کلمه جو
صفحه اصلی

هرات

فارسی به انگلیسی

herat

فرهنگ فارسی

نام شهری در خراسان قدیم که امروز در شمال غربی افغانستان در کنار رود هری ( هریرود ) واقع است . پس از اسلام کانون نشر معارف اسلامی بود و در عهد پسران تیمور پایتخت گردید .در حدود ۱۵٠٠٠٠ تن سکنه دارد . محصولش قالی و گلاب است . هرات مولد خواجه عبدالله انصاری معروف به شیخ الاسلام عارف مشهور است .
نیک بخت و نام بخت نیک

لغت نامه دهخدا

هرات . [ هََ ] (اِخ ) دهی است به پارس . (منتهی الارب ). از توابع یزد محسوب میشود. حد شمالی آن رباطات ، شرقی شهربابک ، جنوبی خاک نیریز و غربی بوانات فارس است . مرکز بلوک تاج آباد و مجموعاً شامل 7 قریه است و 891 تن سکنه دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ).


هرات . [ هََ ] (اِخ ) شهری است به خراسان . (منتهی الارب ). هرات از اقلیم چهارم است . طولش از جزایرخالدات «صدک » و عرض از خط استوا «لدک ». آن را امیری ، هرات نام از توابع جهان پهلوان نریمان ساخت . اسکندر رومی بعد از خرابی تجدید عمارتش کرد. دور باروش 9 هزار گام است و هوایی در غایت نیکویی و درستی دارد، و پیوسته در تابستان شمال وزد و در خوشی آن گفته اند:اگر در سرزمینی خاک اصفهان و باد هرات و آب خوارزم گرد آیند مرگ در آنجا بسیار کم است . آب هرات از نهرچه ٔ هری رود است . باغستانش بسیار است و هجده پاره دیه است متصل بدان شهر. از میوه هایش انگور فخری و خربزه ٔنیکوست . و مردم آنجا سلاح ورز و جنگی و عیارپیشه باشند و در آنجا قلعه ای محکم است و آن را شمیرم خوانند. بر دوفرسنگی شهر بر کوه آتشخانه ای بوده است که آن راارشک گفته اند. و این زمان قلعه ٔ امکلجه میگویند و مابین آتشکده و شهر، کنیسه ٔ نصاری بوده است . از مزار کبار اولیا و علما تربت شیخ عبداﷲ انصاری معروف به پیر هری و خواجه محمدابوالولید و امام فخر رازی در آن شهر است . در این شهر در حین حکومت ملکان غور دوازده هزار دکان آبادان بوده و ششهزار حمام و کاروانسرا وطاحونه و سیصدوپنجاه ونه مدرسه و خانقاه و آتش خانه وچهارصدوچهل وچهارهزار خانه مردم نشین بوده است . (از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن صص 151 - 152). این شهر تا زمان حکومت قاجاریه جزو شهرهای ایران بود و در اواخر دوره ٔ فتحعلیشاه افغانستان آن را تصاحب کرد.


هرات . [ هََ رْ را ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). هرت . هروت . هریت . (اقرب الموارد).


هرات . [ هَِ ] (ص ) نیک بخت و نام بخت نیک . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).


هرات. [ هََ رْ را ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ( منتهی الارب ). هرت. هروت. هریت. ( اقرب الموارد ).

هرات. [ هَِ ] ( ص ) نیک بخت و نام بخت نیک. ( ناظم الاطباء ) ( اشتینگاس ).

هرات. [ هََ ] ( اِخ ) دهی است به پارس. ( منتهی الارب ). از توابع یزد محسوب میشود. حد شمالی آن رباطات ، شرقی شهربابک ، جنوبی خاک نیریز و غربی بوانات فارس است. مرکز بلوک تاج آباد و مجموعاً شامل 7 قریه است و 891 تن سکنه دارد. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ).

هرات. [ هََ ] ( اِخ ) شهری است به خراسان. ( منتهی الارب ). هرات از اقلیم چهارم است. طولش از جزایرخالدات «صدک » و عرض از خط استوا «لدک ». آن را امیری ، هرات نام از توابع جهان پهلوان نریمان ساخت. اسکندر رومی بعد از خرابی تجدید عمارتش کرد. دور باروش 9 هزار گام است و هوایی در غایت نیکویی و درستی دارد، و پیوسته در تابستان شمال وزد و در خوشی آن گفته اند:اگر در سرزمینی خاک اصفهان و باد هرات و آب خوارزم گرد آیند مرگ در آنجا بسیار کم است. آب هرات از نهرچه هری رود است. باغستانش بسیار است و هجده پاره دیه است متصل بدان شهر. از میوه هایش انگور فخری و خربزه ٔنیکوست. و مردم آنجا سلاح ورز و جنگی و عیارپیشه باشند و در آنجا قلعه ای محکم است و آن را شمیرم خوانند. بر دوفرسنگی شهر بر کوه آتشخانه ای بوده است که آن راارشک گفته اند. و این زمان قلعه امکلجه میگویند و مابین آتشکده و شهر، کنیسه نصاری بوده است. از مزار کبار اولیا و علما تربت شیخ عبداﷲ انصاری معروف به پیر هری و خواجه محمدابوالولید و امام فخر رازی در آن شهر است. در این شهر در حین حکومت ملکان غور دوازده هزار دکان آبادان بوده و ششهزار حمام و کاروانسرا وطاحونه و سیصدوپنجاه ونه مدرسه و خانقاه و آتش خانه وچهارصدوچهل وچهارهزار خانه مردم نشین بوده است. ( از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن صص 151 - 152 ). این شهر تا زمان حکومت قاجاریه جزو شهرهای ایران بود و در اواخر دوره فتحعلیشاه افغانستان آن را تصاحب کرد.

دانشنامه عمومی

هِرات (به فارسی باستان: هَرَیْوهHaraiva𐏃𐎼𐎡𐎺) یکی از کلان شهرهای افغانستان، مرکز ولایت هِرات در غرب آن کشور است. این شهر پس از کابل، دومین شهر پرجمعیت افغانستان محسوب می شود. هِرات قطب صنعتی و مهم ترین کانون فرهنگی - هنری افغانستان به شمار می آید. رودخانه معروف هریرود از کنار این شهر می گذرد.
خواجه عبدالله انصاری مشهور به پیر هرات، عارف و شاعر سدهٔ پنجم هجری
کمال الدین بهزاد، نقاش و مینیاتوریست عصر تیموریان
غیاث الدین نقاش، نقاش و مینیاتوریست عصر تیموریان
امیر علیشیرنوایی، دانشمند و شاعر عصر تیموریان
میرعلی هروی، خوشنویس عصر تیموریان
میرخواند، مورخ عصر تیموریان
شاه عباس یکم، نامدارترین شهریار دوران صفوی
ساتی برزن، والی هریوا، در عصر داریوش سوم، آخرین شاهنشاه هخامنشی
خواجه علی موفق بغدادی، شاعر سدهٔ سوم هجری
فوشنجی هروی، عارف سدهٔ چهارم هجری
سلطان آغا
خواجه غلطان ولی، استاد خواجه عبدالله انصاری
ملا ناسفنج
سید عبدالله مختار، از بزرگان مشایخ هرات
ابوعبدالله هروی، از مشایخ تصوف
سیفی هروی، مورخ سدهٔ هشتم هجری و مؤلف تاریخ نامه هرات
سعادتملوک تابش، از بزرگان و عارفان هرات شاعر و نویسنده
این شهر یکی از پرجمعیت ترین شهرهای افغانستان است و همراه با کابل، مزار شریف و قندهار یکی از چهار شهر بزرگ افغانستان به شمار می آید. باشندگان اصلی آن به زبان فارسی با لهجه هراتی سخن می گویند.از دههٔ ۱۳۷۰ هرات مرکز جذب مهاجران زیادی از سرتاسر افغانستان بوده است. ساکنان اصلی این شهر اقوام فارسی زبان بودند، البتّه هم اکنون هرات دارای اقوام مختلفی است و عمدهٔ زبان محاوره ای در این شهر فارسی است. بیشتر مردم در این شهر زبان فارسی با لهجهٔ هراتی دارند. دیگر اقوام ساکن در آن عبارتند از:عرب (عرب خزاعی .عرب شیبانی ) پشتون، هزاره، ترکمن و . شهر هرات در غرب افغانستان، در یکی از هموارترین مناطق جغرافیایی افغانستان موقعیت دارد.هِرات را در گفتارهای ادبی و رسمی هِرات باستان می گویند. این شهر از بابت مناره ها و معماری های عالی و مجلل خود شهرت دارد و در گذشته و حال، هِرات یکی از مراکز عمدهٔ آموزشی شمرده شده است. این شهر در سال ۲۰۰۹ پس از بررسی شهرهای مختلف جهان توسط سازمان یونسکو شامل برنامه هزار شهر و هزار زندگی این سازمان گردید.بسیاری از شاعران و نویسندگان و عارفان و صوفیان فارسی در این شهر زاده شده یا زیسته اند، با این همه هرات به دلیل داشتن دو مرز مشترک با کشورهای ایران و ترکمنستان و دارا بودن بزرگترین شهرک صنعتی افغانستان بزرگترین مرکز تجارتی افغانستان به شمار می آید. تا کنون هیچ سرشماری دقیقی در شهر هرات نشده است، اما اخیراً مسوولان دولتی اعلان کرده اند که این شهر دیگر ظرفیت پذیرش جمعیت بیشتری را ندارد.هرات به پانزده ناحیه و ده ها محلّه تقسیم شده است. نماد شهر قلعه اختیار الدین (اَرگ) این شهر است. مسجد جامع و مناره های این شهر نیز نمادهای دیگر آن به حساب می آیند. هرات میزبان نزدیک به نیمی از فعّالیّت های صنعتی افغانستان است، کارخانجاتی در زمینهٔ تجهیزات موتورسیکلت، برق و الکترونیک، منسوجات، شکر، سمنت (سیمان) و انواع خوراکی در این شهر واقع شده اند، هرات همچنین بازار بزرگ فروش خودروهای وارداتی در سراسر افغانستان است. در شمال حومهٔ هرات مسوولان دولتی در حال ساخت یک پالایشگاه نفت هستند. در هرات اماکن تاریخی مذهبی نظیر مساجد، مناره ها و ساختمان های تاریخی شهرت فراوانی دارند.هرات باستان دارای مکان های تاریخی چون قلعه اختیارالدین یا (ارگ) مسما است. منارهای هرات یکی از بزرگ ترین آثار تاریخی افغانستان به شمار می رود که ۹۳۰ سال قدمت تاریخی دارد.
بیشتر تاریخ شناسان ریشهٔ نام هِرات را برگرفته از نام ایرانی باستان «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است می دانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شده است. «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانه ای بوده است همانند می دانند. برگرفتن نام سرزمین ها و شهر اصلی آن ها از نام رودخانه در سرزمین های باستانی شرقی فلات ایران معمول بوده است. مثال دیگر نام اوستایی «باخذی-» (Bāxδī) و پارسی باستانی «باختریش-» (Bāxtriš) یا بلخ امروزی که از نام رودخانهٔ بلخاب (به یونانی: باکتروس) گرفته شده است و همچنین نام اوستایی «هَرخوَیتی-»، پارسی باستانی «هَرَهُوَتی-» و سانسکریت «سَرَسوَتی-» (Sárasvatī-) که از نام رودخانهٔ ارغنداب گرفته شده است”.
ریشه: برگرفته از واژهٔ ایرانی کهن هَرَیو-، به معنای «پُر شتاب»، نام رودخانهٔ هریرود. سَرایو- معادل سانسکریت ودایی آن در کتاب ریگ ودا، در فهرست رودهای ریگ ودا (سانسکریت: سَپته سندو؛ به معنای 'هفت رود') است که در کنار این سه رود دیگر یاد شده: کوبها (همان رود کابل)، رَسا (همان رَنهای اوستایی) و کُرومو (درهٔ کُرَم در مناطق قبیله ای فدرال پاکستان).بیشتر تاریخ شناسان ریشهٔ نام هِرات را برگرفته از نام ایرانی باستان «هَرَیو» که به معنی «پُرشتاب» است می دانند. نام سرزمین باستانی هریوا و پایتخت آن از نام رودخانه هریرود که در آن جاری است گرفته شده است. «هَرَیو-» را با «سَرَیو-» (Saráyu-) در زبان هندی کهن سانسکریت که نام رودخانه ای بوده است همانند می دانند. برگرفتن نام سرزمین ها و شهر اصلی آن ها از نام رودخانه در سرزمین های باستانی شرقی فلات ایران معمول بوده است.امروزه هرات به نام های دیگری نیز شهرت دارد. هریوا، هِرَی یا هَرِی، دیگر نام های است که این شهر به آن ها شهرت دارد، باشندگانِ هرات را هِرَوی نیز می گویند. در ایران در گذشته به این شهر هَرات گفته می شده و امروزه نیز معمولاً هَرات گفته می شود.

نقل قول ها

هرات یکی از شهرهای ولایت هرات در افغانستان امروزی است که تا قرن بیستم جرئی از خاک ایران بوده است.انتساب به شهر هرات، هروی و هری است.
• «بنا کرد بس شهرها در جهان/ بسان سمرقند و مرو و هرات» -> عبدالرحمن جامی
• «چون ز تبریز رسم سوی هرات / هم به ری رهگذری خواهم داشت» -> خاقانی
• «ز انوارش امروز شهر هرات / چو برج قمر پر شعاع و ضیاست» -> سنایی غزنوی
• «یکی گفت امامی، امام هری را// ز سعدی فزون یافته مجد همگر// در این ماجرا چیست رأی تو؟ گفتم// ستم گر بود مجد همگر، ستمگر» -> آذر بیگدلی
• «نام تو از نسیم نشابور می رود/تا غبار غم بتکاند هرات را»• -> علی رضا بدیع
• «مردم هرات علاقهٔ زیادی به پاکی و نظافت دارند، خوشبختانه شهر هرات، یکی از هزار شهر پاک جهان برای زندگی پاک از سوی نهاد جهانی موسوم به WHO انتخاب شد بر اساس بررسی هایی که سازمان بهداشت جهانی یا WHO انجام داده، شهر هرات به دلیل انسجام در شهرسازی و پاکی شامل این فهرست شده است.از هرات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] هرات، در واقع کی از مسائل مهم سیاست داخلی ایران به شمار می رفته و در تاریخ سیاسی ایران و جهان، آنچه به عنوان مساله هرات و افغانستان به وقوع پیوسته است، ساخته و پرداخته سیاست انگلیس در مشرق است.
نظام دفاعی انگلیسی ها در هند روشن بود. آنها می خواستند همه معابر اصلی و فرعی که دنیای خارج را به سرزمین هندوستان متصل می ساخت، جزو حریم دفاعی انگلیس به حساب آید. برای دست یافتن به این هدف، هر چه این مناطق از نظر مدنی عقب افتاده تر و راه های آن دشوارتر، خاطر دولت انگلیس آسوده تر و در نتیجه امنیت کشور ثروت خیز هند و بهره برداری انگلیس از این مستعمره بهتر تامین می یافت. از سوی دیگر هرات و مرزهای شمالی شرقی به عنوان قلمرو حاکمان قاجار نیز یکی از مسائل مهم سیاست داخلی ایران به شمار می رفت. پادشاهان قاجار از همان ابتدا خواستار تسخیر این منطقه و استحکام پایه های قدرت خود در افغانستان بودند؛ اما پیوسته با طغیان و سرکشی حکام محلی آن منطقه روبرو می شدند. بعد از تلاشهای نافرجام "آقا محمدخان" در تسخیر هرات به دلیل مواجه شدن با حمله روس به قفقاز "فتحعلی شاه" و فرزندان او خصوصاً "عباس میرزا" ولیعهد در ۱۲۳۹ ه. ق. در سرکوب حکام عاصی از جمله "کامران میرزا" کوشیدند؛ اما بعد از محاصره هرات با مرگ "عباس میرزا" در همان سال دست از محاصره هرات کشیده و آنجا را به کامران میرزا واگذاشتند.
نقش محمدشاه در فتح هرات
درگیری و زد و خورد پیرامون این مسئله در زمان محمدشاه شدت یافت، محمدشاه برای سرکوب حکام عاصی در مرزهای شرقی سپاهی را در سال ۱۲۵۳ه. ق. به هرات گسیل کرد و امیدوار بود با کمک "دوست محمدخان" که به دربار ایران نزدیک بود، حق حاکمیت افغانستان را باز پس گیرد. از آن طرف انگلیسیها نیز بیکار ننشستند و با فرستادن هیئتی به کابل و با وعده مساعدت به دوست مخمدخان او را با خود همراه کردند. محمدشاه در سال ۱۲۵۳ه. ق. وارد مشهد شد و به زد و خورد پرداخت. این درگیریها با مداخله انگلیسیها بدون نتیجه چندین سال ادامه یافت. در اواخر همان سال سفیر انگلیس به اردوگاه ایران آمد و پس از گفتگوی بسیار با شاه از او اجازه گرفت تا قراردادی با "کامران میرزا" تدوین کند که تا حدی مقاصد محمدشاه تامین گردد. محمدشاه طی جلساتی تصمیم به قبول و امضای قرار داد با کامران میرزا گرفت به شرط آنکه انگلیس مبالغی به عنوان کمک به ایران بپردازد؛ ولی سفیر انگلیس این پیشنهاد را رد کرد و شاه نیز به سفیر انگلیس پیام داد که اقدامات او مداخله در امور داخلی و تجاوز و تخطی به حقوق سلطنت مستقل ایران است. در پی آن محمدشاه دوباره به هرات حمله کرد و با وجود وارد شدن تلفات سنگین به سپاهیانش وارد شهر شد. در همین حین به شاه خبر رسید که کشتیهای جنگی انگلیس «جزیره خارک» را تصرف کرده، به «بندر بوشهر» نزدیک شده اند. محمدشاه که از مساعدت تزار روس ناامید شده بود و جنگ با انگلیس را صلاح نمی دانست، از تصرف هرات چشم پوشید و این شکست زخمی بر دل او نهاد که تا زنده بود از یاد نبرد.
سیاست امیرکبیر در هرات
امیرکبیر مصمم بود، حاکمیت ایران را بر هرات که از لحاظ پیوندهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی بخشی از خراسان بوده است، مسلم گرداند. او برای رسیدن به این هدف نه جنگ بلکه تدبیر، را چاره کار دانست. در زمان امیر، حکومت کابل در دست دوست محمدخان بود. او که پس از یک دوره جنگ و ستیز با انگلیس، حال با آن دولت خیال دوستی و همراهی در سر داشت، اندیشه تسلط بر «قندهار و هرات» را در سر می پروراند و به پشتیبانی انگلیس دلگرم بود، از سوی دیگر برادرش، "کهندل خان" که بر «قندهار» امارت داشت و از حمایت ایران برخوردار بود، با برادر میانه خوبی نداشت و در فکر دست اندازی بر هرات بود. سیاست امیر در هرات و افغانستان از درخشان ترین فصول زندگانی سیاسی اوست. حاکمیت ایران را بر هرات تثبیت کرد و از نظر سیاسی هرات را داخل تشکیلات حکومتی ایران کرد و اسلحه و مهمات به آنجا فرستاد و در سازمان حکومتی هرات، مامور دائمی ایرانی معین کرد. امیر در پیشبرد اهداف خود بسیار با تدبیر و خردورزی عمل کرد. هنوز کمی بیشتر از یک ماه از صدارت امیر نگذشته بود که ناصرالدین شاه به خواست وی در نامه ای محبت آمیز در پاسخ به نامه اطاعت "یار محمدخان" او را «صاحب اختیار دارالسلام هرات» خطاب کرد و نسبت به «کفایت و شهامت و کاردانی و صدق حمایت او اعتماد نشان داد» و از او خواست که بیشتر از پیشتر به نظم آن حدود و ثغور بپردازد؛ او نیز خود را فرمانبردار مطلق ایران اعلام کرد، سکه به نام پادشاه زده و خطبه به نام او خواند. بزرگان هرات نیز نامه هایی مبنی بر بندگی و خدمتگزاری به شاه نوشتند. از جمله "شیخ الاسلام ملافیض الله" و "قاضی شهر "محمدعثمان" نامه مشترکی تقدیم داشته، استدعا کردند، هرات را از سایر ممالک محروسه جدا ندانند و در حفاظت آن توجه فرمایند. در مورد قندهار از یک سو حکومت کهندل خان را در برابر تعرض امیر کابل تضمین کرد خود او را به ماموریت های مهم داخلی فرستاد و برادرزاده اش را به حکومت «لاش و جوین» گمارد و در عوض سردار قندهار تعهد سپرد که در صلح و جنگ موافق سایر تبعه دولت علیه ایران فرمانبردار شاه باشد و هرگز به فکر حمله به هرات نیفتد و با انگلیس مراوده نداشته باشد.در مورد "دوست محمدخان" امیر کابل، او نیز به دربار شاه روی آورده و از امیر استمداد جست امیر با او به مهربانی رفتار کرد و به او توصیه کرد که چند سالی با انگلیسیها رفتار کجدار و مریزی داشته باشد. سیاست امیر در شرق ایران باعث شد که در اوایل عهد ناصری هرات و قندهار و کابل که در عهد "فتحلعلی شاه" و "محمدشاه" با قشون کشی مطیع نشده بودند، دم از اطاعت دربار ایران بزنند، پیروزی سیاست ایران در هرات مساوی با شکست سیاست انگلیس در آ ن جا بود. به همین خاطر "شیل" (سفیر انگلیس) در تهران می کوشید، از امیرکبیر نوشته ای رسمی بگیرد که دولت ایران در هیچ موقع به هیچ بهانه قشون به سمت هرات روانه نکند. این تلاش تا زمانی که امیرکبیر زنده بود، ره به جای نبرد، تنها مرگ ناگهانی "یار محمدخان" در ۱۲۶۷ ه. ق. ضربه بزرگی به سیاست خارجی امیرکبیر در شرق ایران وارد کرد؛ اما با تدبیر بزرگان، فرزندش "صید محمدخان" به جای او برگزیده شد.
آخرین حضور ایرانیان در هرات
...


کلمات دیگر: