کلمه جو
صفحه اصلی

سمرقند

فارسی به انگلیسی

samarkand

فرهنگ فارسی

شهری در آسیای میانه نزدیک بخارا کنار رود سغد که اکنون یکی از شهرهای ازبکستان است و ۳۱۲٠٠٠ تن سکنه دارد. مرکز صنایع ئیدروالکتریک نساجی مکانیکی و غذایی شوروی در آسیای مرکزی است .
پهلوی سمرکند یونانی مرکند ریشه جزئ اول سمر تا کنون معلوم نشد جزو دوم کند از پارسی باستانی گنتا سغدی کنپ مشتق از کن کندن .

لغت نامه دهخدا

سمرقند. [ س َ م َ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه شهرستان مشهد. دارای 6000 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت. راه آن اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

سمرقند. [ س َ م َ ق َ ] ( اِخ ) پهلوی «سمرکند» ، یونانی «مرکنده » ریشه جزء اول سمر تاکنون معلوم نشد جزو دوم «کند» از پارسی باستانی «کنتا» ، سغدی «کنپ » ( شهر ) مشتق از «کن » کندن رجوع شود به مارکوارت شهرستانهای ایرانشهر ص 26. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). سمرقند و آن شهری باشد در ماوراءالنهر که کاغذ خوب از آنجا آوردند و سمرقند معرب آن است و معنی ترکیبی آن ده سمر است و نام پادشاهی بود از ترک و ترکان ده را کند میگویند و این ده را او بنا کرده بوده است و بمرور ایام شهر شده است. ( برهان ). از اقلیم پنجم است. در مسالک الممالک آمده خوشترین و نزه ترین بلاد جهان است الخصین بن منذر الرقاشی در حق آن شهر گفته است : کانها السماء للخضرة و تصورها الکواکب الاشراف و نهرها المجرة للاعتراض و سورها الشمس لاطباق و آنراعرصه ای بود که شهر و قلعه و بعضی دیه ها در آنجا بودو آن عرصه دیوار داشته دورش پنجاه هزار گام و بعضی از آن دیوار هنوز برجاست. در ایام سالف بر زمین آن عرصه قلعه عظیمی ساخته بودند خراب شده ، بوقت آنکه جهان پهلوان گرشاسب آنجا رسید، از زلزله بعضی اطلال آن قلعه بیفتاد و گنجی پیدا شد گرشاسب با آن گنج آن قلعه را آبادان گردانید؛ بعد از مدتی باز خراب شد، گشتاسف بن لهراسف کیانی تجدید عمارتش کرد و آن قلعه را حصن حصین و خندق عظیم ساخت. دیواری مابین صحاری آن دیارو ترکستان میانجی ایران و توران برآورد، طولش بیست فرسنگ و اسکندر رومی در آن عرصه شهری بزرگ برآورد و دورش دوازده هزار گام بود. هوای آن دیار سرد است و آبش از رود و از نهر برش و بارش و جوی بزرگ در میان عرصه آن شهر روان است و بر آن باغستان فراوان ساخته اند و سغد سمرقند که از مشاهیر نزهات جهان است بر این آب است و از این آب در بهار بکشتی گذرند. حاصلش غله و میوه نیکو بود. و از میوه اش انگور و سیب و خربزه در غایت خوب است. مردمش بیشتر حنفی و شافعی مذهبند. ( نزهة القلوب صص 245 - 246 ). سمرقند، شهری بزرگ است به ماوراءالنهر، آبادان و بانعمت بسیار و جای بازرگانان همه جهان است و او را شهرستان قهندز است و ربض است و از بالای بام بازارشان یکی جوی آب روان است و از ارزیر و آب از کوه بیاروده و اندر وی جایگاه مانویان است و ایشان را نغوشاک خوانند. و از وی کاغذ خیزدکه بهمه جهان ببرند و رشته قنب خیزد و رود بخارا بر در شهر سمرقند بگذرد. ( حدود العالم ) :

سمرقند. [ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 6000 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت . راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


سمرقند. [ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) پهلوی «سمرکند» ، یونانی «مرکنده » ریشه ٔ جزء اول سمر تاکنون معلوم نشد جزو دوم «کند» از پارسی باستانی «کنتا» ، سغدی «کنپ » (شهر) مشتق از «کن » کندن رجوع شود به مارکوارت شهرستانهای ایرانشهر ص 26. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سمرقند و آن شهری باشد در ماوراءالنهر که کاغذ خوب از آنجا آوردند و سمرقند معرب آن است و معنی ترکیبی آن ده سمر است و نام پادشاهی بود از ترک و ترکان ده را کند میگویند و این ده را او بنا کرده بوده است و بمرور ایام شهر شده است . (برهان ). از اقلیم پنجم است . در مسالک الممالک آمده خوشترین و نزه ترین بلاد جهان است الخصین بن منذر الرقاشی در حق آن شهر گفته است : کانها السماء للخضرة و تصورها الکواکب الاشراف و نهرها المجرة للاعتراض و سورها الشمس لاطباق و آنراعرصه ای بود که شهر و قلعه و بعضی دیه ها در آنجا بودو آن عرصه دیوار داشته دورش پنجاه هزار گام و بعضی از آن دیوار هنوز برجاست . در ایام سالف بر زمین آن عرصه قلعه ٔ عظیمی ساخته بودند خراب شده ، بوقت آنکه جهان پهلوان گرشاسب آنجا رسید، از زلزله بعضی اطلال آن قلعه بیفتاد و گنجی پیدا شد گرشاسب با آن گنج آن قلعه را آبادان گردانید؛ بعد از مدتی باز خراب شد، گشتاسف بن لهراسف کیانی تجدید عمارتش کرد و آن قلعه را حصن حصین و خندق عظیم ساخت . دیواری مابین صحاری آن دیارو ترکستان میانجی ایران و توران برآورد، طولش بیست فرسنگ و اسکندر رومی در آن عرصه شهری بزرگ برآورد و دورش دوازده هزار گام بود. هوای آن دیار سرد است و آبش از رود و از نهر برش و بارش و جوی بزرگ در میان عرصه ٔ آن شهر روان است و بر آن باغستان فراوان ساخته اند و سغد سمرقند که از مشاهیر نزهات جهان است بر این آب است و از این آب در بهار بکشتی گذرند. حاصلش غله و میوه ٔ نیکو بود. و از میوه اش انگور و سیب و خربزه در غایت خوب است . مردمش بیشتر حنفی و شافعی مذهبند. (نزهة القلوب صص 245 - 246). سمرقند، شهری بزرگ است به ماوراءالنهر، آبادان و بانعمت بسیار و جای بازرگانان همه ٔ جهان است و او را شهرستان قهندز است و ربض است و از بالای بام بازارشان یکی جوی آب روان است و از ارزیر و آب از کوه بیاروده و اندر وی جایگاه مانویان است و ایشان را نغوشاک خوانند. و از وی کاغذ خیزدکه بهمه ٔ جهان ببرند و رشته ٔ قنب خیزد و رود بخارا بر در شهر سمرقند بگذرد. (حدود العالم ) :
ز چاچ و سمرقند تا ترک و سغد
بسی بود ویران و آرام جغد.

فردوسی .


این سمرقند نیست بغداد است
بعد از او غر رخی نمی شاید.

خاقانی .


نی مصریش قند می زاید
تا سمرقند قند او سمر است .

خاقانی .


هم او داد [ اسکندر ] زیور سمرقند را
سمرقند نی کآنچنان چند را.

نظامی .


در دارالسلطنه سمرقند نزول اجلال نمودند. (حبیب السیر).
رجوع به غیاث اللغات ، آنندراج ، معجم البلدان ، رودکی چ سعید نفیسی و سمرکند شود.

دانشنامه عمومی

سَمَرْقَنْد (به فارسی تاجیکی: Самарқанд) شهری با جمعیتی بالغ بر ۵۹۶٬۳۰۰ نفر (برآورد تخمینیِ سال ۲۰۰۸)، دومین شهر بزرگ ازبکستان، و مرکز استان سمرقند است. این شهر در ارتفاع ۷۰۲متری از سطح دریا واقع است. بیشتر ساکنان این شهر فارسی زبان هستند و به فارسی تاجیکی سخن می گویند. این شهر یکی از مراکز تاریخی مردم تاجیک در آسیای میانه است.
نام اظهارشده در فهرست میراث جهانی یونسکو
در سال ۲۰۰۱، یونسکو این شهر باستانی را در فهرست میراث فرهنگی جهان قرار داد.
«سمرقند، که یونانیان آن را (ماراکندا) می نامیده اند، یکی از کهن ترین شهرهای جهان شمرده می شود و توسط ایرانیان در اواخر سده چهارده پیش از میلاد در دشت حاصلخیز زرفشان به عنوان شهر منطقه کشاورزی پی نهاده شده و زمانی دراز در دوران هخامنشیان مهم ترین شهر منطقه بوده است.»
سمرقند با قرار داشتن در مرکز جاده ابریشم، پیونددهندهٔ چین به اروپا در قدیم، دارای اهمیتی چشمگیر بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

سَمَرقَنْد
مجموعه بناها در ریگستان مجموعه بناها در ریگستان مجموعه بناها در ریگستان مجموعه بناها در ریگستان شهری در شرق ازبکستان و مرکز ولایت سمرقند، نزدیک رود زرافشان، به فاصلۀ ۲۱۷ کیلومتری شرق بُخارا. ۳۷۴,۹۰۰ نفر جمعیت دارد (۲۰۰۳). صنایع آن پنبه بافی، تولید ابریشم و مواد غذایی، و علوم مهندسی است. سمرقند از قدیمی ترین شهرهای آسیای مرکزی است و قدمت آن به هزارۀ ۳ یا ۴پ م می رسد. ریگستان ـ مجموعه ای از مساجد، صحن های وسیع، و مدارس مذهبی مسلمانان ـ هستۀ مرکزی این شهر تاریخی را تشکیل می دهد. سمرقند دانشگاه نیز دارد. سمرقند سابقاً مَرکنده نام داشت و پایتخت سغدیانا (سغد)، بخشی از امپراتوری ایران، بود؛ اسکندر مقدونی در ۳۲۹پ م این شهر را ویران کرد. از قرن ۸ م، درپی فتوحات و اسکان اعراب، مرکز فرهنگ اسلامی شد، نخستین کارخانۀ کاغذسازی، بیرون از سرزمین چین در سمرقند تأسیس شد. در آخر قرن اول ق، خراج گزار والی خراسان، قتیبه ابن مسلم، بود. در قرن ۳ ق بخشی از قلمرو سامانیان بود. سپس غزنویان و سلجوقیان بر آن حکومت کردند. در عهد خوارزمشاهیان، در ۶۱۷ ق، چنگیزخان آن را ویران کرد. سمرقند، در ۷۷۱ ق، پایتخت امپراتوری تیمور لنگ، فرمانروای مغول شد و مقبرۀ او در این شهر قرار دارد. سمرقند زمانی از شهرهای مهم جادۀ ابریشم به شمار می رفت. تیمورلنگ دستور ساخت چندین بنای زیبا، ازجمله رصدخانۀ الغ بیگ و مسجد بی بی خانم، را صادر کرد. از آن پس، این شهر تحت کنترل ازبک ها و امرای بُخارا بود؛ در قرن ۱۸ اهمیت خود را از دست داد و متروکه شد. روس ها در ۱۸۶۸ آن را اشغال کردند؛ در ۱۸۷۴ جزو قلمرو خانات بخارا شد. از ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۰ پایتخت جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان بود. این شهر در ادبیات فارسی جایگاهی ویژه دارد.

نقل قول ها

سمرقند از شهرهای ازبکستان.
• «به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر//نامه ی اهل خراسان به بر خاقان بر»• «تا ز قونیه بتابد نور عشق//تا سمرقند و بخارا ساعتی»• «بنا کرد بس شهرها در جهات//بسان سمرقند و مرو و هرات»• «شهر سمرقند از بزرگترین شهرهاو بهترین و کامل ترین شهرها در زیبایی است. در کنار رودی که به نام قصارین معروف است بنا شده است…» -> ابن بطوطه
• «قصبهٔ سُغد و مرکز سرزمین بشمار است، شهری کهن و ثروتمند و محترم و مرکزی زیبا و دلگشا و مرفه است. بردگان بسیار، آب فراوان در نهر گود، ساختمان ها بلند، استوار و پیوسته، تدریس پیروان فرقه ها فراوان، راه برای زندگانی مرفه باز است، کالاها از راه ها هر چند دور بدان جا آورده می شود، دانش فراوان و سینه ها برایش باز است، لشکریان سوار و پیاده با پول فراوان اند، روستاها پرمایه، شهرک ها زیبا، بازرگانان و ساکنانش با آب ها و درخت ها در تابستان بهشت دارند، مردم اهل سنت و جماعت اند، نیکی و بخشش، پیگیری و کوشش دارند.» -> شمس الدین مقدسی، احسن التقاسیم
• «بر لب جوی سیاه آب سمرقند نشسته ام، به گذر عمر می اندیشم و حکایتهای جهان گذران در یادم می گذرند. سیاه آب – بیرون شهر سمرقند، همان شهری که هزار و پانصد سال پیش شاعری گفته بود-سمرقند کند مند – بذینت کی افکند؟ - از چاچ ته بهی – همیشه ته خهی»

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سمرقند از شهرهای هویت دار و حادثه ساز شرق اسلامی است. که در درازنای تاریخ برجسته خود فراز و نشیب گوناگون را پیموده و تاریخ و ادب از آنها به افتخار یاد کرده اند. این شهر بزرگ از مهم ترین شهرهای ماوراءالنهر به شمار می رود که همواره با اسطوره ها و تاریخ ایران همراه بوده و شاعران، عالمان و دانش مندان نام دار پارسی زبان فراوانی در دامان خود پرورده است.
سمرقند از شهیرترین شهرهای سرزمین ماوراءالنهر و ایالت سغد و از پیشینه تاریخی درازی برخوردار است. قوم ها و قبیله های فراوانی مانند یونانیان (۳۲۸ ق. م)، هیاطله (۵ م)، ترکان (۵۵۷ م)، مغولان (۶۱۷ ق) و غیره، به این شهر تاخته اند، اما به هر روی سمرقند مرکز نشر معارف اسلامی و مهد عالمان وارسته در درازنای قرون بوده و افراد برجسته ای به جهان اسلام فرستاده که آوازه برخی از آنان جهان گیر شده است.
وجه تسمیه سمرقند
روایت های گوناگونی درباره واژه سمرقند و سبب نام گذاری آن وجود دارد و افسانه و واقعیت در این باره به هم آمیخته است. برخی از محققان سمرقند، را معرّب «سمرکند» پهلوی و «مرکنده» یا «ماری کاندی» یونانی دانسته و برخی از آنان، سمران را نام عربی سمرقند خوانده اند. شماری از مورخان و جغرافی دانان نیز برآنند که فردی از ملوک یمن به نام شِمر (شمر ابوکرب یا شمر بن افریقیس)، ناحیه کنونی سمرقند را تصرف و ویران کرد و از این رو، آن جا را شمرکند نامیدند؛ یعنی سرزمینی که شمر آن را ویران ساخت. این واژه به دلیل سنگینی اش رفته رفته به سمرقند بدل شد. حمدالله مستوفی در این باره می نویسد: و بعد از او اسکندر به عهد ملوک الطوایفی، سمر نامی از نسل تبع جهت خصومتی که با اهل این دیار افتادش، آن را خراب کرد و بکند؛ چنان که هیچ عمارتی برپای نگذاشت. سپس آن را سمرکند خواند، عرب معرب گردانید سمرقند گفتند.صاحب برهان قاطع روایت دیگری درباره وجه تسمیه سمرقند نقل می کند: سمرقند، معرب سمرکند است و معنی ترکیبی آن، ده سمر است و سمر نام پادشاهی بوده از ترک و ترکان. ده را کند گویند و این ده را او بنا کرده بوده است و به مرور زمان شهر شده است.
تبریزی (برهان)، محمد حسین بن خلف، (۱۳۶۱)، برهان قاطع، به اهتمام محمد معین، چاپ چهارم، تهران، امیرکبیر.
سمرقند از شهرهای کهن و بسیار قدیمی آسیای مرکزی است و تاریخ بنای آن به گذشته ای دور باز می گردد. اسناد و مدارک و آثار تاریخی نوشته شده در این شهر نیز از قرن های سوم و چهارم پیش از میلاد بازمانده است. مورخان درباره بنیادگذار سمرقند بسیار سخن گفته اند. برای نمونه، برخی از روایت ها آن را افراسیاب، قهرمان نیمه افسانه ای شاهنامه فردوسی دانسته اند. ادیب الممالک فراهانی در این باره می نویسد: «سمرقند را افراسیاب ساخته و آن جا را دارالملک خود قرار داده که به مرور خراب و ویران شده است.» نخستین بانی سمرقند به گفته قزوینی در آثار البلاد، کیکاووس بن کیقباد است.برخی از مورخان و جغرافی دانان، تُبَّع را سازنده سمرقند خوانده اند. جیهانی می نویسد: «سمرقند از بنای تبع است و نوشته اند که از صنعای یمن تا سمرقند هزار فرسنگ است.»
جیهانی، ابوالقاسم بن احمد، (۱۳۶۸)، اشکال العالم، ترجمه عبدالسلام کاتب، تصحیح فیروز منصوری، مشهد، آستان قدس رضوی.
...

[ویکی شیعه] سمرقند، شهر و استانی در ازبکستان که تا سال ۱۲۵۲ شمسی بخشی از قلمرو ایران بود. از اواخر قرن دوم هجری، مذهب تشیع در سمرقند و کَش به تدریج رواج یافت و فعالیت های دانشمندان بزرگ شیعه، حوزه علمی فعالی را در آستانه غیبت امام دوازدهم به وجود آورد.
بنیانگذاران حوزه علمی سمرقند در آن عصر، شماری از اصحاب ائمه و وکیلان ایشان و اغلب از مردمان همین نواحی بودند که مدتی از عمر خویش را به منظور کسب علم و دانش و درک محضر امامان در دیگر مراکز علمی شیعه سپری کرده یا در زمره عالمان شیعه در همین مرکز علمی قرار داشتند که به سمرقند یا اطراف آن مهاجرت نموده بودند.
سمرقند در اوایل قرن دوم هجری، اسلام را پذیرفت. در سال ۵۶ هجری، معاویه، سعید بن عثمان را فرمانروای خراسان ساخت و سعید، سمرقند را بخشی از قلمرو خود ساخت. در سال های ۹۱و ۹۲ق «قتیبه» وارد این سرزمین شد. در این عصر، به دستور وی بناهای اسلامی پایه گذاری گردید. سمرقند تا قرن ۱۹ بخشی از قملرو سلاطین ایرانی شمرده می شد و در سال ۱۲۵۲ شمسی زیر سلطه حکومت روسیه قرار گرفت. این شهر امروزه یکی از شهرهای مهم کشور ازبکستان است.

پیشنهاد کاربران

یکی از شهرهای ایران قدیم که امروزه یکی از شهرهای ازبکستان است.

یکی از شهر های قدیم

کند - کندو - کندوان - کندلوس همگی از واژه کندن ایرانی هستند و به معنی شهر بکار میرود
مثلا قندهار که در اصل کند هار بوده و یا تاشکند که در اصل تاش کند هست و غیره. . . .
بهرحال سمرقند هم در اصل سمر کند بوده که البته معنی ای برای قسمت اول این نام که سمر هست پیدا نشده و بنده چیزی پیدا نکردم

یکی از شهر های قدیمی

شهری در آسیای میانه نزدیک بخارا کنار رود سغد که اکنون یکی از شهرهای ازبکستان است و ۳۱۲٠٠٠ تن سکنه دارد. مرکز صنایع ئیدروالکتریک نساجی مکانیکی و غذایی شوروی در آسیای مرکزی است .
عالی بود

شهر تاجیک نشین در کشور ازبکستان
قوم تاجیک آریایی


کلمات دیگر: