هندوستان
فارسی به انگلیسی
India
فارسی به عربی
هند
مترادف و متضاد
هندوستان
فرهنگ فارسی
در فرس هخامنشی هیندوش در شاهنامه فردوسی هند ( با فتح اول ) با پرند قافیه آمده است . یکی نامه دارم من از شاه هند نوشته زمشک سیه بر پرند سرزمین هندوستان به شبه قاره ای که امروز شامل دو کشور هند و پاکستان است اطلاق می شود که بصورت دو جمهوری [ هند ] و [ پاکستان ] تقسیم گردیده است. هندوستان به شکل شبه جزیره عظیمی است در جنوب آسیا و بشکل مثلثی است که قاعده آن در شمال دامنه هیمالیا و حدود تبت و راسش سیلان نیز ضمیمه آن است و مساحت آن بالغ بر ۳۹۶٠٠٠٠ کیلومتر مربع و اوضاع جغرافیائی طبیعی آن به شرح زیر است : ۱ - سلسله هیمالیا مانند قوس عظیمی شمال آنرا احاطه کرده . ۲ - شبه جزیره دکن که در حقیقت شبه جزیره هند را تشکیل می دهد . ۳ - جلگه گنگ که بین دو قسمت مزبور قرار گرفته . هندوستان میان ۵ درجه و ۳۵ درجه عرض شمالی واقع شه بنابراین قسمت اعظم آن در منطقه استوائی واقع است . آب و هوای آن در تابستان در شبه جزیره دکن بشدت گرم و مقدار زیادی رطوبت با خود حمل مینماید که با رسیدن به جبال عظیم و مرتفع هیمالیا سرد و منجمد شده و بشکل باران فرو میریزد بطوری که مرطوب ترین نواحی دنیا ناحیه [ چراپوانجی ] در گوشه شمال شرقی هند و دامنه هیمالیا میباشد و مقدار متوسط باران این ناحیه تا ۱۴ متر در سال میرسد . رودهای هندوستان براهماپوترا گنگ گداوری و سند میباشد . امروزه جمهوری هند که قسمت اعظم شبه قاره هندوستان را شامل می شود بطور رسمی بهارات خوانده میشود و ۶۳۹ میلیون نفر سکنه دارد . عضو کشورهای مشترک المنافع انگلیس است و پایتخت آن دهلی نو است . هند از ۲۲ استان و ۹ ناحیه که از طرف حکومت مرکزی اداره میشوند تشکیل شده است . از جمله استانهای نوزده گانه آن بمبئی مدرس پنجاب میسور را می توان نام برد . جمهوری هند از شمال شرقی به برمه و چین از شمال به تبت و نپال و از شمال غربی به پاکستان غربی محدود است . جمهوری بنگلادش شامل قسمتی از زمینهای شمال شرقی هند میباشد . شبه قاره هند در قسمت جنوبی تشکیل شبه جزیره ای را میدهد که بین دریای عمان و خلیج بنگال که هر دو از متفرعات اقیانوس هند است قرار گرفته است . از جمله منابع طبیعی آن معادن میکا منگنز زغال سنگ مس و آهن است . صنایع سنگین هند در جمشید پور ( آهن و فولاد ) بمبئی ( منسوجات ) و کلکته ( محصولات کنفی ) متمرکز است . زندگی اجتماعی مردم هند با وجود کوشش های دولت مرکزی بیشتر بر مدار نظام طبقاتی می چرخد . قدیم ترین تمدن شناخته شده در شبه قاره هند از زمانی در حدود ۴٠٠٠ سال قبل از میلاد می باشد. آریائیها در حدود ۱۵٠٠ ق م . از راه شمال غربی وارد هند شدند و تمدنی برهمنی پدید آوردند که کیش هندویی در بطن آن پدید آمد و سپس در قرن ششم ق م . کیش بودایی و جائینی از آن متفرع شد . نخستین امپراطوری هندویی امپراطوری مائوری بود ( ۱۸۴ ۳۲۵ ق م . ) که بعد از حمله اسکندر در شمال هند تشکیل شد . در قرن سوم ق م . با روی کار آمدن آسوکا کیش بودایی مذهب رسمی مملکت اعلام شد . در قرن یازدهم میلادی نفوذ مسلمانان با حملات محمود غزنوی به هند آغاز شد. اروپائیان در ۱۵۱٠ با گرفتن گو آ به هند رخنه کردند. در قرن هیجدهم که قدرت مهاراتها و سیخها رو به ضعف نهاده بود انگلیسها و فرانسویها مستعمراتی در هند دست و پا کردند. پیروزیهای رابرت کلایو قدرت بریتانیا را در هند بی معارض ساخت . نهضت استقلال طلبانه هندیان با رسیدن گاندی به مقام رهبری کنگره ملی هند اهمیت فوق العاده یافت . تمایل کنگره ملی برای وحدت سراسر هند با مخالفت جامعه اسلامی به رهبری محمد علی جناح روبرو شد و در نتیجه وقتی که هند در ۱۹۴۷ استقلال یافت کنگره ملی هند با بی میلی با تقسیم هند به دو قسمت هندوستان و پاکستان موافقت کرد. هندوستان در ۲۶ ژانویه ۱۹۵٠ جمهوری اعلام شد . جمعیت هندوستان بالغ بر چهارصد و چهل میلیون نفر است و بالغ بر ۱٠۶ زبان مختلف در هندوستان وجود دارد. امروزه زبان رسمی این کشور زبان هندی است . در هندوستان ادیان و مذاهب مختلف نیز رواج دارد که مهمترین آنها دین هندوئی ( شعبه ای از برهمائی ) و بودائی و دین اسلام است . قسمتی از مسلمانان هند را مهاجرین قدیم ایرانی تشکیل داده اند و علاوه بر آن عده ای از ایرانیان هنوز در هندوستان مذهب زردشتی دارند که بنام پارسیان هند معروف هستند . محصولات عمده کشاورزی هند : برنج ذرت ارزن گندم نیشکر ادویه چای پنبه جو کائوچو میباشد
لغت نامه دهخدا
هندوستان.[ هَِ ] ( اِخ ) هند. هندستان. کشور هند :
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته.
طوطی گویاست کز هندوستان آورده ام.
نیل گری کرد به هندوستان.
دید دانایی گروهی دوستان.
هندوستان. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند. دارای 46 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
خاقانی.
پیل آمد از هندوستان ، آورده طوطی بیکران اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته.
خاقانی.
از نظاره موی را جانی که هر مویی مراطوطی گویاست کز هندوستان آورده ام.
خاقانی.
مدتی از نیل خم آسمان نیل گری کرد به هندوستان.
نظامی.
آن شنیدستی که در هندوستان دید دانایی گروهی دوستان.
مولوی.
رجوع به هند شود.هندوستان. [ هَِ ] ( اِخ ) دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند. دارای 46 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و پنبه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
هندوستان .[ هَِ ] (اِخ ) هند. هندستان . کشور هند :
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
پیل آمد از هندوستان ، آورده طوطی بیکران
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته .
از نظاره موی را جانی که هر مویی مرا
طوطی گویاست کز هندوستان آورده ام .
مدتی از نیل خم آسمان
نیل گری کرد به هندوستان .
آن شنیدستی که در هندوستان
دید دانایی گروهی دوستان .
رجوع به هند شود.
خورد خواهد شاهد و شاه فلک محروروار
آن همه کافور کز هندوستان افشانده اند.
خاقانی .
پیل آمد از هندوستان ، آورده طوطی بیکران
اینک به صحرا بی نشان طوطی است مانا ریخته .
خاقانی .
از نظاره موی را جانی که هر مویی مرا
طوطی گویاست کز هندوستان آورده ام .
خاقانی .
مدتی از نیل خم آسمان
نیل گری کرد به هندوستان .
نظامی .
آن شنیدستی که در هندوستان
دید دانایی گروهی دوستان .
مولوی .
رجوع به هند شود.
هندوستان . [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از بخش قاین شهرستان بیرجند. دارای 46 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
دانشنامه عمومی
هندوستان (هندی: हिन्दुस्तान، اردو: .mw-parser-output .nastaliq{line-height:200%;font-size:150%;font-family:IranNastaliq,"Urdu Emad Nastaleeq","Noto Nastaliq Urdu","Urdu Typesetting","Jameel Noori Nastaleeq","Nafees Nastaleeq","Nafees Nastaleeq v1.01",Nafees,"Pak Nastaleeq","PDMS_Jauhar",sans-serif;text-justify:inter-word;font-weight:normal}.mw-parser-output .nastaliq .b{text-justify:inter-word}ہندوستان، Hindustān) نامی فارسی برای هند است که در معنای گسترده تر برای سرتاسر شبه قاره هند بکار می رفته و بعدها در زبان هندوستانی (هندی-اردو) به عنوان یک نام بومی بکار گرفته شد.
زبان هندی
هند
ادب پارسی در هند
سرایندگان ایرانی در شبه قاره هند
پارسیان هند
فهرست شهرهای هند
فهرست ایالت ها و سرزمین های ملی هند بر پایه جمعیت
فهرست احزاب سیاسی در هند
فهرست رئیس جمهورهای هند
فهرست شهرهای هند
نام روزنامه های هندوستان
نخست وزیران هند
اقتصاد هند
سازمان همکاری شانگهای
ادب پارسی در هند
سرایندگان ایرانی در شبه قاره هند
روابط ایران و هندوستان
زبان فارسی در کشمیر
فهرست واژگان عربی با ریشه فارسی
زبان فارسی در شبه قاره هندوستان
فرهنگ های واژگان زبان فارسی در هندوستان
پس از چندپارگی هند، کاربرد این نام به عنوان نام تاریخی کشور هند (جمهوری هند) ادامه پیدا کرد.
در معنای دوم، هندوستان یک اصطلاح ویژه جغرافیایی در زبان های انگلیسی و هندی است که برای نامیدن سرزمین های جلگه سند و گنگ در شمال هند بکار گرفته می شود.
در ایران، واژه های "هند" و "هندوستان" مترادف هستند و عموماً یکسان به استفاده می شوند. اگرا و دهلی پایتخت های هندوستان بوده اند. بیشتر در دوره گورکانی / تیموری بر حوزهٔ قلمرو آنها هندوستان گفته می شد..
زبان هندی
هند
ادب پارسی در هند
سرایندگان ایرانی در شبه قاره هند
پارسیان هند
فهرست شهرهای هند
فهرست ایالت ها و سرزمین های ملی هند بر پایه جمعیت
فهرست احزاب سیاسی در هند
فهرست رئیس جمهورهای هند
فهرست شهرهای هند
نام روزنامه های هندوستان
نخست وزیران هند
اقتصاد هند
سازمان همکاری شانگهای
ادب پارسی در هند
سرایندگان ایرانی در شبه قاره هند
روابط ایران و هندوستان
زبان فارسی در کشمیر
فهرست واژگان عربی با ریشه فارسی
زبان فارسی در شبه قاره هندوستان
فرهنگ های واژگان زبان فارسی در هندوستان
پس از چندپارگی هند، کاربرد این نام به عنوان نام تاریخی کشور هند (جمهوری هند) ادامه پیدا کرد.
در معنای دوم، هندوستان یک اصطلاح ویژه جغرافیایی در زبان های انگلیسی و هندی است که برای نامیدن سرزمین های جلگه سند و گنگ در شمال هند بکار گرفته می شود.
در ایران، واژه های "هند" و "هندوستان" مترادف هستند و عموماً یکسان به استفاده می شوند. اگرا و دهلی پایتخت های هندوستان بوده اند. بیشتر در دوره گورکانی / تیموری بر حوزهٔ قلمرو آنها هندوستان گفته می شد..
wiki: هندوستان
پیشنهاد کاربران
میتونه این هم باشه
indiouden
به معناییکی از اقوام هندی
indiouden
به معناییکی از اقوام هندی
هندوستان یعنی کسانی که هن یا ( hen ) که در زبان انگلیسی مرغ میشود را دوست میدارند ، علاقمندان به مرغ، عاشقان مرغ
- هندسان ؛ هندوستان :
گر ز جود تو نسیمی بگذرد بر زنگبار
ور ز خشم تو سمومی بروزد بر هندسان.
فرخی.
گر ز جود تو نسیمی بگذرد بر زنگبار
ور ز خشم تو سمومی بروزد بر هندسان.
فرخی.
هندوستان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "هندوستان " می نویسد : ( ( هندوستان در پهلوی، در ریخت هندوگان hindūgān نیز به کار رفته است. ) )
( ( ستوده ز هندوستان تا به چین
میان بتان در، چو روشن نگین ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۴٠۴. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "هندوستان " می نویسد : ( ( هندوستان در پهلوی، در ریخت هندوگان hindūgān نیز به کار رفته است. ) )
( ( ستوده ز هندوستان تا به چین
میان بتان در، چو روشن نگین ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۴٠۴. )
نمی دونم چی میشه یکی بگه
سرزمین لر ها ، لر های گورخر از هندوستان به ایران مهاجرت کرده اند
کلمات دیگر: