مترادف انسان : آدم، آدمیزاد، آدمی، انس، بشر، مردم، ناس
متضاد انسان : جن، دد، دیو
برابر پارسی : آدم، آدمی، مردم، مردمان
anthropo-, earthling, one, human, humanity, man, mankind, mortal, person, wight, humankind
man, human
انساني , وابسته بانسان , داراي خوي انساني , فاني , فناپذير , از بين رونده , مردني , مرگ اور , مهلک , مرگبار , کشنده , خونين , مخرب , انسان
آدم، آدمیزاد، آدمی، انس، بشر، مردم، ناس ≠ جن، دد، دیو
انسان . [اِ ] (اِخ ) نام سوره ٔ هفتاد و ششم از قرآن مجید. مکی است و دارای 31 آیه . آن را سوره ٔ دهر نیز نامند.
ناصرخسرو.
سوزنی .
خاقانی .
خاقانی .
مولوی .
سعدی .
حافظ.
شاه نعمت اﷲ ولی .
۱. (زیستشناسی) جانداری از راستۀ پستانداران با ده انگشت کارساز، که روی دو پا راه میرود و به سبب داشتن مغز پیشرفته قادر به تکلم و تفکر است.
۲. شخص؛ فرد.
۳. (صفت) خوب و پایبند به اصول اخلاقی.
۴. هفتادوششمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۳۱ آیه؛ دهر؛ ابرار؛ هلاتی.
〈 انسان نِئاندِرتال: انسان اولیه متعلق به ۴۰ هزار سال قبل که در غارهای آسیای مرکزی و اروپا زندگی میکرد. Δ جمجمة آن نخستین بار در سال ۱۸۶۵ میلادی در درۀ نئاندرتال (در آلمان، نزدیک دوسلدورف) بهدست آمد.
آدم مردم
آدم