کلمه جو
صفحه اصلی

تیمور

فارسی به انگلیسی

masculine proper name

فرهنگ اسم ها

اسم: تیمور (پسر) (ترکی، مغولی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: teymur) (فارسی: تيمور) (انگلیسی: teymur)
معنی: آهن، فولاد نام مؤسس سلسه ی تیموریان یا گورکانیان، نام سردار پادشاه بزرگ مغول، فولاد، ( اَعلام ) نام مؤسس سلسه ی تیموریان یا گورکانیان، مشهور به امیر تیمور گورکانی ( گورکانی )، [، قمری]، نام سردار پادشاه بزرگ مغول و مؤسس سلسله تیموریان

(تلفظ: teymur) (ترکیِ مغولی) آهن ، فولاد ؛ (در اعلام) نام مؤسس سلسه‌ی تیموریان یا گورکانیان .


فرهنگ فارسی

جزیره ای در سوند واقع در اقیانوسیه در مشرق فلورس و کوپراه . این جزیره بین اندونزی ( بخش غربی : ۱۱۹۳۵ کیلو متر مربع و ۴٠٠٠٠٠ سکنه ) و پرتغال ( بخش شرقی : ۱۹٠٠٠ کیلو متر مربع و ۴۲۴۴٠٠ سکنه ) تقسیم شده است این بخش در سال ۱۹۷۶ به اندونزی واگذار گردید .
جزیره از مجمع الجزایر سند که در مشرق جزیره فلورس واقع است که میان کشورهای اندونزی و پرتقال تقسیم شده است

لغت نامه دهخدا

تیمور. (اِ) تیمورِه . سنگی که در شکم بعضی حیوانات تولید می گردد و آن را مانند فادزهر استعمال می کنند. (ناظم الاطباء).


تیمور. [ ت َ / ت ِ ] (اِخ ) امیر. نخستین پادشاه گورکانی و مؤسس سلطنت این سلسله که از 771 تا 807 هَ . ق . در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد. (ناظم الاطباء). نام پادشاه مشهور است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سردار و پادشاه بزرگ مغول (736-807 هَ . ق .) است . وی پسر امیر ترغای بود و در ترکستان و میان طایفه ٔ برلاس پرورش و در سواری و تیراندازی مهارت یافت . در جوانی حکومت شهر کش به او واگذار شد و پس از ازدواج با دختر خان کاشغر او را گورکان ؛ یعنی داماد نامیدند. در جنگ با والی سیستان نیز چند زخم برداشت و دو انگشت دست راستش افتاد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر می لنگید و بدین جهت او را تیمور لنگ خواندند. وی در سن 24 سالگی نامبردار شد و ده سال بعد هنگامی که رقیب خود امیرحسین رامغلوب و مقتول ساخت به لقب صاحبقران ملقب گردید. تیمور بین سالهای 733 و 781 هَ . ق . چهار بار به خوارزم لشکر کشید و عاقبت آنجا را ویران کرد. دشت قپچاق ومغولستان را فتح نمود و در 782 پسر چهارده ساله ٔ خودمیرانشاه را با سپاهی مأمور تسخیر خراسان کرد و خود نیز بدانان پیوست . نیشابور و هرات را گرفت و در هرات از کله های مردم مناره ها ساخت . سپس مازندران را که تا سال 750 بدست ملوک باوند بود تسخیر کرد و در یورش سه ساله که از 788 تا 790 طول کشید آذربایجان ، لرستان ، ارمنستان ، گرجستان و شروان را مسخر کرد و در اصفهان با هفتاد هزار سر بریده مناره ها ساخت . سپس به شیراز شتافت و آن را تسخیر کرد. در سال 793 خوارزم راقتل عام نمود. یورش پنجساله ٔ وی بین سالهای 794 تا 798 هَ . ق . صورت گرفت و پس از آن حکومت هر شهری را به یکی از فرزندان یا خویشاوندان خود داد. سپس مسکو را مسخر ساخت و در سال 801 هندوستان را فتح کرد و صدهزار تن بکشت . تیمور پس از تقسیم شهرها و نواحی به سمرقند بازگشت . لشکرکشی وی را به ایران که از 802 تا 807 هَ . ق . طول کشید یورش هفت ساله گویند. در 803 با عثمانیان جنگ کرد و چند شهر را گرفت . در همین هنگام سفرائی به مصر فرستاد ولی چون نتیجه نگرفت ، مصمم شد به مصر حمله کند و حلب و دمشق و سپس بغداد را تسخیر کرد. در سال 804 بایزید سلطان عثمانی را مغلوب و اسیر کرد. و سپس قصد فتح چین نمود و بکنار سیحون رسیدولی در اترا بیمار شد و در سال 807 هَ . ق . به سن 71 سالگی درگذشت . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 و 4 و عجائب المقدور فی تاریخ تیمور چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب و تزوکات تیموری شود.


تیمور. [ ت ِ ] (اِ) این لفظ ترکی است به معنی فولاد و چون در ترکی قاعده ای است که بعد از حرف مضموم «واو»، بعد مفتوح «الف »، و بعد مکسور «یا» مینویسند مگر آن «واو» و «الف »، و «یا» در خواندن نمی آید، در این لفظ نیز «یا» و «واو» بخواندن نمی آید، چرا که علامت کسره و ضمه است و اگر در نظم به سبیل اشباع خوانده شود جایز است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از ترکی ، آهن ... (ناظم الاطباء). تیمور ترکی مغولی ، تمر . دمر به معنی آهن . (فرهنگ فارسی معین ج 5).


تیمور. [ م ُ ] (اِخ ) جزیره ای از مجمعالجزایر سُند (جزایر مالزی ) که در مشرق جزیره ٔ فلورِس واقع است که میان کشورهای اندونزی و پرتقال تقسیم شده است . قسمت متعلق به اندونزی با وسعت یازده هزارونهصد و سی و پنج کیلومترمربع و 400000 تن سکنه و قسمت پرتقال با وسعت نوزده هزار کیلومترمربع و 442400 تن سکنه است . (از لاروس ).


تیمور. [ ت ِ ] ( اِ ) این لفظ ترکی است به معنی فولاد و چون در ترکی قاعده ای است که بعد از حرف مضموم «واو»، بعد مفتوح «الف »، و بعد مکسور «یا» مینویسند مگر آن «واو» و «الف »، و «یا» در خواندن نمی آید، در این لفظ نیز «یا» و «واو» بخواندن نمی آید، چرا که علامت کسره و ضمه است و اگر در نظم به سبیل اشباع خوانده شود جایز است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مأخوذ از ترکی ، آهن... ( ناظم الاطباء ). تیمور ترکی مغولی ، تمر . دمر به معنی آهن . ( فرهنگ فارسی معین ج 5 ).

تیمور. ( اِ ) تیمورِه. سنگی که در شکم بعضی حیوانات تولید می گردد و آن را مانند فادزهر استعمال می کنند. ( ناظم الاطباء ).

تیمور. [ ت َ / ت ِ ] ( اِخ ) امیر. نخستین پادشاه گورکانی و مؤسس سلطنت این سلسله که از 771 تا 807 هَ. ق. در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد. ( ناظم الاطباء ). نام پادشاه مشهور است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). سردار و پادشاه بزرگ مغول ( 736-807 هَ. ق. ) است. وی پسر امیر ترغای بود و در ترکستان و میان طایفه برلاس پرورش و در سواری و تیراندازی مهارت یافت. در جوانی حکومت شهر کش به او واگذار شد و پس از ازدواج با دختر خان کاشغر او را گورکان ؛ یعنی داماد نامیدند. در جنگ با والی سیستان نیز چند زخم برداشت و دو انگشت دست راستش افتاد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر می لنگید و بدین جهت او را تیمور لنگ خواندند. وی در سن 24 سالگی نامبردار شد و ده سال بعد هنگامی که رقیب خود امیرحسین رامغلوب و مقتول ساخت به لقب صاحبقران ملقب گردید. تیمور بین سالهای 733 و 781 هَ. ق. چهار بار به خوارزم لشکر کشید و عاقبت آنجا را ویران کرد. دشت قپچاق ومغولستان را فتح نمود و در 782 پسر چهارده ساله خودمیرانشاه را با سپاهی مأمور تسخیر خراسان کرد و خود نیز بدانان پیوست. نیشابور و هرات را گرفت و در هرات از کله های مردم مناره ها ساخت. سپس مازندران را که تا سال 750 بدست ملوک باوند بود تسخیر کرد و در یورش سه ساله که از 788 تا 790 طول کشید آذربایجان ، لرستان ، ارمنستان ، گرجستان و شروان را مسخر کرد و در اصفهان با هفتاد هزار سر بریده مناره ها ساخت. سپس به شیراز شتافت و آن را تسخیر کرد. در سال 793 خوارزم راقتل عام نمود. یورش پنجساله وی بین سالهای 794 تا 798 هَ. ق. صورت گرفت و پس از آن حکومت هر شهری را به یکی از فرزندان یا خویشاوندان خود داد. سپس مسکو را مسخر ساخت و در سال 801 هندوستان را فتح کرد و صدهزار تن بکشت. تیمور پس از تقسیم شهرها و نواحی به سمرقند بازگشت. لشکرکشی وی را به ایران که از 802 تا 807 هَ. ق. طول کشید یورش هفت ساله گویند. در 803 با عثمانیان جنگ کرد و چند شهر را گرفت. در همین هنگام سفرائی به مصر فرستاد ولی چون نتیجه نگرفت ، مصمم شد به مصر حمله کند و حلب و دمشق و سپس بغداد را تسخیر کرد. در سال 804 بایزید سلطان عثمانی را مغلوب و اسیر کرد. و سپس قصد فتح چین نمود و بکنار سیحون رسیدولی در اترا بیمار شد و در سال 807 هَ. ق. به سن 71 سالگی درگذشت. ( از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 و 4 و عجائب المقدور فی تاریخ تیمور چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب و تزوکات تیموری شود.

دانشنامه عمومی

تیمور گورکان (۷۴۸–۷۸۳ ه‍.خ / ۷۷۱–۸۰۷ ه‍.ق / ۱۳۳۶–۱۴۰۵ م)، معروف به تیمور لنگ، نخستین پادشاه گورکانی (تیموری) و پایه گذار این دودمان شاهی است که در بیشتر سرزمین های آسیای مرکزی و غربی حکمرانی کرد. تیمور در زبان جغتایی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکان» و «صاحبقران» یاد شده است.
الجای خاتون آغا
چلپان ملک آغا
آلجاز ترکان آغا
توکال خانم
دل شاد آغا
تومان آغا
دیگر همسران
تیمور پسر تراغای، از ملاکین شهر کَش ترکستان بود. وی در ۲۵ شعبان ۷۳۶ ه‍.ق (۷۱۴ ه‍.خ) در شهر کش به دنیا آمد. طایفه اش از شاخهٔ «برلاس» ترکستان بود، تیمور ادعا می کرد که نسبش به چنگیز خان می رسد.
به گفتهٔ ابن عربشاه تاریخ نگار آن زمان، تیمور در زمان جنگ زخم برداشت و لنگ شد. بنابر روایات دیگر وی در سال ۷۶۴ ه‍.ق (۷۴۱ ه‍.خ) بنا به استمداد «امیر سیستان» به کمک او شتافت و در جنگ با مخالفانش زخمی شد، ولی پایش بعد از بهبود زخم هم همیشه می لنگید.
شهرت تیمور از فتح خوارزم در سال ۷۸۱ ه‍.ق (۷۵۸ ه‍.خ) آغاز شد. تیمور در سال ۷۸۱ ه‍.ق خراسان را تسخیر کرد و در سال ۷۸۴ ه‍.ق (۷۶۱ ه‍.خ) گرگان، مازندران، سیستان و هرات را گشود و آل کرت را به تصرف درآورد.

دانشنامه آزاد فارسی

تی مور (Timor)
بزرگ ترین و شرقی ترین جزیره از جزایر سوندای کوچک تر۱، در جنوب شرقی مجمع الجزایر اندونزی، در غرب دریای تی مور و شرق دریای ساووا۲. جزیره ای دراز، باریک، و کوهستانی است و ۳۳,۶۱۰ کیلومتر مربع مساحت دارد. ساکنان بومی آن آتونی۳ و مهاجران بعدی مالایایی۴، ملانزیایی۵، چینی، عرب، و گجراتی۶ بودند. این جزیره به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است. تی مور غربی۷، با مرکزیت کوپانگ۸، بخشی از کشور اندونزی و تی مور شرقی۹، با مرکزیت دیلی۱۰، یک کشور مستقل است. اکثر مردم تی مور غربی را مسلمانان و بیشتر مردم تی مور شرقی را مسیحیان تشکیل می دهند. پرتغالی ها در طول قرن ۱۰ق/۱۶م و در مدت قریب به یک قرن، قسمت شرقی تی مور، و هلندی ها در اوایل قرن ۱۱ق/۱۷م قسمت غربی جزیره را به تصرف خود درآوردند. در جنگ جهانی دوم، ژاپن هر دو قسمت را اشغال کرد. تصرفات هلند و پرتغال حدود مشخصی نداشت. به همین سبب در ۱۲۷۵ق/۱۸۵۹، قلمرو آنان مرزبندی شد و در ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴ و پس از پیروزی هلندی ها بر شورش های مردم نواحی مختلف و انحلال حکومت های بومی در برخی از جزایر اندونزی، این مرزبندی صورت عملی به خود گرفت. تی مور غربی در ۱۹۴۹ پس از استقلال اندونزی از هلند به صورت بخشی از کشور اندونزی درآمد و تی مور شرقی تا سقوط دولت شبه فاشیستی پرتغال در ۱۹۷۵، مستعمرۀ آن کشور باقی ماند. دولت جدید پرتغال پس از چند ماه مذاکره با جنبش استقلال طلبان تی مور شرقی در نوامبر همان سال، استقلال آن سرزمین را اعلام و حکومت را به جنبش آزادی بخش تی مور واگذار کرد. ارتش اندونزی، بلافاصله بعد از پایان دیدار جرالد فورد، رئیس جمهور وقت امریکا، به شهر دیلی، پایتخت تی مور شرقی، حمله کرد و با خشونت بسیار و کشتارهای هولناک که بیش از ۲۵ سال ادامه یافت، آن سرزمین را اشغال کرد. سرانجام همه پرسی اوت ۱۹۹۹ به سود مردم تی مور شرقی پایان یافت و کشور جمهوری دموکراتیک تی مور شرقی با حمایت نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل تأسیس شد. در ۲۰۰۲، پس از حوادثی بسیار خونین، ارتش اندونزی از تی مور شرقی خارج شد و آن سرزمین به استقلال کامل دست یافت. در این سال ها، ارتش اندونزی و یا شبه نظامیان و طرفداران اندونزی قریب ۳۰۰هزار نفر از مردم تی مور شرقی را به قتل رساندند.Lesser SundaSavoyAtoniMalayaMelanesianWest TimorKupangEast TimorDili

گویش مازنی

/teymoor/ قایق

قایق


پیشنهاد کاربران

تیمور معنی خوبی دارد، یعنی آهن ، فولاد، پولاد

تیمور یک واژه ترکی است به معنی سخت واستوا ر مانند آهن

تیمور خان در حمله به ایران تمام شهر را ویران ساخت

تیمور خان از نسل چنگیز خان منگول بود

تیمور به دلیل کشتن آدم های بیگناه در ایران به تیمور گورکن معروف شد.


تیمور : /teymur/ تیمور ( ترکیِ مغولی ) 1 - آهن، فولاد؛ پولاد 2 - ( اَعلام ) نام مؤسس سلسه ی تیموریان یا گورکانیان، مشهور به امیر تیمور گورکانی ( گورکانی ) ، [736 - 807 قمری].


کلمات دیگر: