کلمه جو
صفحه اصلی

کیومرث

فارسی به انگلیسی

first king of the pishdadian dynasty, [first king of the pishdadian dynasty)

[first king of the Pishdadian Dynasty)


فرهنگ اسم ها

(تلفظ: ki(a)yomars) (= گیومرت) ، زنده‌ی فانی ، جزء اول ' گیو ' و ' گیه ' به معنی جان و زندگی است و جزء دوم 'مرتن ' صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم (چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیده‌اند). (از پاورقی برهان ـ چ معین) معنی کیومرث در تاریخ بلعمی ' زنده‌ی گویا ' آمده است ؛ (در اعلام) طبق روایات زردشتیان نخستین بشر، آدم ابوالبشر ، و به روایت شاهنامه فردوسی نخستین پادشاه است.


اسم: کیومرث (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: ki (a) yomars) (فارسی: کيومرث) (انگلیسی: kiyomars)
معنی: زنده ی فانی، زنده ی گویا، ( = گیومرت )، [جزء اول «گیو» و «گیه» به معنی جان و زندگی است و جزء دوم «مرتن» صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم، چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیده اند، ( از پاورقی برهان ـ چ معین ) ]، معنی کیومرث در تاریخ بلعمی «زنده ی گویا» آمده است، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) کیومرث: نخستین شاه سلسله ی پیشدادیان که سال پادشاهی کرد، ) ( در اوستا ) کیومرث: نخستین انسان، از نطفه ی او که بر زمین ریخت، مَشیه و مَشیانه به صورت مرد و زن پدید آمدند، جزء اول ' گیو ' و ' گیه ' به معنی جان و زندگی است و جزء دوم 'مرتن ' صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم ( چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیده اند ) ( از پاورقی برهان ـ چ معین ) معنی کیومرث در تاریخ بلعمی ' زنده ی گویا ' آمده است، ( در اعلام ) طبق روایات زردشتیان نخستین بشر، آدم ابوالبشر، و به روایت شاهنامه فردوسی نخستین پادشاه است، نخستین فرمانروای جهان بنا به روایت شاهنامه، نام اولین پادشاه پیشدادی

لغت نامه دهخدا

کیومرث . [ ک َ م َ ] (اِخ ) ابن بهمن [ دوم ] (956 هَ . ق .). از ملوک بادوسبان . رجوع به بادوسبان شود.


کیومرث . [ ک َ م َ ] (اِخ ) ابن بیستون بن گستهم بن زیار. از ملوک بادوسبان (807 هَ . ق .). رجوع به بادوسبان و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 333 شود.


کیومرث . [ ک َ م َ ] (اِخ ) ابن جهانگیر. از ملوک بادوسبان (914 هَ . ق .) رجوع به بادوسبان شود.


کیومرث . [ ک َ م َ ] (اِخ ) ابن کیکاوس . از ملوک بادوسبان (متوفی به سال 963 هَ . ق .). رجوع به بادوسبان شود.


کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) نام پادشاهی که اول در جهان پادشاهی کرده. ( آنندراج ) ( غیاث ). نام انسان اول نزد مجوس. ( مفاتیح العلوم ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). پادشاه اول طبقه پیشدادی ، و لقب او گِلشاه بوده است. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
نخستین کیومرث آمد به شاهی
گرفتش به گیتی درون پادشاهی.
چو سی سالی به گیتی پادشا بود
که فرمانش به هر جایی روا بود.
مسعودی ( از یادداشت ایضاً ).
پارسیان از کتاب آبستا که زردشت آورده است شریعت ایشان را چنین گویند که از گاه کیومرث پدر مردم ، یعنی آدم ، تا آخر یزدجرد شهریار چهارهزاروصدوهشتادودو سال و ده ماه و نوزده روز بوده است. ( مجمل التواریخ و القصص ص 11 ). و از گاه کیومرث تا این وقت دویست ونودوچهار سال و هشت ماه گذشته بود، و بدین سخن آن می خواهد که کیومرث آدم بوده است نزد ایشان ، و اﷲ اعلم به. ( مجمل التواریخ و القصص ص 22 ).
جهاندار شاه اخستان کز طبیعت
کیومرث طهمورث امکان نماید.
خاقانی.
رجوع به گیومرت و کیومرت شود.

کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن بهمن [ دوم ] ( 956 هَ. ق. ). از ملوک بادوسبان. رجوع به بادوسبان شود.

کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن بیستون بن گستهم بن زیار. از ملوک بادوسبان ( 807 هَ. ق. ). رجوع به بادوسبان و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 333 شود.

کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن جهانگیر. از ملوک بادوسبان ( 914 هَ. ق. ) رجوع به بادوسبان شود.

کیومرث. [ ک َ م َ ] ( اِخ ) ابن کیکاوس. از ملوک بادوسبان ( متوفی به سال 963 هَ. ق. ). رجوع به بادوسبان شود.

کیومرث . [ ک َ م َ ] (اِخ ) نام پادشاهی که اول در جهان پادشاهی کرده . (آنندراج ) (غیاث ). نام انسان اول نزد مجوس . (مفاتیح العلوم ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پادشاه اول طبقه ٔ پیشدادی ، و لقب او گِلشاه بوده است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
نخستین کیومرث آمد به شاهی
گرفتش به گیتی درون پادشاهی .
چو سی سالی به گیتی پادشا بود
که فرمانش به هر جایی روا بود.

مسعودی (از یادداشت ایضاً).


پارسیان از کتاب آبستا که زردشت آورده است شریعت ایشان را چنین گویند که از گاه کیومرث پدر مردم ، یعنی آدم ، تا آخر یزدجرد شهریار چهارهزاروصدوهشتادودو سال و ده ماه و نوزده روز بوده است . (مجمل التواریخ و القصص ص 11). و از گاه کیومرث تا این وقت دویست ونودوچهار سال و هشت ماه گذشته بود، و بدین سخن آن می خواهد که کیومرث آدم بوده است نزد ایشان ، و اﷲ اعلم به . (مجمل التواریخ و القصص ص 22).
جهاندار شاه اخستان کز طبیعت
کیومرث طهمورث امکان نماید.

خاقانی .


رجوع به گیومرت و کیومرت شود.

دانشنامه عمومی

کیومرث یا گیومرث در فارسی، گیومرت یا گیومرد در پهلوی، گَیومَرَتَن در اوستایی نام نخستین نمونه انسان در جهانشناسی اساطیری مَزدَیَسنیان و نخستین شاه در شاهنامه است.
گیومرث در زبان اوستایی از دو جز گَیو (به معنی زندگانی) و مَرَتَن (به معنی میرنده یا فناپذیر) تشکیل یافته است.

دانشنامه آزاد فارسی

کیومَرث
(یا: گیومرث ، گیومرد) به معنی زندۀ میرا یا جان جاویدان، در شاهنامۀ فردوسی و اوستا ، نخستین شاه پیشدادی. او در اوستای متأخر و ادب پهلوی نخستین انسان آفریدۀ اَهورامَزدا و ششمین آفریدۀ استومند جهان است که آفرینش او در ۷۰ روز انجام گرفت . اهورامزدا مردمان جهان را از تبار او آفرید. مَشی و مَشیانه ، نخستین مرد و زن جهان از تخمۀ کیومرث به شکل دو ریواس از زمین روییدند و اندام انسانی یافتند. بنا بر بُندَهِش ، کیومرث ۳۰ سال تنها در کوهستان به سر برد و به همین سبب گَر شاه و گِل شاه نیو نامیده شده است . لباس او پَلَنگینه بود و در هنگام مرگ نطفه ای که از او خارج شد، پس از تصفیۀ با اشعۀ خورشید در درون خاک ماند. از این نطفه است که پس از ۴۰ سال آن دو ریواس بالیدند. پس از ۵۰ سال مشی و مشیانه بایکدیگر ازدواج کردند و از این دو یک پسر و یک دختر زاییده شد و از این دو هفت جفت پسر و دختر پدید آمدند. کیومرث نخستین کسی است که سر به فرمان اهورامزدا نهاد. کیومَرث فرّ شاهی داشت و همۀ جانداران در سایۀ او با آرامش می زیستند و کیومرث را گرامی می داشتند. به روایت شاهنامۀ فردوسی ، کیومرث نخستین پادشاه بود و پسرش سیامک ، سبب شادمانی او بود. اهریمن سپاه آراست و به دشمنی با کیومرث برخاست . سُروش در لباس پری پلنگینه پوشی بر او آشکار شد و او را از برنامۀ اهریمن آگاه کرد. کیومرث سیامک را به نبرد با دیو گمارد. ولی خَزَروان فرزند اهریمن ، سیامک را کشت . کیومرث یک سال سوگواری کرد. آن گاه سروش او را به نبرد با اهریمن خواند. کیومرث به کین خواهی سیامک پسر او هوشنگ را به نبرد دیو فرستاد. هوشنگ دیو را کشت و چون کیومرث درگذشت ، بر جای او نشست . مولفان اسلامی گزارش های متفاوتی دربارۀ کیومرث دارند، اما عموماً او را با آدم ابوالبشر مقایسه می کنند. این مؤلفان پدیدآمدن بسیاری از هنجارهای مَدَنی را مربوط به کیومرث و زمان او دانسته اند.

واژه نامه بختیاریکا

کیامرز

پیشنهاد کاربران

اولین شاه جهان و ایران در شاهنامه

کیومرث چی معنی عامیانه اش

کیومرث اسم مرکب گئو مرت . گئومات

گئو:زنده
مرت:ناپایدار
( زنده ی ناپایدار ) به معنای ( زنده ای که روزی می میرد )
فردوسی واژه اصلی را جهت همخوانی با قافیه و ردیف به ( کیومرث ) تغییر داد.


کیو مرث که میشود کیو مرت

کیو=دانا مرت=مرد

مرد دانا

گرفته شده از کتاب : منم تیمور جهانگشا یا
تیمور لنگ

هو
نمردنی ، رویین تن.

کیومرث : کِی: پادشاه بلندقدر و بزرگ مرتبه را گویند + مَرث :مرد شکیبا و بردبار در برابر دشمن و هنگام درگیری = پادشاه بلند مرتبه که در شکیبایی بر دشمنی ها زبانزد بود.

غاثب , غصب کننده , جاه طلب , مغرور , خود پسند ,

اولین و آخرین پادشاه قدرتمند و کره خاکی که عدالت را برقرار کرد در زمان حکومت خود

معنی در زبان لری بختیاری
گیومرد::مرد پهلوان




معنی گئو در زبان لری بختیاری

گیو*گئو*::برادر . پهلوان
معنی گئومات در زبان لری بختیاری
گئومات::برادر جسور، پهلوان جسور
مات::سعی و کوشش فراوان


کیومرث:تلفظ قدیم این نام کیانرسی یا کیان نرس می باشدکیا به معنای بزرگ ونرسی نیز یک نام باستانی است ونام مادی گئومات برگرفته از نام کیا ماد به معنای بزرگ ماد بوده است.

درود با والدینی که اسم نیکو برای بپه هایشان انتخاب میکنند علی الخصوص ایرانیییییی

ممکنه کیومرث از اسم های ( اروس ) یا همون ( کیوپِد ) یا ( کوپیدون ) باشه ( خدای عشق در یونان )
υιός - کیوس - بمعنای فرزند پسر
Άρης - مارس - خدای جنگ - پدر ( اروس )
کیوس مارس = پسر مارس
کیوپِد هم آوای کیوس مارث هم آوای کیومرث

کیومرث:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیومرث" می نویسد : ( ( کیومرث در پهلوی در ریخت گیومرت gayomart بکار می رفته است. در اوستا گَیَ مَرِ تَن بوده است . گیه که ستاک زی در زیستن از آن به یادگار مانده است ، به معنی زندگانی است . ستاک واژه در مرتن نیز مر یا مار است که در مردن هنوز کاربرد دارد و واژه " مرد " نیز از آن برآمده است. از این روی ، معنای"گی مرتن" " زندگانی میرا" خواهد بود از آن است که بلعمی نیز نوشته است: معنی کیومرث زنده ه گویای میرا بود. از آن روی که کیومرث نخستین مرد ایرانی است که آفریده شده است ، نام او را بدین سان نیز می توانیم گزارد :زندگی در پیکر آدمی؛ به سخنی دیگر، آنچه زندگی در وی پیکر یافته است و به نمود آمده است. کیومرث در باور شناسی ایرانی ، نخستین مرد ( = انسان ) است. . . . ) )
( ( چنین گفت کآیین تخت و کلاه
کیومرث آورد و او بود شاه . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 232. )



کلمات دیگر: