای دید آراسته مردم به آنجا می رفتند ومی آمدند، پرسید: این سرای کیست؟ گفتند :این اندازه ندانی که سرای عمید نیشاپور است؟ دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه وپاره، پاره از سر بر گرفت، به آسمان پرتاب کرد وگفت: این را هم به عمید نیشاپور ده، از آن که همه چیز را به وی داده ای .».عطار نیشابوری، الهی نامه عطار/حکایت عمید نیشاپور• «یکی در نشابور دانی چه گفت/چو فرزندش از فرض خفتن بخفت؟ /توقع مدار ای پسر گر کسی/که بی سعی هرگز به منزل رسی/سمیلان چو بر می نگیرد قدم/وجودی است بی منفعت چون عدم/طمع دار سود و بترس از زیان/که بی بهره باشند فارغ زیان».• «شهرهای بزرگِ دنیا سه تاست: نیشابور که دروازهٔ شرق است، و دمشق که دروازهٔ غرب و موصل، که روندهٔ این دو جهت ناگریز از گذر آن است.»در اصل: «بلاد الدنیا العظام ثلاثة، نیسابور لأنها باب الشرق، ودمشق لأنها باب الغرب والموصل لأن القاصد إلی الجهتین قل ما لا یمر بها»• ضرب المثل کهن رایج در خاورمیانه• «فیروزهٔ نیشابور در جهان بی مانند است و فیروزه، نشاط بخش ترین گوهر در میان جواهر است، اما نیشابور، فیروزهٔ تابناک در فرهنگ اسلام و ایران است و به همین دلیل نام نیشابور، نشاط آور و غرور آفرین است» -> محمد خاتمی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نیشابور، یکی از شهرهای مهم خراسان در شرق ایران است که در دامنه کوه بینالود قرار گرفته دارد. نیشابور از مهم ترین مراکز جمعیتی، فرهنگی، گردشگری، صنعتی و تاریخی شمال شرق ایران به شمار می آید و به عنوان یکی از نمادهای تاریخ و فرهنگ ایران مطرح شده است.
شهرستان نیشابور به مرکزیت شهر نیشابور (مختصات ریاضی شهر نیشابور عبارت است از طول جغرافیایی ’۴۷ ۵۸۰ و عرض ’۱۲ ۳۶۰ و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۲۵۰ متر می باشد.) ۹۳۰۸ کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن طبق سرشماری سال ۱۳۷۰ ه. ش ۲۸۷/۳۹۹ نفر است. تراکم نسبی جمعیت این شهرستان حدود ۴۲ نفر در کیلومتر مربع می باشد.۶۳۲ آبادی مسکون دارد و در قسمت مرکزی استان خراسان واقع شده است. (از شگفتی های روزگار این است که یکی از کتب غارت شده مسجد منیعی نیشابور به نام کتاب «ابانه یا کتاب الصناعتین» در علم فصاحت و بلاغت تالیف ابوهلال حسن بن عبدالله بن سهل عسکری در کتابخانه آستان قدس رضوی اکنون باقی و مضبوط است و احمد بن حامد نامی در پشت کتاب مذکور فتنه غز و غارت دارالکتب منیعی نیشابور را نوشته و ذکر کرده است که کتاب را عبدالجلیل وقف کرده و اقرار نموده که کتاب از من نیست و بیع و شراء در این جایز نمی باشد و بعدا معلوم نیست به وسیله چه کسی به کتابخانه آستان قدس تسلیم شده است و تاریخ تحریر آن سال ۳۹۴ ه. ق است.)
آثار باستانی خراسان، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۳.
این شهرستان با مختصات ریاضی طبق نقشه زیر با طول جغرافیایی بین ۵۸ تا ۵۹ درجه و عرض جغرافیایی بین ۳۵ تا ۳۷ درجه، محدود است از شمال به شهرستان های چناران و قوچان، از جنوب به شهرستان های کاشمر و تربت حیدریه، از مشرق به شهرستان مشهد و از مغرب به شهرستان های اسفراین و سبزوار. (در ناحیه نیشابور گسلی به طول ۱۲۰ کیلومتر و با روند شمال غربی - جنوب شرقی وجود دارد که از نزدیکی شهر نیشابور می گذرد و تقریبا تمامی زمین لرزه های تاریخی نیشابور با فعالیت های این گسل همراه بوده است. از جمله زمین لرزه های مهم سال های ۵۴۰ - ۵۵۵ - ۶۰۵ -۶۶۶ -۶۷۹ و ۸۰۸ ه. ق احتمالا در پیوند با این گسل می باشند. رکت سهامی آب منطقه ای خراسان، مطالعات سد بار نیشابور، گزارش زمین شناسی.)
تقسیم بندی شهری
این شهرستان دارای پنج بخش است به نام های:۱- تحت جلگه به مرکزیت بزغان و دهستان های تحت جلگه، طاغنکوه، فیروزه.۲- زبرخان به مرکزیت قدمگاه و دهستان های اردوغش، اسحاق آباد، زبرخان.۳- سرولایت به مرکزیت چکنه و دهستان های بینالود، سرولایت.۴- میان جلگه به مرکزیت عشق آباد و دهستان های غزالی، عشق آباد، بلهیرات.۵- مرکزی به مرکزیت شهر نیشابور و دهستان های دربقاضی، ریوند، فضل، مازول.
آمارگیری جمعیت سال ۱۳۷۰ مرکز آمار ایران.
...

پیشنهاد کاربران

در شمال شرقی ایران_ استان خراسان رضوی _ مرکز استان قرار دارد به نام نیشابور _ و در ، صد ها سال پیش پایتخت ۷ حکومت بوده است .

دراستان خراسان رضوی وشهری زیبا

نیشاپور
( شاپور ) شاه ایران بوده است ( شابور ) شاه کجا بوده است را خودتان داوری کنید.

نام یکی از شهر های ایران


کلمات دیگر: