[ویکی فقه] إنسان کامل. اِنْسان ِ کامِل ، اصطلاحی عرفانی که از لحاظ انسان شناسی و جهان شناسی ِ عرفانی ، و نیز به اعتبار نظریه
امامت و
ولایت نزد
امامیه و اسماعیلیه دارای اهمیت خاصی است .
انسان کامل اصطلاحی است عرفانی و بر کسی که مظهر أتم اسمای الهی خداست اطلاق می شود. اندیشه ها و نظریه های مختلفی که در طول تاریخ درباره این مفهوم ارائه کرده اند، موجب شده است که به دست دادن تعریفی جامع و فراگیر از آن میسر نباشد. با اینهمه ، با توجه به مجموعه آراء و افکاری که در آثار اهل عرفان در پیرامون این معنا مطرح بوده است ، می توان گفت که انسان کامل
انسانی است متخلق به
اخلاق الهی ، علت غایی خلقت ، سبب ایجاد و بقای عالم ، متحقق به اسم جامع الله ، واسطه میان حق و خلق ، خلیفه بلامنازع خدا که علم او به شریعت ، طریقت و حقیقت قطعیت یافته ، و به تعبیری اقوال نیک ، افعال نیک و اخلاق نیک در او به کمال رسیده است . او به ظاهر و باطن راهنمای خلایق و آدمیان است و به امراض و آفات
نفسانی و روحی آنان آشنا، و هم شفادهنده آنهاست . مخلوق خدا، اما خدا گونه است . آنچه از صفات و اخلاق ِ الهی در او فراهم آمده ، به نیابت ذات ربوبی است که چون دوگانگی از او برخاسته ، و با هویت متعالی الهی وحدت ذاتی پیدا کرده ، به چنین مرتبه ای نائل شده است .
[ویکی فقه] اِنْسان ِ کامِل ، اصطلاحی عرفانی که از لحاظ انسان شناسی و جهان شناسی ِ عرفانی ، و نیز به اعتبار نظریه امامت و ولایت نزد امامیه و اسماعیلیه دارای اهمیت خاصی است .
انسان کامل اصطلاحی است عرفانی و بر کسی که مظهر أتم اسمای الهی خداست اطلاق می شود. اندیشه ها و نظریه های مختلفی که در طول تاریخ درباره این مفهوم ارائه کرده اند، موجب شده است که به دست دادن تعریفی جامع و فراگیر از آن میسر نباشد. با اینهمه ، با توجه به مجموعه آراء و افکاری که در آثار اهل عرفان در پیرامون این معنا مطرح بوده است ، می توان گفت که انسان کامل انسانی است متخلق به اخلاق الهی ، علت غایی خلقت ، سبب ایجاد و بقای عالم ، متحقق به اسم جامع الله ، واسطه میان حق و خلق ، خلیفه بلامنازع خدا که علم او به شریعت ، طریقت و حقیقت قطعیت یافته ، و به تعبیری اقوال نیک ، افعال نیک و اخلاق نیک در او به کمال رسیده است . او به ظاهر و باطن راهنمای خلایق و آدمیان است و به امراض و آفات نفسانی و روحی آنان آشنا، و هم شفادهنده آنهاست . مخلوق خدا، اما خدا گونه است . آنچه از صفات و اخلاق ِ الهی در او فراهم آمده ، به نیابت ذات ربوبی است که چون دوگانگی از او برخاسته ، و با هویت متعالی الهی وحدت ذاتی پیدا کرده ، به چنین مرتبه ای نائل شده است .
محیی الدین ابن عربی ، الفتوحات المکیة، ج۱۳، ص۱۲۹-۱۳۰، به کوشش عثمان یحیی ، چ قاهره ، ۱۳۹۲-۱۴۱۰ق / ۱۹۷۲-۱۹۹۰م .
انسان کامل که از او با القابی چون کون جامع، قطب عالَم، جام جهان نما، خلیفه، امام، صاحب زمان، اکسیر اعظم،خضر، مهدی، کامل، مکمّل، دانا، بالغ و
انسان کامل، ص۴ـ۵.
این اصطلاح در قرآن صریحاً به کار نرفته است؛ ولی معنا و مفهوم آن را از آیاتی که به خلیفة اللّه، امام، مطهّر، مخلَص، مهتدی، صدّیق، صالح، مقرّب، سابق، مصطفی، مجتبی، ولیّ اللّه، رسول، نبیّ، صاحبان نفس مطمئنه و عبودیت تامّة مربوط است می توان برداشت کرد، افزون بر این چون انسان کامل در همه اوصاف کمال سرآمد همه است می توان همه آیاتی را که به فضایل و کمالات انسانی اشاره دارد به انسان کامل مرتبط دانست، بلکه از آن رو که انسان کامل خود قرآن ناطق و قرآن خُلق وی است
تفسیر صدرالمتالهین، ج۴، ص۴۰۷ـ۴۰۸.
...
[ویکی شیعه] انسان کامل انسانی خوگرفته به اخلاق الهی، مظهر کامل اسمای حسنای الهی و آیینه تمام نمای خدا است. او را انسانی دارای اقوال، افعال و اخلاق نیک دانسته اند که علت اصلی خلقت و سبب ایجاد و بقای نظام هستی است؛ کسی که راهنمای خلایق در ظاهر و باطن و آشنا به آفات روحی انسان ها و راه های شفای آن است و با هویت متعالی الهی وحدت ذاتی پیدا کرده است.
نظریه انسان کامل با نام
عرفان اسلامی و مبدع آن محی الدین عربی ثبت شده؛ البته برخی معتقدند رگه های این نظریه در آموزه های یهودیت، مسیحیت و عرفان ایرانی نیز وجود دارد. عرفای اسلامی با تکیه بر مباحث عقلی و استناد به برخی واژگان قرآنی مانند امام، رهبر، مهتدی، خلیفه الله، رسول و ... و معارفی که از روایات کسب کردند، به تبیین این نظریه پرداختند.
در متون عرفانی برای انسان کامل فضایل و ویژگی هایی از جمله روح هستی، مظهر اسما و صفات خدا، خلاصه تمام موجودات، برگزیدگی، وحدت و یگانگی برشمرده اند. شناخت کامل حق تعالی، خلافت الهیه، تصرف در عالم، راهنمایی بشر نیز از جمله کارکردهای انسان کامل در نظام هستی معرفی شده است.
نظریه انسان کامل را به عنوان یک نظریه انسان شناسانه مستقل، علی رغم وجود مباحثی درباره انسان و کمال در دیگر مکاتب و ادیان الهی، نظریه ای می دانند که به نام عرفان اسلامی ثبت شده است. رگه های شکل گیری نظریه انسان کامل را در عرفان اسلامی به تاثیرات حسین بن منصور حلاج و بایزید بسطامی از عرفای قرن سوم و چهارم بر اندیشه ابن عربی باز گردانده اند. حلاج با تاکید بر این روایت که «خدا انسان را به صورت خویش آفرید.» معتقد به خلقت خداگونه انسان شد و میان دو جنبه لاهوتی و ناسوتی انسان تفاوت نهاد. قبل از حلاج، بایزید بسطامی نیز با استفاده از واژه «الکامل التام» درباره انسانی که جامع اسماء اربعه شده، از ویژگی ها و صفات انسان های عادی عبور کرده و به مقامات بالای معنوی رسیده، اشاره هایی به وجود چنین انسانی داشت.
واژه انسان کامل، به عنوان اصطلاحی عرفانی اولین بار در اشعار فریدالدین عطار نیشابوری و در آثار محی الدین بن عربی به کار گرفته شد. پس از ابن عربی شاگرد شاخص او صدرالدین قونوی خاتمه کتاب مفتاح الغیب خود را به بحث از انسان کامل اختصاص داد. عزیز الدین نسفی اولین نویسنده ای بود که عنوان «الانسان الکامل» را بر مجموعه رسالات بیست و دوگانه خود که به زبان فارسی نوشته شد، نهاد و پس از او عبدالکریم جیلانی نیز این عنوان را برای کتاب خود برگزید.
نظریه انسان کامل را بی تاثیر از عرفان ایرانی نیز ندانسته اند. انسان کامل با مفهوم انسان نخستین در عرفان ایرانی که همان کیومرث است، شباهت دارد؛ کسی که فرزند خدا تصور شده و روح او را جزیی از روح خداوند دانسته اند و عهده دار وظایف و امور جهانی است.
کمال پذیری انسان از منظر همه ادیان الهی در ارتباط با خداوند که واجد همه کمالات است و با اطاعت او امکان پذیر خواهد بود؛ به همین دلیل نظریه انسان کامل در تمامی ادیان در ارتباط بین انسان و خدا تدوین می گردد.
نظریه انسان کامل در یهودیت که در قالب واژه هایی مانند «لوگوس» و «آدم قدیم» یا «آدم عِلوی» شناخته می شود، اشاره به موجودی آسمانی دارد که خدا او را به صورت خود آفریده و بر تمامی موجودات برتری داده است. بر اساس اندیشه های یهودی چنین انسانی، نخستین مظهر خداست که بدون وابستگی به تعلیم، دستیابی مستقیمی به واقعیت ها دارد و به عنوان نایب خدا عمل کرده و خدا از طریق او با جهان ارتباط می یابد. یهودیان مصداق خاصی برای این شخصیت معرفی نمی کنند و معتقدند همه انسان ها به درجات متفاوتی در او سهیم هستند. این موجود آسمانی که در نظر یهودیان دارنده همه اوصاف و کمالات است و به عنوان عالم صغیر همه قوای موجود در عالم کبیر را به صورتی خُرد و کوچک دارد، واسطه و وسیله آفرینش خلقت نیز است.
[ویکی اهل البیت] انسان کامل (کتاب). انسان کامل کتابی است مشتمل بر سخنرانی های استاد مطهری در سال 1353 که در جمع دانشجویان ایراد کرده اند. این مباحث در زمانی طرح شد که در جامعه اسلامی ما تفکری رواج یافته بود که بیشتر به دستورات اجتماعی اسلام نظر داشت و بعد معنوی اسلام کم اهمیت معرفی شد.
استاد شهید با دید جامع نگری که داشت و برای معرفی جامعیت اسلام و انسان اسلام، انسانی چند بعدی که همه ی دستورات این مکتب الهی را به طور هماهنگ به مورد اجرا می گذارد و برای آن که جوانان را از نگرش یک بعدی به اسلام مصون بدارد، این مباحث را مطرح کرد.
روش استاد در این کتاب این بوده است که نظر اسلام را در مقایسه با نظر سایر مکاتب روشن می سازند.
استاد در این کتاب پس از بررسی نظریات مکاتب مختلف درباره ی انسان کامل به نقد آنها می پردازد و سپس در آخر، نظریه ی اسلام را بیان می نماید.